حضورم در سریال «شب عید» چند دلیل عمده دارد که شاید مهمترین آنها حضور سعید آقاخانی به عنوان کارگردان این اثر باشد ضمن اینکه فیلمنامه جالبی دارد که در عین حال که شکلی اپیزودیک دارد و هر خانواده برای خودش قصه ای منحصر به فرد دارد و همه این قصه ها به هم ارتباط پیدا می کند. من و خانم مرجانه گلچین نقش یک زن و شوهر را داریم که برای حل مشکل مان راهی مشهد می شویم و اتفاقات جالبی برایمان رخ می دهد.
من بارها با سعید آقاخانی همکاری کرده ام و در واقع افرادی مثل او یا رضا عطاران یا مهران غفوریان در کار برای من مثل اعضای خانواده هستند. درک خوبی از کار با یکدیگر داریم و شناختی که در این سال ها از همدیگر پیدا کرده ایم باعث می شود تا در هنگام کار هم راحت تر جلو برویم و هم کار بهتر و قابل قبولی ارائه دهیم.
من بارها تجربه کار در سریال های مناسبتی نوروز یا حتی ماه رمضان را داشتیم و این را به خوبی می دانم که مخاطب دوست دارد این سریال ها را دنبال کند. سال ها است که این سریال مناسبتی برای مردم به آثاری تبدیل شده که از آن استقبال می کنند ولی باید این را هم در نظر گرفت که اگر کار ضعیفی به آنها ارائه دهم قطعا آن را پس می زنند. متاسفانه در سال های اخیر کیفیت برخی از آثار تلویزیونی به شدت پایین بوده و همین باعث شده که کار سخت تری هم برای ساخت آثار مناسبتی داشته باشیم. امیدوارم مردم سریال شب عید را دوست داشته باشند.
من تا پیش از سریال «پنجری» که اواسط امسال پخش شد، حدود 3 سال بود که در تلویزیون فعالیتی نداشتم و دلیل اصلی آن هم نبود کارهای با کیفیت و عدم ساخت آثار طنز خوب و آبرومندانه بود. عدم کار کردن برخی از طنزسازان قدرتمند در این سال ها باعث شده تا کیفیت آثار کمدی به شدت پایین بیاید، ضمن این که واقعا بودجه خاصی را هم به ساخت سریال ها اختصاص نمی دادند و به دلیل شرایط ترجیح دادم که مدتی از تلویزیون دور باشم یا در سینما فعالیت می کردم یا در شبکه نمایش خانگی. بعد از اینکه «پنچری» پیشنهاد شد، به دلیل حضور آقای مهران مهام به عنوان تهیه کننده که بارها با او همکاری کرده بودم و همچنین حضور چهره های خوب طنز در آن سریال، پذیرفتم که در آن کار حضور داشته باشم.
واقعا نمی دانم بعد از این همه سال باز هم باید در نقش خشایار مستوفی چطور بازی کنم؟ این نقش باعث شد تا مردم زیادی من را بشناسند و هنوز هم خیلی ها من را در خیابان با همین نام صدا می زنند ولی بازی در این نقش باقع شد تا من دچار افسردگی و بیماری های روحی شوم! زمان زیادی را در قالب این نقش بودم و همین باعث شده تا از نظر روحی اذیت شوم.
بازی در مدیوم های مختلفی را تجربه کردم و از تلویزیون و سینما گرفته تا شبکه نمایش خانگی! ولی تلویزیون برایم همیشه در اولویت بوده و هست. واقعا در همان مدت 3 سال که از تلویزیون دور بودم به شدت ناراحت بودم چون حس می کردم در خانه ام نیستم خیلی دوست دارند در آثار سینمایی حضور داشته باشند و من هم دوست دارم ولی اگر قرار باشد بین سینما و تلویزیون یکی را انتخاب کنم قطعا انتخاب و اولویت من تلویزیون است. مخاطب تلویزیون بیشتر است و از آنجا که همیشه معتقدم ما برای مردم کار می کنیم در نتیجه حضور در کارهای تلویزیونی را ترجیح می دهم.
