رویترز نوشته است «این طرح پیشنهادی، بخشی از راهبرد اتحادیه اروپا برای حفظ سندی است که قدرتهای جهانی برای مهار توانمندی تهران در توسعه تسلیحات هستهای امضا کردند و قصد دارد آشکارا به رئیسجمهور آمریکا دانلد ترامپ نشان دهد راههای دیگری (غیر از لغو برجام) برای مقابله با قدرت ایران در خارج از مرزهایش وجود دارد». در قسمتی از این سند آمده است «ما در روزهای آینده بخشنامهای را شامل اشخاص حقیقی و حقوقی که به باور ما به خاطر نقش علنیشان باید هدف تحریم قرار گیرند، اعلام میکنیم».
«این طرح پیشنهادی، بخشی از راهبرد اتحادیه اروپا برای حفظ سندی است که قدرتهای جهانی برای مهار توانمندی تهران در توسعه تسلیحات هستهای امضا کردند و قصد دارد آشکارا به رئیسجمهور آمریکا دانلد ترامپ نشان دهد راههای دیگری (غیر از لغو برجام) برای مقابله با قدرت ایران در خارج از مرزهایش وجود دارد»
ظاهراً آنها جلسات متعددی نیز در این موضوع با مقامات آمریکایی داشتهاند تا مطمئن شوند تحریمهای جدید برای راضیکردن واشینگتن به «حمایت شفاف و پایدار از برجام پس از ۱۲ مه» کفایت میکند.
نتایج آشکارِ این خبر
۱- کنگره کاری برای ترامپ نکرده و قرار نیست به تنهایی انجام دهد. پیش از این ترامپ چند ماه به کنگره وقت داده بود تا راهی برای اصلاح برجام یا فشار بر ایران پیدا کند، اما این اتفاق نیافتاد. پایگاه آتلانتیک ۵ ماه پیش نوشته بود که کنگره چه گزینه اِعمال مجدد تحریمها را انتخاب کند و چه پس از لغو یکجانبه برجام از سوی ترامپ با او همراهی نکند، ریسک کرده است. معنی این حرف روشن است: کس دیگری باید پیشقدم شود.
۲- هدف سفر وزیر خارجه فرانسه به تهران در ۱۴ اسفند سال جاری مشخص شد. پیش از این نیز همزمان با سفر لودریان به تهران تعدادی از تحلیلگران به این برآورد رسیده بودند که او به نمایندگی از اروپا به ایران آمده، نه فرانسه، تا ببیند آیا ایران دست از فعالیتهای موشکی و منطقهای خود میکشد یا خیر.
رهبر انقلاب در پاسخ به سفر او و درخواستهای مشابه از سوی مسئولان اروپایی بود که در ۱۷ اسفند سال جاری گفتند: «دشمنان مرتّباً امروز در زمینههای سیاسی شبههآفرینی میکنند؛ راجع به اینکه ایران چرا در منطقه حضور دارد. حالا مدّعی کیست؟ آمریکا! که همه جا حضور فتنهگرانه و مفسدانه پیدا میکند؛ هر جا آمریکا هست، فساد هست؛ هر جا آمریکا هست، فتنه هست. دولت فتنهگر و فسادانگیز آمریکا، به ما میگوید شما چرا در منطقه حضور دارید! خب، ما [اگر] در منطقه حضور داریم باید از تو اجازه بگیریم؟ ما برای حضور در منطقه بایستی با دولتهای منطقه مذاکره کنیم، گفتگو کنیم؛ با شما چرا بیاییم گفتگو کنیم؟ هروقت خواستیم در آمریکا حضور پیدا کنیم، با شما باید گفتگو کنیم.»
۳- اروپا تصمیم گرفته است در تعامل با ایران به ساز آمریکا برقصد. این یک شوخی نیست. اروپا ۱۲ سال با ایران مذاکره کرد تا موفق به انعقاد یک توافق شود که مرحلهای مهم در جهت پیشبرد سیاست خارجی واحد اتحادیه بود و حالا حتی حاضر نمیشود آمریکا جور نقض برجام را بکشد. فرانسه، آلمان و بریتانیا اگر تحریمهای جدید را اجرایی کنند، یعنی میخواهند فداکارانه در راه منافع متحد خود آمریکا به خط بزنند و نگذارند ترامپ به تنهایی مسئولیت تاریخی نقض فاحش برجام را بر عهده گیرد. این یعنی آنها وقتی پای مسائل نظامی و توسعهطلبی در جهان در میان باشد، منافع سیاسی اتحادیه را زیر سؤال میبرند چون به نظر آنها منافع مهمتری در قالب ناتو دارند.
اروپا اکنون فرصت طلایی برای نشاندادن استقلال سیاسی خود در برابر آمریکای مستکبر دارد، اما ظاهراً قصد ندارد از این فرصت بهره گیرد. این همان اشتباهی است که آمریکا در زمان دولت مصدق مرتکب شد. در آن زمان واشینگتن میتوانست در همراهی با دولت مصدق که چراغ سبز تعامل را به آمریکا نشان داده بود، استقلال سیاست خارجی خود را نسبت به اروپای استعمارگر نشان دهد، اما چنین نکرد و دههها بدبینی مردم خاورمیانه به خود را به جان خرید.
اروپا از زمان رویکارآمدن ترامپ هدف انتقادهای تند در مورد میزان همکاریاش در قالب ناتو قرار گرفته است. حالا نه میتواند آمریکا را در ناتو منزوی کند (زیرا سهم اصلی در قدرت نظامی و مالی ناتو از آنِ آمریکا است) و نه میتواند در پیشبرد دو هدف مهم ناتو کم بگذارد زیرا از این که هست، منزویتر میشود. به بیان دیگر اگر با قدرتگیری ایران در منطقه (که البته نام آن را اقدامات بیثباتساز در سوریه و حمایت از گروههای تروریستی میگذارند) مقابله نکند، در توسعهطلبی ناتو در جهان مشارکت نکرده و اگر موشکهای بالستیک ایران را محدود نسازد، سلطهطلبی قدرت نظامی خود و آمریکا را بر جهان تداوم نبخشیده است.
۴- ایستادن بر سر منافع خود در برابر چنین متحدانی که اینگونه هوای همدیگر را دارند، کار سادهای نیست. انجام این مهم علاوه بر اتحاد دولت و ملت، اتحاد با متحدان قدرتمند را میطلبد. همکاریهای ایران با روسیه و چین به عنوان دو عضو دارای حق وتو در شورای امنیت و تلاش تهران برای ایجاد همگرایی بین کشورهای منطقه بر سر استقلال و منافع جهان اسلام در این موقعیتها اهمیت و درستیِ خود را بیش از پیش نشان میدهد.
۵- سندی که امضایش با وعده رفع تحریمها کلید خورد، نگهداشتنش با تحریم جدید ممکن میشود! این تناقض آشکاری است که قطعاً وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد. لودریان در تهران، پاسخهای محکمی دریافت کرد اما غرب همچنان امید دارد کاری از پیش ببرد. امیدواریم مسئولان ایرانی با یک دیپلماسی هوشمندانه و در عین حال مقاوم، نقشه جدید را نقش بر آب کنند.
منبع:مشرق
انتهای پیام/