سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای برخورد تند امام با استاندار «بعثی»نجف

یکی از علمای معروف تهران و نواده مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی در یکی از گفت‌وگوهای سیاسی‌اش، از رابطه علمای عراق با امام خمینی، وضعیت حوزه نجف در آن مقطع و امتیازات آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ میان تعداد زیاد شاگردان امام خمینی(ره)، آنهایی که از وجود ایشان در نجف استفاده کرده باشند تعداد کمی را می‌توان نام برد. یکی از شاگردان «نجفی» حضرت امام اکنون در خیابان ری تهران زندگی می‌کند و در خانه‌اش مشغول تدریس خارج فقه به طلاب است.

آیت‌الله سید محمدحسین میرسجادی در سال 1317 در نجف اشرف به دنیا آمد. وی فرزند آیت‌الله بادکوبه‌ای (میرسجادی) بود. پدر وی داماد آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی زعیم وقت حوزه نجف و مرجع عام شیعه قبل از زعامت آیت‌الله بروجردی بود.

تصویری از آیت‌الله میرسجادی در دوران جوانی

آیت‌الله میرسجادی که وی را یادگار مرحوم آسیدابوالحسن می‌دانند، در دوسالگی از نعمت پدر محروم شد. وی پس از تکمیل مقدمات و سطح، در دروس فقه و اصول بزرگان نجف اشرف شرکت کردند که به‌گفته خودش بیشترین بهره را از درس آیات خویی و زنجانی بهره برد و بعد از حضور امام خمینی در نجف از درس ایشان استفاده کرد.

این عالم بزرگ که در میان اهل علم در تهران معروف است، چندان اهل مصاحبه سیاسی نیست اما با صبر و حوصله به سوالات خبرنگاران تسنیم پاسخ گفت. در انتها از دغدغه‌هایش با ما گفت. از اینکه اخلاقیات در حوزه کم‌رنگ شده و برخی طلاب رفاه‌طلب شدند و خاطره‌ای از ساده‌زیستی استادش گفت "مرحوم آیت‌الله شیخ مجتبی لنکرانی استاد دروس رسائل و مکاسب ما بود که از کتب سطح بالای حوزه است. ایشان وقتی درس به اتمام می‌رسید سجاده‌اش را در حجره پهن می‌کردو نماز استیجاری می‌خواند."

آیت الله میرسجادی در سال 1363 بر اثر سختگیری‌های رژیم بعث عراق و آزار و اذیت طلاب، مجبور به ترک عراق و اقامت در ایران شد و با سکونت در تهران به تدریس در منزلش و نیز مدرسه آیت‌الله مجتهدی مشغول شد. در مصاحبه از وی درباره توقیع(مکتوب) مبارکی که امام زمان به جد وی آسید ابوالحسن اصفهانی داده بود پرسیدیم که گفت "شخصی به نام شیخ محمد کوفی مکرر خدمت حضرت رسیده بود، در بین راه مسجد کوفه و مسجد سهله، این توقیع را حضرت به وی می‌دهد و می‌گوید به دست آسیدابوالحسن برسان. ایشان هم توقیع را همیشه در جعبه عینکش نگاه می‌داشت و بعد از فوتش این توقیع دیگر پیدا نشد."

متن زیر مشروح گفت‌وگوی با  شاگرد قدیمی حضرت امام و آیت الله خویی است که از منظرتان می‌گذرد:

 ورود حضرتعالی به حوزه علمیه نجف تقریباً از چه سالی بود و زمانی که حضرتعالی درس را شروع کردید، حوزه علمیه نجف نسبت به حوزه علمیه قم و حوزه علمیه تهران چه مزایایی داشت؟

آیت‌الله میرسجادی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. ضمن تبریک سال نو، امیدوارم امسال سال خوبی و توام با ارزانی و رفع مشکلات معیشتی مردم باشد و وسایل زندگی مخصوصاً برای جوان‌ها فراهم شود. نجف سرزمین بسیار مقدسی است و بعید نیست که از مکه و مدینه مقدس تر باشد و دلیل آن این است که در آنجاها نفوس خبیثه‌ای است که ممکن است فضای آنجا را آلوده کنند اما این در نجف که نیست بلکه برعکس است. در کنار مرقد مولا امیرالمومنین علیه السلام آنقدر بزرگانی هستند که این‌ها در نورانیت و قدسیت نجف تأثیرگذار بودند امثال محقق حلی، علامه حلی، شیخ طوسی، مقدس اردبیلی و هزاران فرد دیگر که در جای جای نجف مدفون هستند.

