حال این سؤال مطرح میشود که اهداف بنسلمان از این تحرکات دیپلماتیک چیست؟ هر چند هر یک از این اقدامات اهداف و منافع متفاوتی دارند؛ اما برخی اهداف واحد نیز در آنها به چشم میآید که میتواند از محورهای اصلی رفتاری بنسلمان باشد. نخست آنکه، مصر و لبنان خود را برای انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی آماده میکنند. انتخاباتی که نتایج آن برای عربستان اهمیت بسیاری دارد. این سناریو مطرح است که بنسلمان با این دیدارها میخواهد توان خود را در مهندسی انتخابات در کشورهای عربی به نمایش بگذارد که افزایش آرای جریان مستقبل در لبنان و نیز پیروزی السیسی در مصر میتواند از محورهای آن باشد. البته باید در نظر داشت که سعودیها هم از حریری و هم از السیسی انتظاراتی در داخل کشورشان و منطقه دارند که بخشی از آن به حضور در جنگ یمن و همراهی با طرحهای سعودی علیه ایران و جبهه مقاومت مربوط میشود.
بیشتر بخوانید:هدف «بن سلمان» از سفر به انگلیس چیست؟
دوم آنکه، عربستان تحرکات جدیدی را در قبال مسئله فلسطین آغاز کرده که اجرای طرح آمریکا درباره پذیرش معرفی قدس به پایتختی رژیم صهیونیستی و سازش فلسطینی از محورهای آن است. با توجه به تنشهای اخیر میان مصر و لبنان با رژیم صهیونیستی و نقشی که آنها در طرح آمریکا دارند، میتوان گفت بنسلمان مأموریت دارد زمینه عربی را برای تحقق طرح آمریکایی انتقال سفارت آمریکا به قدس فراهم کند. انتهای سفر بنسلمان به انگلیس است که بخشی از این سفر گزارش کار و هماهنگی با انگلیس در این زمینه است که مرحله بعدی آن نیز دیدار با ترامپ برای نهاییسازی طرح خواهد بود.
ائتلاف سعودیـ آمریکایی از فروردین 1394 تجاوز گستردهای را علیه یمن آغاز کرد. این جنگ سراسری در حالی آغاز شد که سعودی و متحدان منطقهای و فرامنطقهای آن بر این ادعا بودند که به دنبال برقراری ثبات و امنیت در این کشور هستند و به قولی میخواهند با تروریسم و مخالفان وحدت یمن مقابله کنند. این ادعا در حالی صورت گرفت که سه سال از آغاز این جنگ میگذرد و روند تحولات نکات تأملبرانگیزی را نشان میدهد. نخست آنکه، رژیم سعودی در حالی شعار پیروزی در جنگ در چند روز را سر میداد که پس از گذشت سه سال نه تنها این مدعا محقق نشده، بلکه همه شواهد از شکست این رژیم حکایت دارد. البته سعودی در کشتار مردم و نابودی و ویرانسازی یمن بسیار موفق بوده، چنانکه بخشهای گستردهای از یمن به ویرانه مبدل شده و دهها هزار نفر به شهادت رسیده و میلیونها نفر آواره شدهاند.
دوم آنکه، سعودی ادعا داشته است به دنبال مبارزه با تروریسم یا همان انصارالله بوده؛ حال آنکه در طول این سه سال از یک سو مردم یمن رهبری انصارالله را در مبارزه با متجاوزان مورد تأکید داشته و وحدت میان نیروهای مردمی و ارتش زمینهساز شکست ائتلاف سعودی بوده است. از سوی دیگر اسناد نشان میدهد، عربستان و امارات برای نابودی یمن اقدام به اعزام گروههای تروریستی به یمن کرده و به منزله پیاده نظام از آنها بهره گرفتهاند.
سوم آنکه، کشورهای غربی به ویژه انگلیس، فرانسه، آمریکا، آلمان و کانادا در حالی مدعی حمایت از حقوق بشر هستند که در طول این سه سال جز حمایت از کشتار مردم و ویرانی یمن اقدامی نداشتهاند. در همین چارچوب، در سفر ولیعهد سعودی به انگلیس ترزا می، نخستوزیر این کشور به طور رسمی بر ادامه حمایت از جنگ یمن تأکید کرد. جالب توجه آنکه انگلیس به تازگی نماینده سازمان ملل در امور یمن شده است که خود بعد دیگری از واهی بودن ادعاهای بشری سازمان ملل و کشورهای غربی را آشکار میکند. بر اساس این میتوان گفت، تحرکات بنسلمان در چارچوب نمایش قدرت فردی و نیز تحقق مطالبات آمریکاییـ انگلیسی است تا شاید با این اقدامات بتواند رضایت آنها را برای رسیدن به قدرت مطلق یا همان پادشاهی سعودی کسب کند؛ در حالی که این هدف زمینهساز هزینههای بسیار برای کشورهای عربی و البته حذف بخشهای دیگری از حقوق ملت فلسطین خواهد شد.
منبع:پایگاه بصیرت
انتهای پیام/