علی شیرازی گفت: عدهای که آثار و مفاخر هنری ایران را زیر سوال می برند، در حال تخریب هنر کشور در مجامع بینالمللی هستند.
حس بسیار خوبی بود. وقتی که تابلوهای بزرگ، پرشور و بسیار زیبای استاد علی شیرازی را همراه با خودش تماشا میکردم. در حین تماشا استاد توضیحاتی درباره هریک از آثار میداد. سپس تعدادی از آثار خوشنویسی خود را هم نشان داد. یکی از دیگری زیباتر بود. از او پرسیدم استاد کاغذهایی که بر روی آنها نوشتید خیلی متفاوت است. در پاسخ گفت: این کاغذها دست ساز است.
استاد پشت میز خود نشست. از خوراکیهایی که بر روی میز بود به من هم تعارف کرد و گفت: همزمان با صحبت از این شیرینی، میوه و... هم بخورید. فنجان چای خود را در دست گرفت و مشغول صحبت شدیم.
*استاد شیرازی؛ از علاقه مندی خود به هنر و آغاز خوشنویسی بگویید.
من در سال ۱۳۳۹ در روستایی به نام آبسرد، ۴۵ کیلومتری بعد از شیراز در واقع مکانی بین شیراز و جهرم متولد شدم. پدر بزرگ پدری ام که هیچوقت او را ندیدم، ظاهرا خط خوبی داشته و سنگ قبرهایی که او نوشته هنوز هم موجود است. در آن زمان که ما مدرسه میرفتیم خط من هم خوب بود و دیگران میگفتند که فلانی خطش به پدر بزرگش رفته است. نام پدر بزرگم کرمعلی و نام من هم کرمعلی بود. البته بعدها من نام خود را به علی تغییر دادم. اما هنوز هم تعدادی بنده را به هر دو نام یعنی کرمعلی و علی میشناسند. مدرسهای که ما در دوران ابتدایی در آن تحصیل میکردیم، توسط سپاه دانش اداره می شد. یکی از معلمین سپاه دانش خطش خوب بود. وقتی که خط من را دید خیلی خوشش آمد و تشویقم کرد. این تشویق او باعث شد تا من به این فکر کنم، از مرتبهای که معلمم تشویق کرده بود پایینتر نیایم؛ و این موضوع باز انگیزه من را تقویت کرد. رفته رفته به گونهای شد که در دوره اول دبیرستان حتی خط من از دبیران خط هم زیباتر بود. هربار معلمان به من میگفتند که تو یک جمله با گچ بر روی تخته بنویس و بچهها از روی خط من تمرین میکردند که این اتفاق هم تشویقی دیگر بود. در دوران دبیرستان در مسابقات هنری شرکت می کردم، بیشتر وقتها در ناحیه و منطقه اول میشدم، اما هیچ وقت مقام استانی نداشتم، چون جایی تعلیم ندیده بودم و به اصطلاح خطم وحشی بود.
تا اینکه به صورت اتفاقی، پدر یکی از دوستان که خط مرا دیده بود، من را به منزل خود دعوت کرد و گفت که خط تو وحشی است. تو باید جایی آموزش ببینی. من حرفش را قبول کردم و در سال ۵۳ وارد کلاسهای آموزش خوشنویسی شدم تا خط را اصولی یاد بگیرم. اولین استادم هم استاد نصرالله معین اصفهانی بود. استاد حبیب الله فضایلی در آن دوران مشهورترین استادهای شهر اصفهان بود. البته همزمان خودم هم تدریس میکردم. کلاس بزرگی داشتم که بسیار هم پررونق بود. هنرجویان کلاس از من بزرگ تر بودند. با این حال از تدریس من خیلی رضایت داشتند.
جالب بود که من همزمان با شاگردانم در انجمن خوشنویسان آزمون میدادم. معمولا نیم ساعت قبل از امتحان قلم هنرجویان را میتراشیدم و بعد همگی با هم امتحان میدادیم.
* شما چندسالی رئیس انجمن خوشنویسان اصفهان بودید؟
بله. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به کمک دوستان اصفهانی، شعبه انجمن خوشنویسان اصفهان را به صورت رسمی افتتاح و نامگذاری کردیم. چندسالی هم من رئیس انجمن بودم. تا اینکه در ابتدای سال ۶۷ به تهران مهاجرت کردم. چندسالی هم به عنوان عضوشورای عالی انجمن خوشنویسان ایران انتخاب شدم .