** تمام وقت طلاب در نجف صرف علم آموختن می‌شد

از این نظر جای بسیار مقدسی است و شاید برای همین قدسیت بوده که شیخ طوسی(رحمه الله) حدود هزار سال قبل آنجا را به عنوان حوزه شیعه انتخاب کرده است. در اینجا شیعه برکات زیادی از حوزه مقدسه دیده است که ما در زمانی که آنجا بودیم، اوج عظمت و قدسیت سابقش را نداشت. در زمان ما حوزه نجف، تقریبا 2هزار و اندی طلبه مشغول تحصیل بودند که واقعاً نخبه بودند. در آنجا غیر از علم فقه و اصول چیزی نبود. طلبه‌ها از لحاظ معاش و امور زندگی در فشار بودند، در خانه طلبه‌ها نه رادیو و نه تلویزیون بود نه روزنامه می‌خواندند و تمام وقت آنها صرف علم فقه و اصول بود.

** در نجف کسی جرئت نمی‌کرد برخلاف اجماع شیعه نظر بدهد

دو نفر که به هم می‌رسیدند که در بازار و چه در مجلس ختمی یا روضه‌ای، فقط بحث علمی می‌کردند مجالس آنها پُر از علما و مذاکره‌ علم بود و ما در این مجلس آنها بیشتر از درس استفاده می‌بردیم. به هر حال نجف چنین جایی بود که من نظیر آن را ندیدم برکات نجف  برای روحانیت و برای شیعه زیاد بود. در نجف از جمیع طبقات خطوط قرمز رعایت می‌شد کسی به خودش جرأت نمی‌داد که در مسائلی که بر خلاف اجماع شیعه است نظری بدهد. متاسفانه ما در اینجا می‌بینیم این اتفاق می‌افتد یا مثلاً نسبت به مسئله تولی و تبری کسی به خودش جرأت نمی‌داد که مخالفت داشته باشد همه با مراجع هم صدا بودند.

** توقیعی که امام زمان به آسید ابوالحسن اصفهانی داد

زمانی که جد بزرگوار شما مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی مدیریت حوزه نجف و زعامت شیعه را برعهده داشت، مدیریت ایشان بر حوزه نجف به چه شکل بود و تعامل شان با علمایی که در ایران به سر می بردند چگونه بود؟

آیت‌الله میرسجادی: من زمان ایشان سن کمی داشتم. من هشت ساله بودم که ایشان وفات کرد. ایشان بر طبق سنت مرجعیتی که از قدیم داشتند و قبل از ایشان هم بوده از میرزای بزرگ شیرازی و آخوند کاظم یزدی و امثال اینها، تاسی به ائمه اطهار داشتند. کسانی که در نجف هستند می‌دانند خانه جد ما آقا سید ابوالحسن که زعامت بزرگی داشت و جهانی بود خانه بسیار محقری بود و مساحت آن 50 متر بیشتر نبود. خلاصه زندگی ساده‌ای داشتند و زندگی ساده مرجع باعث می‌‌شود بقیه طلبه‌ها هم برای شان سخت نگذرد و به روزی کم هم عادت پیدا کنند. مخصوصاً شنیده‌اید که ایشان یک توقیعی از امام زمان(عجل الله فرجه) داشتند که چهار جمله بیشتر نبود "ارخص نفسک" یعنی خودت را برای مردم ارزان کن  و "اجلس بالدهلیز" یعنی خودت را در دسترس مردم قرار بده "لا ترخ سترک و اعن اواغث شیعتنا و موالینا، نحن ننصرک انشاءاللّه" (پرده بین خود و مردم قرار مده و بداد و کمک پیروان و دوستان ما برس که ما تو را یاری می‌کنیم). همیشه این نسخه را همراه داشت و واقعاً خودش را در دسترس مردم قرار داده بود.

