این نظریه که بر مبنای تسلیحات دفاعی غیر تهدید آمیز بنا شده ابتدا در دوران جنگ سرد توسط «هرست افهلدت»محقق آلمانی حوزه های مربوط به صلح و مسابقات تسلیحاتی مطرح شد و به معنای وجود توانمندی های دفاعی کافی در ساختار نظامی یک کشور و عدم وجود توانمندی های تهاجمی که موجب تحریک سایر بازیگران و در نتیجه مسابقه تسلیحاتی مخرب می شود می باشد.
بیشتر بخوانید: خیالبافی صهیونیستها روی آسمان ایران
در واقع بر اساس این نظریه تقویت توانمندی های دفاعی و تسلیحاتی که به طور خاص جنبه ی دفاعی دارند برخلاف سایر تسلیحات تنها جنبه ی بازدارنده داشته و به صورتی غیر تحریک آمیز موجب تقویت صلح می شود. این همان نکته ای است که دقیقا بر توسعه ی موشک های جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان سلاحی که کاملا ماهیت تدافعی دارد تطابق داشته و برخلاف ادعای غربی ها این موشک ها با وجه بازدارندگی خود کاملا ماهیت دفاعی دارند و قابلیت استفاده ی دیگری برای آنها متصور نیست... برای بررسی این مساله که آیا واقعا رویکرد نظامی یک کشور دفاع غیر تهاجمی می باشد یا خیر به طور کلی به دو عامل می توان توجه کرد:
- استراتژی تدافعی: کشورهایی که در استراتژی امنیت ملی و اسناد بالادستی آنها مفاهیمی چون «مقابله به مثل»،«دفاع در خاک دشمن»و مواردی از این دست دیده می شود نمی توانند در چارچوب مدل دفاع غیرتهاجمی قرار بگیرند زیرا در بر اساس این نظریه صرفا دفع تجاوز مجاز شمرده شده و حملات پیش دستانه وجهی ندارد. در واقع یکی از مواردی که بر اساس موازین حقوق بین الملل در استراتژی نظامی کشورها خیلی به آن تکیه می شود حق دفاع مشروع می باشد که بر اساس آن کشوری که مورد تهاجم واحد دیگری قرار می گیرد تا انجام اقدامات موثر بین المللی حق دفاع از خود را به طور موثر دارا می باشد.در این بین کشورهایی مانند ایالات متحده و رژیم صهیونیستی با تفسیر موسع از این مساله و انجام حملات پیش دستانه علیه کشورهایی که هیچ تهاجمی به آن ها نداشتند در واقع رویکرد تهاجمی نظامی خود را به نمایش گذاشته اند. (حمله ی 2003 اسرائیل به تاسیسات نظامی سوریه و یا حمله ی آمریکا به عراق). این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در دوران معاصر آغاز گر هیچ جنگی در منطقه و جهان نبوده و استراتژی نظامی آن مشخصا و به طور کامل ماهیت دفاعی دارد.
- وجود ساختارهای دفاعی در نیروهای مسلح: یکی از شاخصههای دفاع غیرتهاجمی وجود نیروهای مسلح با ساختار دفاعی است. بر این اساس نوع تسلیحات غالب در ساختار نظامی یک کشور به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های این مساله عنوان می شود. در همین زمینه باید توجه داشت درحالی که در منطقه ی پرتنش غرب آسیا واحدی مانند رژیم صهیونیستی وجود دارد که مخرب ترین سلاحهای کشتارجمعی،هسته ای و ... را در اختیار دارد و با رویکرد کاملا تهاجمی خود عامل اصلی در بی ثباتی منطقه محسوب می شود فشارها بر جمهوری اسلامی ایران صرفا به دلیل وجود موشک هایی است که ماهیتا وجه تدافعی داشته و به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر سیاست های مخرب جبهه ی عبری-عربی در منطقه عمل می کند.
با توجه به دو عامل مذکور عدم تنش زا بودن توانایی موشکی جمهوری اسلامی ایران کاملا مشهود می باشد و باید توجه داشت با توجه به متعارف بودن این موشک ها نحوه ی توسعه و گسترش آن صرفا یک مساله ی حاکمیتی محسوب شده که در هیچ نقطهای از جهان مذاکره و تحدید سلاحهای متعارف موضوعیت ندارد.
طنز تلخی است که در همین منطقه کشورهایی مانند عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی با قراردادهای هنگفت تسلیحاتی و با گسترش سلاحهای غیر متعارف که مشخصا ماهیت تهاجمی دارند و هم چنین با تدارک حملات گسترده و سازمان یافته علیه کشورهای دیگر منطقه مانند یمن و سوریه موجبات وخامت اوضاع فعلی منطقه را فراهم کرده و بدون وجود هیچ فشاری از سوی محافل مدعی بین المللی به توسعه سلاحهای مخرب خود می پردازند.
در واقع باید در نظر داشت توسعه ی سلاحهای تهاجمی مانند آنچه این کشورها در اختیار دارند به دلیل ماهیت تهدید آمیز خود به گونهای فزاینده موجب افزایش رقابت تسلیحاتی شده و موجبات ناامنی منطقه را فراهم می کند، این در حالی است که تسلیحات جمهوری اسلامی ایران با توجه به ماهیت تدافعی آن صرفا به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر تهدیدات این کشورها عمل می کند و این همان عاملی است که موجبات ناراحتی قدرت های غربی از قدرت نظامی ایران را فراهم کرده است.
منبع: تبیان
انتهای پیام/