*تدریس را دوست دارید؟
بله. همیشه بخش عمدهای از وقتم را در تدریس خوشنویسی میگذراندم. هرگز برایم مهم نبود هنرجویانی که سر کلاس میآمدند شهریه هایشان را میپرداختند یا نه. حتی دورههای رایگان هم برگزار میکردیم. چند جلسه آموزشی ویژه دوره فوق ممتاز در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد که با همکاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هیچ مبلغی از شرکت کنندگان دریافت نشد. این کارها و تدریس رایگان را وظیفه خود میدانم. گاهی اوقات هنرمند احساس میکند بیش از اینکه دیگران به آموزش او احتیاج داشته باشند خود او به آموزش دادن نیاز دارد؛ بنابراین من این کار را با تصمیم و خواسته قلبی خودم انجام دادم.
* چه شد که به استاد جلی نویس یا کتیبه نویس مشهور شدید؟
به دلیل اینکه من همیشه با قلمهای درشت کار میکردم ناخواسته بازار، خوشنویسی و محافل هنری من را به عنوان کسی که جلی نویس یا کتیبه نویس است، شناختند. وقتی دیدم که این سبک از آثارم مورد تایید قرار گرفته است، کتیبه نویسی را به صورت جدی و تخصصی دنبال کردم. نمایشگاههایی از این آثار در داخل و خارج از کشور برگزار شد که این نمایشگاهها بسیار موفق بود. از همه مهمتر اینکه این سبک کار یک بازار جدیدی به وجود آورد. بازاری که تا آن زمان وجود نداشت. امروزه وارد هر نمایشگاه خوشنویسی میشوید، قطعا آثاری در ابعاد بزرگ میبینید. آثاری که قبلا بسیارکم بود. اما در حال حاضر این سبک و ابعاد بزرگ جا افتاده است و تابلوهای من نقش مهمی در تثبیت این موضوع داشت. اما همه باید بدانیم که ما بر دوش متقدمین در حرکت هستیم و از آن راهی که آنها ایجاد کرده اند، عبور میکنیم.
* از شروع نقاشی خط برایمان بگویید.
نقاشی خط را از دوران ازقبل انقلاب به صورت تفننی کار میکردم. در همان زمان کارهایی انجام میدادم که یک جور نقاشی خط بود. البته من تعصبی نسبت به عنوان نقاشی خط ندارم. کارهای من بیشتر دنباله خطاطی است نه خوشنویسی. آثاری که دنباله خوشنویسی است آنهایی است که من روی کاغذ مینویسم و به عنوان خوشنویسی سنتی شناخته میشود. اما فرمهای جدید که انجام میدهم، دنباله خطاطی است که میتوانیم این آثار را نقاشی خط بنامیم .
در آن زمان همواره در ذهنم در حال کار بودم. تا اینکه سال ۷۳، ۷۴ یک مجموعه آثار نقاشی خط خلق کردم. استقبال خیلی خوبی هم از تابلوهای نقاشی خط من در کشورهای عرب، اروپا و آمریکا شد. هریک از این تابلوها با تکنیک خاصی انجام شده اند با این حال وفاداری به خط نستعیلق در هریک به خوبی مشهود است.
* اولین نمایشگاه نقاشی خط خود را چه سالی و در کجا برگزار کردید؟
اولین نمایشگاه نقاشی خط را در سال ۷۴ در گالری برگ تهران برگزار کردم. تقریبا کمتر از نیمی از آثار، کلاسیک و بقیه تابلوها نقاشی خط بود. نقاشان، گرافیست ها و طبقه جوانتر خوشنویسان از این آثار نو و خلاقانه خوششان آمد. از آنجایی که معمولا نگاه هنری در انجمن خوشنویسان ایران، نگاه کلاسیک و سنتی بود، انتظار نداشتم که خیلی مورد تشویق اساتید انجمن قرار بگیرم. اما در مجموع این نمایشگاه بازخورد بسیار خوبی داشت و به دنبال آن نمایشگاههای زیادی در تهران و شهرستانها دایر کردم. با تشویقهایی که از سوی هنرمندان میشد انتظار میرفت که ادامه فعالیت هایم فقط در حوزه نقاشی خط باشد، اما به دلیل وابستگی که به قلمهای درشت کتیبه داشتم، نتوانستم خوشنویسی سنتی را کنار بگذارم. از طرفی هم بازار جدیدی در خوشنویسی به وجود آورده بودیم و سفارشاتی هم که میشد در همین سبک و سیاق بود. این عوامل باعث شد که مجددا نقاشی خط را در حاشیه کار کنم. بعد از آن دیگر نمایشگاهی نداشتم. تا اینکه سال ۷۶ تعدادی از کارهای کوچک که بعدها در کتاب قاصدک چاپ شد را در فرهنگسرای نیاوران به نمایش گذاشتم.