همین موضوع کسب درآمد باعث شده که من همیشه برای آینده استرس داشته باشم چرا که ما نه از جایی تامین می شویم و نه حقوق بازنشستگی داریم و همیشه فکر می کنم من تا چه زمانی می توانم کار کنم و اگر اتفاقی برایم بیفتد چه می شود؟! واقعا همیشه این ترس را دارم و شاید مهمترین آرزوی من این است که در دوره بازنشستگی آرامش داشته باشم ان زمن که جوان بودم و می خواستم بازیگری را آغاز کنم. واقعا این طور نبود که به عنوان یک شغل به بازیگری نگاه کنیم آن زمان خیلی ها به دلیل علاقه به این هنر می آمدند و خودشان شغل دیگری داشتند و مثلا بعد از ظهرها می آمدند تئاتر کار می کردند از یک جایی به بعد بازیگر شد شغل اصلی من و البته نمی گویم که در این سال ها درآمد بدی از این کار داشتم ولی واقعا ان طور هم نیست که خیلی ها از بیرون به این شغل نگاه می کنند.
آن زمان که سریال سربداران را بازی کرده بودم، درست است که بخش هایی که بازی کرده بودم پخش نشد ولی آقای نجفی از بازی من خوشش آمده بود و به همکارانش گفته بود که با من تماس بگیرند و از من برای کارهای دیگر دعوت کنند ولی پدرم در آن زمان و درست همان روزهایی که قرار بود که با من تماس بگیرند تلفن خانه را به دلیل مزاحم تلفنی قطع کرده بوده بود! آن هم به من زنگ می زدند ولی جوابی نمی گرفتند و به همین راحتی فرصت من از دست رفت. این موضوع را بعد از سال ها که یکی از عوامل آن سریال را دیدم به من گفت و شوکه شده بودم!
خودم به شدت به موسیقی علاقه دارم و حس می کنم موسیقی در زندگی همه ما لازم است به نظرم موسیقی می تواند به ریتم زندگی کمک کند سال ها قبل و در جوانی یک سه تار هم داشتم که تمرین موسیقی می کردم که متاسفانه خراب شد، به دلیل همین علاقه شدیدی که به موسیقی دارم دوست داشتم که دخترانم هم در این حیطه فعالیت داشته باشند.
با عید نوروز رابطه خوبی دارم و با این که دیگر مثل زمان های قدیم نیست ولی هنوز هم سعی می کنم از زیبایی های آن لذت ببریم قدیم ها عید حال و هوای دیگری داشت و مردم خیلی به آن اهمیت می دادند. سعی میکردند سنتها و رسوم آن را کاملا انجام دهند و دید و بازدید با اقوام و دوستان از مهمترین کارها بود ولی این روزها مردم ارتباط شان با یکدیگر در حد تلفن و موبایل شده است! قدیمها گوشیهای موبایل نبود و کل خانواده دور هم جمع میشدند و آداب و رسوم عید را به جا میآوردند، ولی الان همه چیز به داخل گوشیها انتقال پیدا کرده و حتی اگر خانوادهها در چنین ایامی دور هم باشند، باز هم سر هر کسی داخل گوشی خودش هست!
امیدوارم که بزرگترهای هر خانواده سنتهایی مانند نوروز را زنده نگه دارند و آداب و رسوم آن را به بچههای خود و نسلهای بعد منتقل کنند نباید اجازه بدهیم این زیباییها به راحتی از بین بروند. سنتهایی که ریشه در گذشتههای تاریخی ما دارند و بزرگان تاریخ ما همواره آنها را زنده نگه داشتهاند و حالا هم ما وظیفه داریم که آن را به نسلهای بعدی انتقال دهیم.
در سال جدید امیدوارم که مردم از نظر اقتصادی شرایط خوبی پیدا کنند متأسفانه زندگی اکثر ما طوری شده که پول به حلال همه مشکلاتمان تبدیل شده است شاید تنها چیزی که این روزها همه را خوشحال میکند، پول باشد و من امیدوارم که مردم جیبهایی پرپول داشته باشند و در سال جدید شادی در زندگی همه ما جریان داشته باشد.
منبع: مجله روزهای زندگی
انتهای پیام /