 وقتی شما دروس سطح را به اتمام رساندید در درس خارج کدام یک از آقایان علما در نجف شرکت داشتید؟

آیت‌الله میرسجادی: من برای آزمایش به درس های آقایان مختلف رفتم. مدتی درس آقای شاهرودی و آقای حکیم رفتم اما آن که من انتخاب کردم درس آقا میرزا باقر زنجانی و آقای خویی بود. اینها کسانی بودند که من انتخاب کردم.

زمانی که حضرت امام به نجف تشریف آوردند، در درس ایشان هم شرکت داشتید؟

آیت‌الله میرسجادی:‌ بله ما هم در درس ایشان بودیم. ابتدا درس مکاسب ایشان شرکت کردیم و وقتی باب صلاة را شروع کردند هم شرکت داشتیم.

** مراجع نجف هیچ‌کدام مخالفتی با نهضت امام نداشتند

 فضای نجف نسبت به ورود امام چگونه بود؟ چراکه گفته‌های ضد و نقیض گفته می‌شود که بعضی از علما شاید ارتباط خوبی با ایشان نداشتند، از طرفی هم در خاطرات داریم که آیت‌الله حکیم و آیت‌الله خویی، ایشان را مورد استقبال ایشان قرار دادند. فضای نجف چگونه بود؟

آیت‌الله میرسجادی: وقتی ایشان تشریف آوردند همه آقایان از ایشان دیدن کردند و استقبال، استقبال بدی نبود. ایشان چون ایرانی بود و عربها سابقه زیادی از ایشان نداشتند از این جهت عراقی‌ها بدون شناخت نمی‌توانستند با ایشان ارتباط بگیرند اما ایرانی‌ها در خدمت ایشان بوده و در نماز و درس ایشان حضور داشتند. چون ایشان درسشان را به زبان فارسی می‌گفتند طلاب عرب قاعدتا  نمی‌توانستند استفاده کنند اما آیت‌الله خویی عربی درس می‌دادند و عربها هم شرکت می‌کردند.

آیت‌الله خویی هم رابطه‌شان با ایشان خوب بود و احساس نمی‌شد مخالفتی داشته باشند. ما می‌دیدیم که در مجالس با هم حضور پیدا می‌کنند. در اول شروع نهضت همه همراهی کردند اما امام به تنهایی انقلاب را اداره می‌کرد و بقیه هم مخالفت نمی‌کردند اما اقدام جدی هم نداشتند.

 علت اینکه که حوزه نجف ورود جدی به سیاست نداشت چه بود؟

آیت‌الله میرسجادی: شاید از این جهت بود که نسبت به آینده شک داشتند و نمی‌دانستند چه می‌شود.

** برخورد تند امام با استاندار نجف که موجب عقب‌نشینی دولت عراق شد

خاطره خاصی از زمان حضور امام در نجف به یاد دارید؟

آیت‌الله میرسجادی: در سال 50 که عوامل دولت عراق حمله کردند و حوزه و طلبه‌های ایرانی نجف را گرفتند و به ایران فرستادند، آیت‌الله خویی مریض بود و برای معالجه به لندن رفته بود و تنها مرحوم امام در نجف بود. به خاطر می‌آورم جلسه‌ای در منزل امام تشکیل شد که استاندار نجف که از رژیم بعث بود، آمده بود آنجا و امام فرمودند من تاکنون خود را نجفی می‌دانستم اما اکنون اینگونه نیست و گذرنامه خودشان را جلوی استاندار نجف گذاشتند و گفتند من باید بروم.

استاندار نجف هم گفت ما از رفتن شما ناراحت می‌شویم و گذرنامه را از امام نگرفتند. بعد هم آنها شروع کردند به باقی طلبه‌ها اقامه(مجوز اقامت) دادند و من هم از مرحوم حاج آقا مصطفی شنیدم که امام اقامه‌شان را برای تمدید نداده بودند و منتظر بودند تا آخرین اقامه برای طلبه‌ها تمدید شود و بعد ایشان تمدید کنند. 

 با حاج آقا مصطفی هم آن زمان مراوده داشتید؟

آیت‌الله میرسجادی: بله ما با هم رفیق بودیم و گاهاً به منزل هم می‌رفتیم. ما 10 سال را در کنار یکدیگر بودیم و ایشان مرد متدین و فاضلی بود و ما از مجالس ایشان لذت می‌بردیم.

