*خانم امیر سلیمانی؛ کمی از سریال هیئت مدیره برایمان بگویید.
سریال «هیئت مدیره» درباره یک ساختمان و ساکنان آن است که تصمیم میگیرند یک هیئت مدیره جدید تشکیل دهد و مسائل و مشکلات ساختمان را حل کنند. من هم یکی از ساکنان این ساختمان هستم و البته ترجیح میدهم زیاد راجع به نقشم صحبت نکنم، چون نقشی کاملا متفاوت با نقشهای دیگری است که تا به حال بازی کردم و دوست دارم مخاطب کار را ببیند؛ فکر میکنم نقش جالبی باشد.
درباره این که سریال «هیئت مدیره» یک سریال زن محور است یا خیر؟ باید بگویم که به صورت کلی هر چقد هم سعی بشود در هر زمینهای حضور خانمها نادیده گرفته شود یا این که کمتر دیده شوند، باز هم امکان پذیر نیست. خوشبختانه در کشور ما خانمها در همه عرصهها فعلا هستند، چه در زمینه تحصیلات دانشگاهی که هر سال طبق آمارهایی که منتشر میشود، میبینیم که بیشتر از آقایان هستند، چه از نظر فعالیتهای اجتماعی و درآمدزایی و حتی در بحث پستهای مدیریتی، این خیلی خوب است که ما کوچکترین اجتماع اطراف مان که یک آپارتمان است و اولین اجتماعی است که با دیگران سر و کار داریم را به تصویر بکشیم و نشان دهیم که خانمها نقشی اساسی و مهم در اداره یک ساختمان دارند!
به نظرتان این سریال برای نوروز مناسب است؟
سریال «هیئت مدیره» در ابتدای ساخت، سریال ویژه نوروز نبود، ولی صرفا قرار نیست هر سریالی که برای نوروز ساخته میشود، موضوع نوروزی داشته باشد و یا داستان آن در ایام نوروز اتفاق بیفتد. همین که سریالی مفرح و شاد باشد و بتواند در ایام عید نوروز لحظات خوشی را برای تماشاگر فراهم کند، فکر میکنم سریال مناسبی برای پخش در ایام عید است و «هیئت مدیره» هم این خصوصیات را دارد. فکر میکنم این سریال با شخصیتهای متعدد و متفاوتی که دارد میتواند دقایق مفرح و شادی را در ایام نوروز برای خانوادهها داشته باشد.
*برای شما بازی در سریال مناسبتی و غیر از آن فرقی دارد؟
برای یک بازیگر شاید از نظر بازی خیلی فرقی نداشته باشد که در یک مجموعه مناسبتی باشد یا در یک مجموعه غیر مناسبتی، ولی سریالهای مناسبتی مخصوصا سریالهای نوروز، چون مردم انتظار دیدن این سریالها را از قبل دارند، باعث میشود تعداد بیشتری پای تلویزیون بنشینند و سریالها را ببیند. برای من جذابیتی که دارد در همزمانی بازی در سریال و پخش آن است.
شغل من بازیگری است و درآمد و گذران زندگی من از این راه است. یک وقتهایی کمتر کار میکنم به سبب کارهایی که پیشنهاد میشود و یک وقتهای هم تعداد کارها بیشتر میشود. سال گذشته سریال «در جستجوی آرامش» را بازی کردم که امسال پخش شد، ولی متاسفانه آنطور که دلم میخواست دیده نشد. این سریال از سریالهای خوب سالهای اخیر تلویزیون بود. در سریال «نوار زرد» نقشی کوتاه داشتم و خوشبختانه سریالی بود که دیده شد. نقشی کوچک و البته متفاوت هم در سریال «شبکه» داشتم که به دلیل همکاریهایی که قبلا با آقای معظمی داشتم و بر اساس دوستی این نقش کوچک را بازی کردم. در واقع خیلی پر کار نبودم و بیشتر نقشهایی که کار کردم، نقشهای کوتاه بوده است.
* چقدر نقش ها را در تعامل با خانواده انتخاب می کنید؟
با اعضای خانواده برای انتخاب کارها حتما مشورت میکنیم، البته تقریبا میشود گفت: به صورت خانوادگی در اکثر اوقات تفکرات و انتخابها ما در یک راستا است، ولی در نهایت تصمیم نهایی برعهده خودمان است، مثلا چندی پیش پدرم قصد داشت در کاری باز کند که من و سپند موافق نبودیم و نظرمان را دادیم، ولی همانطور که گفتم تصمیم گیرنده نهایی برای هر کاری، خود همان شخص است.
