روابط تنگاتنگ عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی که پردههایی از آن، طی سالهای گذشته علنی شده بود، با اظهارات اخیر «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی در گفتگو با نشریه «آتلانتیک»، عریانتر شد و نشان داد که آل سعود و صهیونیستها برای پر کردن جدول خود در منطقه، حساب ویژهای بر روی یکدیگر بازکردهاند.
ولیعهد آل سعود در این مصاحبه با نادیده گرفتن پرونده نکبتبار رژیم جعلی اسرائیل در کشتار وسیع فلسطینیان و غصب سرزمین آبا و اجدادی آنها، از صلح و عادیسازی روابط با جلادان صهیونیست دم زد و گفت: «معتقدم که فلسطینیان و اسرائیلیها حق داشتن سرزمین خود را دارند اما باید یک توافق صلح داشته باشیم تا ضمن ارائه ثبات برای همگان، روابط نیز عادیسازی شود»! بن سلمان در ادامه سریال خیانتهای آل سعود به آرمان فلسطین افزود: «عربستان هیچ مشکلی با یهودیان – بخوانید صهیونیستها- ندارد و ما منافع مشترک زیادی با اسرائیل داریم»!!
با مروری بر تحولات منطقه در نگاه کلان، میتوان بهراحتی درک کرد که چرا مقامات سعودی، بهویژه شخص «بن سلمان» و سرکردگان صهیونیستی نسبت به خطوط قرمز جهان اسلام جری شدهاند و بهموازات آن، برای جمهوری اسلامی بهعنوان لنگرگاه صلح و ثبات منطقه خطونشان میکشند. اینکه ولیعهد متوهم عربستان، ضمن خنجر زدن از پشت به ملت مظلوم فلسطین، انقلاب اسلامی را بر پایه «ایدئولوژی شرورانه» فرض کرده، کشورمان را به سبک «جورج بوش»، بخشی از به اصطلاح«مثلث شرارت» در منطقه دانسته و بر این اساس، بر لزوم مقابله با سردمدار مقاومت در غرب آسیا تأکید میکند، به شکست طرحهای عبری، غربی، عربی بازمیگردد. در مرحله اول، هزیمت داعش در عراق، کابوسی بود که به تحقق پیوست و بخش عمده پازل آمریکا، ارتجاع منطقه و صهیونیستها برای منطقه را برهم زد.
تروریستهای تکفیری داعش، وظیفه تغییر نگاه ضدصهیونیستی مسلمانان به سمت جنگها و اختلافات خونبار طایفهای و فرقهای را برعهده داشتند و تار و مار شدن آنها باعث شد تا پدرجد آنها یعنی عربستان، وارد گود شده و این مأموریت ناتمام را به سرانجام برساند. نرد عشق باختن آل سعود با صهیونیستها، موجب شد اسرائیل و آمریکا جسارت بیشتری در برابر مسلمانان پیداکرده و ترامپ بهواسطه این پشتگرمی، غلطی را که چندین رئیسجمهور آمریکا از انجام آن واهمه داشتند، مرتکب شده و قدس شریف را بهعنوان پایتخت صهیونیستهای اشغالگر معرفی کند.
گام بعدی، پیروزیهای پیدرپی ارتش سوریه و نیروهای همپیمانش علیه تروریستهای اجارهای بهویژه در غوطه شرقی بود. تفوق طلایی ارتش سوریه و مقاومت در برابر حرامیان تکفیری در این منطقه، همه حامیان آنها را سراسیمه کرد و به وحشت انداخت اما در این میان، آل سعود، متحمل بیشترین خسارتها گردید، چراکه برگ برنده آنها تروریستهای «جیش الاسلام» بودند. این گروه تروریستی بهصورت مستقیم، توسط رژیم عربستان حمایتشده و اعلام موافقت ریاض برای خروج از غوطه شرقی نهتنها به معنای تأمین کامل پایتخت سوریه قلمداد میشود، بلکه انتقال جیش الاسلام به جرابلس در استان ادلب را میتوان به مفهوم واقعی کلمه، خودکشی عربستان توصیف کرد.