** حزب بعث از ابتدا تلاش می‌کرد که حوزه شیعه را از بین ببرد

بعد از وقوع جنگ ایران و عراق و پیروزی انقلاب، فضای حوزه نجف به چه شکل بود و چه محدودیت‌هایی ایجاد کردند؟ مرحوم آقای خویی چقدر تلاش داشت تا حوزه نجف از بین نرود؟

آیت‌الله میرسجادی: از زمانی که حزب بر سر کار آمد بنایش برهم زدن حوزه شیعه بود و یک خفقانی را ایجاد کردند. مخصوصاً روحانیت شیعه وقتی انقلاب ایران شد، فشار بر روی روحانیت بیشتر شد و رژیم بعث سیدمحمدباقر صدر و گروهش را تارومار کرد و کشت و فضای عجیبی در نجف رقم خورد و باعث شد که ما مجبور شویم به ایران بیاییم.

آیت‌الله خویی کمترین نفوذی زمان خفقان نداشت حتی بعضی از بچه‌های ایشان را گرفتند و اعدام کردند. آقای خویی تصرفی نداشت اما تلاش ایشان این بود که حوزه از بین نرود. چنین حوزه هزار ساله‌ای قدسیت دارد و ایشان امید داشتند آینده خوب شود به خاطر همین ایشان نجف ماندند.

شما را به ایران تبعید کردند یا فشارها باعث شد شما به ایران بیایید؟

آیت‌الله میرسجادی: حضور من تبعید نبود اما شبه تبعید بود. آنها یک نفر را اگر می‌گرفتند، آنقدر شکنجه می‌دادند که طرف دوست و و رفیق‌هایش را هم معرفی کند و بعد تمامی آنها را اعدام می‌کردند. ما آنجا احساس کردیم با توجه به اینکه فرزندان من روحانی بودند و بعضی از دوستان شان را دستگیر کرده بودند ممکن بود سراغ پسران من بیایند و این شد که ما تصمیم گرفتیم به ایران بیاییم.

تسنیم: با آیت الله سیستانی هم رابطه‌ای داشتید؟ نگاه ایشان به مسائل سیاسی چگونه بود؟

آیت‌الله میرسجادی: ما با ایشان خیلی دوست و همسایه بودیم و ماه رمضان ما در منزل ایشان شرکت می‌کردیم. ایشان هم همفکر آقای خویی بود اما مقداری هم اختلاف داشتند.

** اختلاف آیت‌الله سیستانی با مرحوم خویی در مسائل سیاسی

 آیا این اختلاف در عرصه سیاسی بود؟

آیت‌الله میرسجادی: اختلاف بیشتر بر سر مسائل اداره حوزه و امثال اینها بود و شاید هم با این موافق نبودند که آقای خویی کنار باشد و به سیاست ورودی پیدا نکنند.

 سال 63 که به ایران آمدید، از ابتدا قصد حضور در تهران را داشتید؟

آیت‌الله میرسجادی:‌ من مستقیما به قم رفتم و برخی از این طلبه‌هایی که از عراق آمده بودند درخواست کردند که من برای شان درس شروع کنم. در ایام شهادت امام رضا و آخر ماه صفر بود که به مشهد رفتم. آنجا برخی از دوستان درخواست کردند در مشهد بمانم و مدتی هم به تهران آمدم. آنها گفتند در تهران بمانیم من بین این 3 جا استخاره کردم که تهران خوب آمد و در تهران ماندم.
حضور من تبعید نبود اما شبه تبعید بود. آنها یک نفر را اگر می‌گرفتند، آنقدر شکنجه می‌دادند که طرف دوست و و رفیق‌هایش را هم معرفی کند و بعد تمامی آنها را اعدام می‌کردند. ما آنجا احساس کردیم با توجه به اینکه فرزندان من روحانی بودند و بعضی از دوستان شان را دستگیر کرده بودند ممکن بود سراغ پسران من بیایند...

