سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای عجیب زنی که پلیس را سرکار گذاشت!

هفته گذشته زنی میانسال در حالی که به پهنای صورت اشک می‌ریخت، وارد اتاق بازپرسی دادسرای تهران شد. او فریاد می‌زد دخترم «جسیکا» را ربوده‌اند، شما را به خدا او را نجات دهید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هفته گذشته زنی میانسال در حالی که به پهنای صورت اشک می‌ریخت، وارد اتاق بازپرسی دادسرای تهران شد. او فریاد می‌زد دخترم «جسیکا» را ربوده‌اند، شما را به خدا او را نجات دهید. دخترم بدون من نمی‌تواند زندگی کند و من از دوری او می‌میرم.

وی به بازپرس پرونده گفت: من و دخترم سوار خودروی پژو ام شدیم تا برای خرید بیرون برویم. خودرویم را مقابل بوستانی در شهرک غرب پارک کردم و برای خرید به فروشگاه رفتم. بعد از خرید زمانی که سمت خودرویم بازگشتم، دیدم خبری از دخترم «جسیکا» نیست. گفتم شاید او از خودرویم که روشن بوده پیاده شده و در بوستان برای خودش بازی می‌کند.

شاکی ادامه داد: وارد بوستان شدم و همه جا را جست‌وجو کردم، اما ردی از دخترم نبود. حتی از نگهبان پارک سراغ «جسیکا» را گرفتم اما او دخترم را ندیده بود. در انتهای بوستان کلاه دخترم افتاده بود. همین باعث شد مطمئن شوم او را ربوده‌اند. محله‌های اطراف را هم جست‌وجو کردم، اما ردی از دخترم و افرادی که او را ربوده بودند به دست نیامد. او تنها مونسم در زندگی است و اگر بلایی سرش بیاید من هم زنده نمی‌مانم.

با توجه به شکایت این زن، بازپرس پرونده از زن میانسال خواست برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی برود و عکس دختر ربوده شده‌اش را برای یافتن وی در اختیار ماموران قرار دهد. در این مرحله شاکی با حضور در پلیس آگاهی اظهاراتی را که در دادسرا مطرح کرده بود دوباره بازگو کرد، اما فراموش کرده بود عکس جسیکا را در اختیار پلیس قرار دهد و قرارشد روز بعد عکس او را تحویل ماموران دهد.

ماموران با اطلاعاتی که از شاکی در ارتباط با محل ربایش دخترش به دست آورده بودند، برای ادامه تحقیقات در بوستان مورد نظر حاضر شدندکه بعد از پرس‌و‌جو از افراد حاضر در آنجا و نگهبان بوستان معلوم شد آنها نمی‌دانند چطور دختر شاکی ربوده شده و فقط با دیدن این زن و شنیدن صدای کمک خواهی او متوجه شده اند دختر او را از داخل خودرو ربوده‌اند.

با جمع بندی این اطلاعات ماموران در جست‌وجوی آدم‌رباها و نجات دختر ربوده شده بودند تا این که روز بعد زن میانسال دوباره در پلیس آگاهی حاضر شد و عکس سگی را روی میز قرار داد و مدعی شد این جسیکاست.

در این هنگام ماموران متوجه شدند دختر خردسالی ربوده نشده بلکه یک قلاده سگ که متعلق به شاکی بوده از داخل خودرویش ربوده شده است.

ماموران دوباره به تحقیق از این زن پرداختند که وی به افسر تحقیق گفت: من این سگ را زمانی که کوچک بود پنج میلیون تومان خریدم. تنها بودم و مثل فرزندم از او نگهداری کردم. سگم مونس و همدم من بود و لحظه‌ای مرا تنها نمی‌گذاشت. هر‌جا که می‌رفتم او با من همراه بود. آن روز که برای خرید رفتیم او را داخل خودرویم گذاشتم و زمانی که بازگشتم متوجه شدم جسیکا ربوده شده است.

وی افزود: این سگ برایم خیلی ارزشمند بود و مثل دخترم بود. ربوده شدن او باعث شد که من از نظر روحی دچار مشکل شوم. اگر او پیدا نشود من از غصه دوری او بیمار می‌شوم.

زمانی که معلوم شد آدم‌ربایی در کار نبوده است، پرونده با نبود صلاحیت رسیدگی به دادسرای ناحیه 2 تهران ارسال شد. پلیس همچنان در جست‌‌ وجوی سگ ربوده شده و دستگیری عاملان دزدیدن آن هستند.

منبع: جام جم

انتهای پیام/

زنی که پلیس را سرکار گذاشت!

برچسب ها: حوادث ، خواندنی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.