نازنین بیاتی بسیار آرام، متین و محجوب است که در عین حال شیطنتهای خاص خودش را هم دارد. با این که خیلی کم صحبت میکند و خیلی کم تن به مصاحبه میدهد، ولی همکلام شدن با او بسیار دوستداشتنی است. مدت زمان زیادی از حضورش در این عرصه نگذشته، ولی او با اتکاء به تواناییهایش پیشرفت قابل قبولی داشته است. او در کنار بازیگری کار طراحی صحنه و لباس هم انجام میدهد و بعد از چندین فیلم سینمایی بالاخره اولین حضور خود در یک سریال را هم با «گلشیفته» تجربه کرد. با نازنین بیاتی که سالی پرکار و موفق را سپری کرده همکلام شدیم تا درباره نگاهش به این حرفه، علایق و خصوصیاتش و همینطور رابطهاش با نوروز بیشتر بدانیم.
سال 96 برای من در مجموع سال خوبی بود! تابستان فیلم «آینه بغل» را کار کردم که چند وقت پیش اکران شد و فروش بسیار خوبی داشت. آخر سال هم هر فیلم اکران نشدهای که داشتم، اکران شد که «مادری» مهمترین آنها بود. در فیلم «رفتن» ساخته برادران محمودی هم حضوری افتخاری داشتم که در گروه هنر و تجربه اکران شد. سریال «گلشیفته» هم که پخش آن آغاز شده و کماکان هم مشغول هستیم.
اینکه فیلمهای یک بازیگر به صورت همزمان با هم پخش و اکران شود، از یک نظر خوب است و از یک نظر هم بد! البته من قبلا هم چنین تجربهای داشتم و "ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه"، "رخ دیوانه" و "طعم شیرین خیال" همگی پشت سر هم اکران شدند. خوبی این موضوع این است که مخاطب تفاوت نقشها را متوجه میشود، چون وقتی یک فاصله طولانی بین کارها میفتد، مخاطب یک تصویر کمرنگ در یادش میماند ولی وقتی همزمان باشد این تفاوت را به خوبی متوجه میشود. مثلا الان "آینه بغل" و "مادری" کاملا متفاوت از هم هستند و "گلشیفته" هم با آنها کاملا متفاوت است؛ اما از طرف دیگر باعث میشود که اینطور به نظر برسد که شما بخش دیگری از سال را کاملا بیکار هستید و در کل به نظرم اگر کارها در طول سال پخش شود و همزمان نباشند، بهتر است.
راستش "گلشیفته" اولین تجربه حضور من در یک سریال است و خداراشکر با همین قسمتهای ابتدایی، بازخوردهای خوبی گرفتم و باید دید در آینده چطور ادامه پیدا میکند، ولی امیدوارم همانطور که شروعش خوب بوده بهتر و بهتر شود!
در سالهای اخیر شبکه نمایش خانگی پیشرفت خوبی داشته و همین باعث شده تا مخاطب بیشتری هم از آثار ساخته شده در آن استقبال کنند. در ابتدای شروع کار شبکه خانگی سریالهای پربازیگری هم ساخته میشد، ولی هم این موضوع برای مخاطب جا نیفتاده بود که سیدی بخرند و سریال بینند و هم در آن زمان تلویزیون سریالهای ویژه و خوبی داشت. رفته رفته شبکه خانگی بین مردم جا افتاد و از طرف دیگر کیفیت سریالهای تلویزیون هم پایین آمد و دیگر شاهد ساخت آثار خوبی مانند "میوه ممنوعه"، "خانه سبز"، "صاحبدلان" و... نیستیم. اخیرا هستند سریالهایی که دیده شوند، ولی دیگر مانند سریالهایی که در آن زمان باعث میشدند خیابانها خلوت شوند، نیست. خودم هم در این سالها پیشنهادات زیادی برای کار در سریالهای تلویزیونی داشتم ولی کارها را دوست نداشتم و ترجیح دادم تمرکزم روی سینما باشد.
از اینکه بازیگر هستم خوشحالم، چرا که شغلی است که دوستش دارم و برایش وقت و انرژی میگذارم. یک سری دغدغههایم را میتوانم با آن و قصههایی که بازی میکنم، درگیر کنم، البته من شغل دیگری دارم ولی خیلی پررنگ نیست. رشته اصلی من طراحی صحنه و لباس بوده و گاهی این کار را انجام میدهم. اصولا و بیشتر در تیزرهای تبلیغاتی کار طراحی صحنه و لباس کردهام، ولی در کنار آن گاهی در تئاتر هم این کار را انجام دادهام، اما در مجموع کار دیگری خارج از این عرصه ندارم که بخواهم از آن کسب درآمد کرده باشم، ولی دوست دارم که شغل دیگری داشته باشم تا از نظر درآمدی کمکی برای من باشد، چون کار ما بالا و پایین زیاد دارد و نمیتوان برای همیشه روی درآمد آن حساب کرد و به نظرم بد نیست که شغل دیگری داشته باشیم.
راستش رسیدن به آرامش برای هر آدمی بستگی به حالش دارد و اینکه حالش از چه چیزی بد باشد. برای من هم همین طور است. اگر ناراحتی و خستگیام از اتفاقات کاری باشد، سعی میکنم خودم را دور کنم. موسیقی چیزی است که به من آرامش میدهد و وابسته به حالم، موسیقیهای مختلف گوش میدهم. اگر بخواهم هایپر باشم، شادترین موسیقی را گوش میدهم و اگر بخواهم آرام باشم، موسیقی دیگر.
رابطهام با عید، رابطه خوبی است. در واقع اگر رابطهام بد باشد، کل سال حالم بد است، چون از نظر من نوروز یک شروع جدید است و هرچه بوده گذشته و مهم این است که از این به بعد چه برنامهای داریم. اگر بخواهیم بگوییم که عید هم مثل روزهای دیگر است، دچار روزمرگی میشویم. من کلا رسمها و سنتها مثل عید نوروز، چهارشنبه سوری، شب یلدا و هر سنت و هر چیزی که باعث می شود آدمها از روزمرگی دور شوند را دوست دارم.
من عاشق چیدن سفره هفت سین هستم و در خانهمان تنها کسی هستم که همیشه مشتاق این کار است و باید خودم همه کارهایش را انجام دهم و خلاقیت هم به خرج میدهم(با خنده). گاهی مادرم میگوید میرویم و وسایل را آماده میخریم، ولی به من برمیخورد و میگویم که باید خودم انجام دهم.
سعی میکنم به کارهای مرسوم عید نوروز بپردازم. کلا حال و هوایی سنتی دارم. عید، مراسم عید، دید و بازدیدها، عیدی گرفتن و عیدی دادن را خیلی دوست دارم. هنوز هم عیدی میگیرم(با خنده) و به خواهرزادههایم عیدی میدهم.
آدم نمیتواند برنامه دقیقی برای خودش داشته باشد، مخصوصا با شغلی که ما داریم. اینکه بگویم این کار را میکنم یا این کلاس را میروم واقعا کمی سخت است که پیش بینی درستی داشته باشم، ولی همیشه دوست دارم برنامه ریزی دقیقی داشته باشم و حتی اگر نتوانم صد در صد آن را عملی کنم ولی خودم از اینکه برنامه داشته باشم، انرژی خوبی میگیرم.
منبع: مجله زندگی ایده آل
انتهای پیام/