درواقع، امید همه تروریستهای شکستخورده در دیگر نقاط سوریه، غوطه شرقی بود و حال که سنگر آنها در این منطقه راهبردی – علیرغم هزینههای سنگین ریاض – در زمانی کوتاه فروپاشیده، مزدوران تکفیری هم به یأس شدیدی گرفتار آمدهاند.
تحولات یمن و قدرت گرفتن انصارالله و ارتش این کشور، مرحله سوم از دومینوی فضاحت سعودیها در منطقه به شمار میآید. عملیاتهای افسارگسیخته، حملات کور به غیرنظامیان و هدف قرار دادن زیرساختهای این کشور، ناکامی عربستان در این کشور را بیشازپیش به منصه ظهور رسانده و حتی تسلیحات آمریکایی نیز دردی از آنها را دوا نکرده است.
آل سعود که با توهم قدرت مستظهر به سلاحهای آمریکایی وارد باتلاق یمن شد، نه دستاوردی کسب کرد و نه توانست در برابر چند موشک کوتاه برد بالستیک انصارالله مقاومت کند، چراکه به اذعان نشریه «فارن پالیسی»، پنتاگون، «جنسهای بنجل سامانه دفاع موشکی را به عربستان فروخته است.» «جفری لوئیس»، نگارنده یادداشت «فارن پالیسی»، این سؤال را مطرح کرد که: «هیچ مدرکی مبنی بر اینکه عربستان سعودی در خلال جنگ یمن موشکهای حوثیها را رهگیری کرده باشد یافت نمیشود و این مسئله را پیش میکشد: آیا دلیلی وجود دارد که اصلاً باور کنیم سامانه پاتریوت اثری دارد؟» طرفه آنکه کشوری که در داخل، از مقابله با چند موشک که تعداد آنها در هر پرتاب، به عدد انگشتان یک دست هم نمیرسد، عاجز شده است، چگونه میتواند در خاک دلیران یمنی بر آنها غالب شود ؟! روی دیگر سکه انتحار عربستان در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، به رویکرد آشکار تلآویو در برابر مقاومت اسلامی لبنان بازمیگردد.
عربستان، حزبالله را تهدیدی علیه ریاض قلمداد کرده و از سوی دیگر، مقامات صهیونیستی از چندی پیش، مرتباً تهدید کردهاند که تابستان امسال، با حزبالله وارد جنگ شده و کار مقاومت اسلامی را به خیال خود تمام خواهند کرد! بهزعم «گادی آیزنکوت»، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، «کسی در منطقه، ویرانیهایی را که این جنگ بر جا خواهد گذاشت، فراموش نخواهد کرد و همهچیز که تحت اختیار حزبالله در لبنان از بیروت تا آخرین نقطه در جنوب قرار دارد، ویران خواهد شد.» علاوه بر این، مانورهای رژیم صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی و منطقه «الجلیل» که یک روز با مشارکت ناتو و روز دیگر با حضور آمریکاییها برگزار میشود، در این راستا قابلتحلیل است که تلآویو، حرکت مقاومت از غوطه شرقی به سمت جبهه جنوب در درعا و بلندیهای جولان را احتمالی خطرناک و امنیتی میداند و لذا فوبیای قدیمی صهیونیستها از حزبالله، چارهای جز فرار روبهجلو و عربدهکشی در مقابل آنها نگذاشته است.
بهبیاندیگر، ریاض، قافیه را هم در عرصه دیپلماتیک، هم درصحنه بیان و ادبیات سیاسی و هم در میدان نبرد باخته، دچار هراس و وحشتی بیسابقه از ناحیه ایران و حزبالله شده و با خراب کردن پلهای پشت سر خود بهوسیله رسمیت بخشی به صهیونیستهای کودک کش، سعی در ایجاد ائتلاف با اسرائیل علیه محور مقاومت و صرف هزینه سنگین سیاسی کرده است تا شاید بهاینترتیب، از امواج سنگین بحرانهای ذکرشده جان سالم به در برده و چند صباحی بیشتر، پیکره حاکمیت سستبنیان و شکننده خود را سرپا نگه دارد.
منبع: روزنامه حمایت
انتهای پیام/