در سالی که گذشت، آنچه که بیش از همه اهمیت داشت و به وضعیت سیاسی کشور در حوزه سیاست خارجی معطوف شد؛ یکی مسایل و تحولات منطقه و مبارزه راهبردی با تروریسم و حامیان آن بود و دیگری روند اجرا و فرجام برجام و اثرات توافق هسته ای بود.
در واقع این دو مسئله کلیدی و حساس دو مدل از نحوه سیاست ورزی را به ما نشان می دهد. تجربه ای که از برجام حاصل شد و تجربه ای که در مبارزه تروریسم در پهنه تحولات منطقه بدست آمد برای آینده کشور و نگاه درس آموز مسئولان فعلی و آتی جمهوری اسلامی بسیار مهم و سرنوشت ساز است. ابتدا بگذارید از وضعیت برجام در سالی که گذشت، شروع کنیم.
در سال 96، علی رغم اینکه بار دیگر آژانس بین المللی انرژی هسته ای تایید کرد که ایران به تعهداتش در برجام پایبند بوده است ولی متاسفانه شاهد نقض مکرر برجام از سوی آمریکا و همپیمان اروپایی اش بودیم. آمریکا و اروپا در اقداماتی جداگانه و برخلاف برجام، تحریم های جدیدی علیه کشورمان در سالی که گذشت، وضع کردند.
جالب اینجاست که آمریکا، حفظ همین برجامی را که بارها نقض کرده است به محدود کردن برنامه موشکی ایران، گره زد و از همین روی؛ برجام را گروگان گرفتند! جالب تر اینکه اکنون، انگلیس، فرانسه و آلمان برای نگه داشتن آمریکا در برجام، اعمال تحریم های جدید علیه جمهوری اسلامی را به اتحادیه اروپا پیشنهاد داده اند!! یعنی به عبارت روشن تر؛ برجام که قرار بود با آن تحریم ها را بردارند؛ ابزاری شده برای تهدید به تحریم های بیشتر! و بطور خلاصه در شرایط فعلی با وضعیتی تحت عنوان :" برجام علیه برجام!" روبرو هستیم. این وضعیت حاصل تجربه ای است که از توافق هسته ای بدست آمد.
جریانی که همه مسایل اقتصادی کشور را به توافق هسته ای گره زد و وعده گشایش در کارها و رونق تولید و سرمایه گذاری و حل مشکلات بانکی و ارز و ... را می داد اکنون به صراحت می گوید این یک واقعیت است که انتظارات از برجام برآورده نشده است. حتی پس از این همه وقت و انرژی کشور در خصوص برجام، آقای عراقچی اخیرا بیان داشتند: "تصور ما این است که برجام ادامه پیدا نخواهد کرد. " بنابراین تجربه برجام نه تنها ثابت کرد به دشمن نباید خوشبین بود و آمریکا غیرقابل اعتماد است، بلکه نشان داد سناریویی که می پنداشت می تواند با اروپا و بدون آمریکا برجام را ادامه بدهد، غلط اندر غلط است.
اما موضوع دیگری که باید به آن به عنوان یک مدل راهبردی در سیاست ورزی نگاه کرد، موضوع مقابله با تروریسم و داعش در منطقه است. در واقع اسم این مدل را باید مدل مقاومت گذاشت. مدلی که با محاسبات هوشمندانه و تکیه بر ظرفیت های داخلی و تجربه طلایی دفاع مقدس در کارزاری پیچیده و پرخطر به سیطره داعش پایان داد و دست برتر جهاد و مقاومت را به رخ همگان کشاند. جالب است که در همین قضایای منطقه و بالاگرفتن جنگ در سوریه، برخی جریانات سازش طلب و همچنین جریانات انحرافی (که هر دو جریان دم از مردم می زنند!) موضوع مقاومت در برابر ترویسم تکفیری را اشتباه میدانستند و با این به اصطلاح تحلیل که کار سوریه تمام است، نسخه مذاکره با دشمن را می پیچیدند! و حتی یکی از افراطیون مدعی اصلاح طلبی گفت: سوریه هم برجام می خواهد! ، یکی دیگر از این حضرات گفت: "راه حل سوریه مذاکره است نه مقاومت!" و ...
اکنون جامعه ایرانی در بزنگاه مهمی از یک پیچ تاریخی سرنوشت ساز قرار دارد که آیا باید برای آینده و رخدادهای آتی از مدل برجام بهره ببرد یا از مدل مقاومت؟ اینجا دیگر جای سیاسی کاری و حزبی عمل کردن و قبیله ای نگاه کردن نیست، باید از گذشته درس گرفت و آحاد ملت انقلابی به تکلیف تاریخی شان عمل نمایند. ارمغان مدل مقاومت، امنیت مثال زدنی و بی نظیر جمهوری اسلامی در منطقه ای است که دور تا دور آن را شعله های جنگ و درگیری و خونریزی و شراره های آتش تروریسم گرفته است. اما ارمغان برجام به اذعان برخی مقامات ذی ربط"تقریبا هیچ! " بوده است. بنابراین از فرایند دو رخداد سیاسی و راهبردی سال 96، (برجام و تحولات منطقه) این شاخص مهم به دست می آید که راه حل مشکلات کشور و حرکت پرشتاب در مسیر پیشرفت، امنیت، رونق اقتصادی و تعالی مادی و معنوی جمهوری اسلامی و تک تک ایرانی ها ؛ اتکاء به درون و قطع نگاه وامدارانه به بیرون و پیروی از مدل انقلابی مقاومت در تمامی حوزه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. ضمن اینکه تجربه ناموفق را نباید دیگر تجربه کرد؛" من جرب المجرب حلت به الندامه" : کسیکه آزموده را بیازماید، پشیمانی عایدش می شود.
انتهای پیام/