* چه عواملی به شهرت آثارتان کمک کرد؟
در پی استقبال از آثار کلاسیک من یکسری توفیقات خوب به دست آمد. یکی از این توفیقها چند سال پیش بود که در اجلاس سران کشورهای اسلامی، بیش از ۴۵ تابلو از من خریداری و به پادشاهان و روسای جمهور کشورهای مهمان هدیه کردند. بعد از آن هم در موزه امام علی (ع) کتیبههای عاشورایی انجام داده و چند وقت پیش نمایشگاهی از آنها برگزار کردیم. از ویژگیهای کار من در خوشنویسی یک ضرب نویسی است. یعنی قلم در حین حرکت هیچگونه مکثی ندارد. چون در این سبک، قلم و مرکب نباید دستکاری شود، لذا آثار غیرقابل اصلاح است که این موضوع کار من را مشکل، اما جذاب میکند. شاید یکی از دلایلی که موجب استقبال از آثارم شد این نوع کارکردن بود. البته این سبک پیامدهای منفی هم داشت. متاسفانه در این چندسال اخیر، عدهای که آشنایی کمتری با آثار، سوابق هنری و گذشته من دارند، میگویند که اصلا امکان ندارد این تابلوها با دست خلق شده باشد. برخی گمان میکنند یک عده یک شبه خوشنویس شده اند. در واقع با زبان مخالف تحسین میکنند. اما قصد آنها تحسین نیست بلکه تخریب است.
* درباره حاشیههایی که برای آثار شما به وجود آمده بیشتر توضیح دهید.
خوشبختانه آثار از خودشان دفاع میکنند و احتیاج به دفاع من یا شخص دیگری نیست. اما لازم است که بگویم خوشنویسی کشور در محافل بین المللی اسم و رسمی به دست آورده است. زمانی که هنرمندی در یک حراج بین المللی اثری را ارائه میکند، این اثر قبل از اینکه متعلق به آن هنرمند باشد، متعلق به فرهنگ و هنر ایران است. چند سالی است که آثار نقاشی، حجم، خوشنویسی و نقاشی خط هنرمندان ایرانی در حراجهای جهانی میدرخشد. اما متاسفانه یک عده دنبال تخریب این موفقیتها هستند و من از این کار آنها تعجب میکنم. نمیدانم تحقیر و تخریب جامعه هنری یک کشور چه سودی برای آنها دارد؟ کسی که وقت میگذارد و با حراجیهای خارجی تماس میگیرد که بگوید کار فلانی جعل، کپی و... است یک بی اخلاقی بسیار بدی انجام میدهد و این بی اخلاقی در فضای تجسمی کشور در حال رشد است.
* اقدام هنرمندان برای مقابله با این حواشی چه میتواند باشد؟
این فضای بسیار مسموم را باید به حداقل رساند. اولین کسی که با این بی اخلاقی برخورد جدی کرد من بودم. با اینکه اکثر هنرمندان تجسمی در سالهای اخیر مورد سوال و تهمت قرار گرفته اند، اما اعتراض جدی نکرده و در پی سکوت آنها این پدیده منفی رشد کرده است. البته در همین جا باید درود بفرستم به خوشنویسان کشور. به محض اینکه دیدند بنده برای مقابله با این گروه پیشقدم شده ام، همگی حمایت کردند. اولین بیانیه در دفاع از آثار من را ۸ تن از خوشنویسان طراز اول کشور امضا و در فضای مجازی منتشر کردند. بعد از آن بیش از ۱۵۰۰ خوشنویس که به صورت رسمی عضو انجمن خوشنویسان هستند، از سراسر ایران به جمع مدافعان هنر ایران پیوستند. آنها نشان دادند که جامعه خوشنویسی یک جامعه زنده است و هنرمند خود را میشناسد و بیگانگانی که قصد تخریب داشته باشند را به فضای خود راه نمیدهد. ممکن است عدهای هم که با بنده مشکل دارند به سوی حاشیهها سوق یابند، اما اکثر خوشنویسان تمام قد مقابل این حرکت ایستادند و به نظرم این اقدام دسته جمعی را باید در تاریخ تجسمی کشور ثبت کرد. این شایعات برای بسیاری از هنرمندان به وجود آمده و یا قطع به یقین پیش خواهد آمد. پس بهتر است کوتاه نیاییم.