*بودن در خانواده هنری چه حسی دارد؟
راستش حضور در یک خانواده هنری دیدگاه و نوع نگاه ما را به حرفهمان در مسیر درست قرار داده است. شاید خیلی از مردم فکر میکنند ما به خاطر حضور پدرم در این حرفه، وارد بازیگری شده ایم، ولی اصلا این موضوع درست نیست. ضمن این که ماندگاری در این حرفه بستگی به خودمان دارد، یعنی حتی اگر به اصرار پدرم و به واسطه حضور ایشان و وارد این حرفه شده بودیم، اما اگر پتانسیل کافی برای این شغل را نداشتیم طبیعتا نمیتوانستیم این همه سال ادامه دهیم. به هر حال مهمترین نکته از بودن در یک خانواده هنری این بود که تفریحات، معاشرتها و کتابهایی که در خانه ما بود همه مربوط به این رشته میشد و ما ناخودآگاه در این مسیر در کنار آدمهایی که با آنها زندگی ومعاشرت میکردیم درسهای این کار را فرا گرفتیم به خصوص در بخش اخلاق حرفه ای.
* ارتباط کار و زندگی شخصی شما با یکدیگر چکونه است؟
شاید جالب باشد بدانید که ما در جمعهای خانوادگی مان زیاد راجع این حرفه و کارهایمان صحبت نمیکنیم. خوشبختانه همه ما به عنوان حرفه و شغل به این کار نگاه میکنیم و اجازه نمیدهیم زندگی شخصی مان تحت الشعاع مسائل هنری قرار بگیرد. البته ممکن است به دلیل اینکه همه ما در این حرفه فعال هستیم وقتی به یکدیگر میرسیم، اطلاعات اولیه مان را در اختیار هم دیگر قرار میدهیم، ولی در کل با زندگی شخصی مان خیلی خوشحال هستیم و کار را وارد آن نمیکنیم.
*اگر به گذشته برگردید، باز هم بازیگر می شوید؟
هیچ وقت از حضور در این کار پشیمان نشدم، من هیچ ذهنیت و خاطره دیگری نسبت به شغلهای دیگر ندارم، ولی اگر به عقب برگردم حتما در یک رشته دیگر تحصیل میکنم و حتما یک شغل را از دوران جوانی شروع میکنم که دیگر نگرانی و دغدغه امنیت شغلی ام را نداشته باشم، ولی فکر کنم در نهایت باز هم بازیگر میشدم.
* نوروز یعنی ؟
متاسفانه عید نوروز در سالهای اخیر برای من اهمیت خود را از دست داده است! در این ایام بیشتر تهران را دوست دارم به خاطر خلوت بودن، هوای خوب و حال و هوای بهاری که دارد، وگرنه نوروز باید به معنای واقعی آن باشد، یعنی باید روزهای نو و تازهای را در پیش داشته باشیم و وقتی آدم روزهای تازهای در پیش ندارد و مثل بقیه روزهای عادی اش باید زندگی کند، شاید نوروز هم به معنای واقعی اش برای آدم نباشد.
* فرق عید الان و عید کودکی ما در چیست؟
تفاوت عیدهای الان با عیدهای دوران کودکی ما از زمین تا آسمان است ما الان نسبت به دوران کودکیمان اصلا عید نداریم، یک سری از اقوام و فامیلها را فقط عیدها در مراسم نوروزی میدیدیم و عیدی میدادیم و عیدی میگرفتیم، ولی الان حتی آن روزها را هم نداریم! عید فرصتی شده تا آدمها چند روز سرشان در لاک خودشان باشد و یک خستگی درکنند و دوباره زندگی و کار را از سر بگیرند!
*نظرتان درباره آداب و رسوم نوروز چیست؟
با تمام صحبتهایی که درباره نوروز داشته ام، ولی سعی میکنم سنتهای اول عید مثل هفت سین، عیدی دادن به کوچکترها، دید و بازدید با کسانی که دوستشان دارم و دلم میخواهد حالا که فرصتی دارم آن را ببینم و سنتها را زنده نگه دارم. هنوز هم این را دوست دارم و امیدوارم بشود این سنتها را حفظ کرد و نگه داشت.
منبع: مجله زندگی ایده آل
انتهای پیام/