 از ابتدا در همین محله انبار گندم حضور پیدا کردید؟

آیت‌الله میرسجادی: تقریباً بعد از یک سال. این مسجد انبار که الان به مسجد امام سجاد(ع) معروف است امام جماعت سابق آن شخصی بود به نام شیخ محمد گلابچی که بهمن یا اسفند 64، ایشان در هواپیمای شهید محلاتی بودند که دچار سانحه شدند. بعد از شهادت ایشان مرحوم آقای عمید زنجانی و همچنین مرحوم سید مرتضی حکمی داماد آقای خویی و آقا سید محمد علم الهدی این سه با ما آشنایی داشتند و از ما خواستند ما امامت مسجد را قبول کنیم.

 تدریس در مدرسه مرحوم آیت‌الله مجتهدی را از چه زمانی شروع کردید؟

آیت‌الله میرسجادی: یکبار مرحوم آقای مجتهدی اینجا تشریف آوردند و جمله‌ای گفت که ما را مجبور کرد به آنجا برویم. ایشان فرمودند "برای من افتخار است که شما به حوزه بیایید اگر چه درس هم ندهید". این بود که ما چند سالی آنجا درس می‌گفتیم تا وقتی ایشان فوت کرد من دیگر آنجا نرفتم و همین جا در منزل درس می‌گفتم.

از راست: مرحوم آیت‌الله مجتهدی، آیت‌الله میرسجادی و حجت‌الاسلام و المسلمین صدیقی

با آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب هم مراوده‌ای در آن دوران داشتید؟

آیت‌الله میرسجادی: بله؛ اتفاقاً در دیداری که اخیراً ایشان با ائمه جماعات داشتند ما آنجا بودیم. ایشان بعد از اتمام سخنرانی آمدند و ما با هم صحبت کردیم. در زمان ریاست جمهوری هم خدمت ایشان می‌رسیدیم. می‌توانم بگویم ما از نجف سابقه خانوادگی داشتیم. عموی ایشان هم مرحوم آسیدمحمد خامنه‌ای با پدر بنده دوست بودند و جزو دستگاه جد ما بودند. پدر آیت‌الله خامنه‌ای هم جزو شاگردان جد ما بود که این سابقه موجب ارتباط بیشتر ما با ایشان شد.

در این سی سالی که بعد از وفات مرحوم امام، آیت‌الله خامنه‌ای رهبری نهضت را داشتند، نظر شما درباره مدیریت سیاسی ایشان چیست؟ بنظرتان چرا دشمنان در طول ایان سالها به ایشان همواره هجمه می‌کنند؟

آیت‌الله میرسجادی: واقع مسئله این است که رهبری قطع نظر از علمیت، مدیریت و تدبیر لازم دارد. البته علمیت ایشان قابل انکار نیست همچنین در بحث رهبری هم ایشان «خیرالموجودین» است. این هجمه‌ها به ایشان هم از اول کم و بیش بوده و اتفاقاً یکی از امتیازاتی که ایشان دارد، صبر ایشان است. ایشان خیلی صبور است. حالا ممکن است عده‌ای از ایشان رضایت نداشته باشند که اقلیت‌اند اما ایشان مقبولیتش در بین اکثریت مردم محرز است.

بعد از فروپاشی رژیم بعث عراق، الحمدالله شاهد قدرت یافتن شیعیان در این کشور هستیم و مرجعیت هم در عراق دوباره قدرت گرفته است. وضعیت کنونی حوزه نجف و دورنمای آن را چطور می‌بینید؟

آیت‌الله میرسجادی: من فعلا اطلاع دقیقی از حوزه نجف ندارم اما آنچه می‌شنوم پیداست از لحاظ کمیت پیشرفت کرده و طلبه های زیادی در نجف مشغول هستند. آیت‌الله سیستانی هم از لحاظ تأمین زندگی و مسکن برای طلاب شرایط مساعدی فراهم کرده است و مجتمع‌های هزار واحدی ساخته‌اند و شهریه خوبی هم به طلاب می دهند.

از مقام معظم رهبری هم شهریه خوبی به طلاب می‌رسد و وضع معاش آنها از زمان ما خیلی بهتر شده است و از لحاظ درسی هم احتمال می‌دهم خوب باشند.

منبع: تسنیم 

انتهای پیام/

گفت‌وگو با  شاگرد قدیمی حضرت امام و آیت الله خویی

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.