* رسانهها چگونه میتوانند به این اعتراضات بپردازند؟
رسانهها میتوانند شفاف سازی کنند و از این افراد دلیل بخواهند. ممکن است یک هنرمند به هردلیلی صلاح نداند که از خود دفاع کند و یا طرف مقابل را در حدی نداند که بخواهد به او توضیح دهد. البته هدف اصلی فرد مخرب هم این است که یک هنرمند نامدار را زیر سوال برده و او را تحریک و عصبانی کند. ما نباید اجازه دهیم به هدف خود برسد. رسانهها در این بخش مسئولیت سنگینی بر عهده دارند. زیرا ممکن است بعدها خود رسانهها به محض اینکه یک خبری از یک هنرمند کار کردند مورد نقد قرار بگیرند و این حواشی برای آنها هم پیش آید که مثلا فلان خبرنگار هنرجو و یا آشنای فلان هنرمند است. افرادی با نام و عنوان ژورنالیست مفاخر هنری کشور را زیر سوال میبرند. آیا ژورنالیستهای واقعی نباید جواب این تهمتهای آنان را بدهند؟ چه کسانی باید رو در روی افرادی بایستند که هیچ خدمتی به هنر ایران نکرده و فقط در حال تخریب هستند. به نظر من این وظیفه رسانه هاست. هنرمند در جاهایی اصلا نباید از خود دفاع کند. مگر اینکه در یک شرایط خاص قرار بگیرد. من در آن شرایط قرار گرفتم. از خود دفاع کردم و همچنان دفاع خواهم کرد.
*به عنوان یکی از اساتید نام آشنای نقاشی خط، تعریف دقیق شما از این هنر چیست؟
حدود پنجاه سال است که هنری به نام نقاشی خط درعرصه تجسمی جا افتاده است. یعنی وقتی میگوییم نقاشی خط، مخاطب میداند که در مورد چه چیزی صحبت میکنیم. امروزه در کشورمان چندین سبک نقاشی خط وجود دارد و ما همه آنها را نقاشی خط مینامیم. منتهی اینجا یک سهل انگاری اتفاق افتاده و ما عادت کرده ایم که همه چیز را تعریف کنیم. بعضی وقتها مرز یک چیز معلوم نیست. هنر معاصر هم قابل تعریف نیست. در این چند سال اخیر وقتی وارد یک نمایشگاه میشوید، نمیتوانید بعضی از آثار را تعریف کنید. آثاری که ممکن است هنرمند برای خلق آن از صوت، موسیقی، ویدئو، نقاشی و... استفاده کرده باشد. خب این اثر را چطور باید تعریف کرد؟
بر این اساس این که ما بخواهیم یک چارچوب تعریف کنیم و بگوییم از اینجا تا اینجا نقاشی خط است و... خیلی به درد این زمان نمیخورد. زیرا هر روز ایدههای جدید رونمایی میشود و مرز بین هنرها برداشته شده است. من خود به دنبال تعریف خاصی نیستم. اما اگر بخواهیم در یک بیان کلی بگوییم که اصلا در مورد چه چیزی حرف میزنیم، یک اثر تجسمی که با استفاده از نوشتار تولید میشود را میتوانیم نقاشی خط بنامیم.
البته نوع نگاه هنرمند در تولید اثر دخالت دارد. مثلا اگر شخصی گرافیست باشد میتواند با بازیهای گرافیکی نقاشی خط انجام دهد، اگر خوشنویس باشد نوشتارها را زیباتر مینویسد و اگر نقاش باشد با استفاده از رنگ و بافت نقاشی خط خلق میکند. در واقع کسی نمیتواند برای دیگری تعیین تکلیف کند که حتما باید به سبک خاصی کار کند.
* آیا کپی و ایده دزدی در آثار هنرمندان جوان دیده میشود؟
متاسفانه فراوان. در خوشنویسی دوران تقلید به قدری طولانی است که کمتر خوشنویسی جرات میکند از سیطره استاد خود بیرون آمده و مستقل باشد. کسانی که با این نگاه هنرجوی نقاشی خط میشوند، گمان میکنند در نقاشی خط هم میشود از روی آثار دیگران تقلید کرد. خوشنویسی یک میراث فرهنگی است. یعنی ما یک میراث فرهنگی را آموزش میدهیم و حتی ممکن است بتوانیم یک گوشههایی از خوشنویسی را صیقل دهیم. اگر فردی به عنوان خوشنویس یک فرم خاصی را وارد خط بکند، درصورتی ماندگار خواهد شد که مردم آن سبک را قبول کنند. آنچه که تا به امروز ماندگار شده چیزهایی است که از صافی سلیقه مردم عبور کرده است. زمانی که خوشنویسی سنتی کار میکنیم سبک گذشتگان را ادامه میدهیم. اما زمانی که نقاشی خط کار میکنیم، هنر فردی خود را ارائه میدهیم. به همین خاطر، دیگران نباید از هنر فردی یک هنرمند تقلید کنند. یعنی هر سبک، روش و اثری که متعلق به شخص دیگری باشد، باید از آن دور شد. ممکن است هنرمندان جوانتر به این بخش کمتر توجه کنند. به خاطر دارم اوایل که نقاشی خط کار میکردم یکی از دوستان مطبوعاتی جایی نوشت که کار شیرازی شبیه کار فلان هنرمند است. با اینکه به نظر خودم شبیه نبود، اما حرف او را پذیرفتم. با خود گفتم حتما تشابهی احساس کرده که این مطلب را بیان کرده است. هنرمندان هر رشته هنری باید بدانند که فردی موفق خواهد شد که مثل خودش باشد. اگر بخواهد همانند هنرمند دیگری باشد، شکست میخورد. زیرا آن هنرمند خود وجود دارد و نیازی به المثنی نیست.
* به نظر شما فروش آثار نقاشی خط در ازدیاد هنرمندان این رشته تاثیر دارد؟
بله. البته نقاشی خط در یک دورهای گل کرد. این موضوع بی تاثیر نبود. اما همیشه خوشنویسی سنتی به خاطر ریشه عمیقی که دارد به لحاظ اقتصاد هنری بسیار مطمئن است. البته زمانی میتوانیم یک اثر خوشنویسی را در بازار به عنوان یک اثر هنری بفروشیم که آن خوشنویس صاحب سبک باشد. اثر او در درجه اول باید توسط متخصصین پذیرفته شود. وقتی هنرمندی اولین قدم را برداشت دومین قدم را بازار به سوی او برمیدارد. در همین سال جاری تعدادی آثار کلاسیک از من خریداری شد که قیمت آنها بالاتر از قیمت نقاشی خط بود.
* فروش آثار خوشنویسی و نقاشی خط شما در سال ۹۶ چطور بود؟
امسال سال خوبی برای من بود. علی رغم جریاناتی که برای من به وجود آمد، مشکل فروش نداشتم. البته این شایعات به نفع بنده خواهد بود. زیرا باعث میشود خریداران و اهالی بازار هنر بر روی آثار من متمرکز شده و تفاوت آنها با دیگر آثار مشخص شود. در برخی حراجیهای داخلی و خارجی، افرادی که چشم دیدن موفقیتهای دیگران را ندارند با مجموعه داران زمزمههایی کردند که در نهایت آثار من در آن حراجها فروخته نشد. اما این یک امر طبیعی است که یک هنرمند در نمایشگاهی کار نفروشد. خراب کردن بازار هنر خراب کردن بازار هنرمند نیست، خراب کردن هنر ایران است. البته حاشیههایی که در یک حراجی به وجود آمده قطعا تا حراج بعدی پاسخ داده خواهد شد و پس از مشخص شدن حقیقت ها، قیمت آثار من قطعا بیشتر میشود. همانطور که بعد از انتشار صحبتهای غلط، قیمت کارهای من دوبرابر شده و اکنون ۳ برابر است. البته در حال حاضر اگر کسی کاری از من بخواهد باید سفارش دهد تا سفارشی برای او کار کنم. چون دیگر آثارم را به هرکسی نمیفروشم.
* شما جشنوارههای بسیاری از جمله جشنواره تجسمی فجر را داوری کرده اید. معیارهایتان برای انتخاب آثار چه بود؟
داوری واقعا کار مشکل و پر استرسی است. هنگام داوری فقط باید به خود اثر توجه کرد. البته همیشه بین ۵ تا ۱۰ درصد، خطا لحاظ میکنیم. آثار قوی تکلیفشان مشخص است. به راحتی آثار اول تا سوم انتخاب میشود. آثار ضعیف هم به راحتی حذف میشود. سختترین مرحله انتخاب آثاری است که در سطح متوسط قرار دارند. در جشنواره تجسمی فجر هم باید آثاری شرکت داده شود که بینا رشتهای هستند. ممکن است یک اثر خیلی خوب در بخش خوشنویسی ارسال شود و مقام نیاورد. دلیلش این است که جشنواره تجسمی فجر جشنواره تخصصی خوشنویسی نیست. ممکن است همان اثر خوشنویسی در دوسالانه شهر قزوین اول شود، اما در این جشنواره جایگاهی ندارد؛ بنابراین بهتر است هنرمندان بدانند که چه اثری را به جشنواره فجر ارائه دهند. من همیشه سعی کرده ام که براساس انصاف و حق داوری کنم. خوشبختانه داوری هایم را سایر پیشکسوتان هم قبول دارند.
انتهای پیام/