به گزارش خبرنگار فوتبال و فوتسال گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان، از سامان قدوس حرف های فوتبالی شنیده اید، از اینکه در سوئد خوش می درخشد، از اینکه چقدر در لیگ اروپا خوب بازی کرده و سوال هایی درباره تیم ملی و انتخاب ایران. در این ماه ها اما کسی درباره علایق سامان نپرسیده. اینکه از بین غیرفوتبالی ها به چه چهره هایی علاقه دارد. در این مصاحبه او برای مان قشنگ توضیح می دهد که در خانه پدری اش تمام رسم و رسوم عید نوروز را دارند و حتی چهارشنبه سوری ها از روی آتش می پرند. البته قدوس حالا از خانه دور است. او در شهر اوسترسوندس زندگی می کند. یکی از سردترین شهرهای سوئد. در آنجا ایرانی زندگی نمی کند و سامان مجبور است امسال هم مثل سال گذشته، دور از خانه سال جدید را آغاز کند.
من در مالمو زندگی می کردم. یعنی خانواده ام همین حالا در این شهر هستند. من به خاطر حضور در اوسترسوندس به این شهر آمده ام ولی وقتی در مالمو بودم با ایرانی های زیادی ارتباط داشتم. همان طور که می دانیم، این شهر ایرانی زیاد دارد. من هم رفقای ایرانی زیادی دارم که هنوز با آنها در ارتباط هستم. به خاطر همین وقتی در خانه خودمان بودم فارسی ام بهتر بود ولی الان کمی یادم رفته است. با دوستان ایرانی ام زیاد رفت و آمد داشتم و مجبور بودم بیشتر فارسی صحبت کنم منتها الان در اوسترسوندس شرایط فرق می کند. همان طور که می دانید ایرانی های زیادی اینجا زندگی نمی کنند.
بله کاملا همین طور است. وقتی در مالمو و در خانه خودمان بودم هر سال تمام رسم و رسوم را داشتیم. یعنی هر چیزی که فکر کنید. در خانه مان سفره هفت سین داشتیم و همیشه عیدها به ما خیلی خوش می گذشت. به هم کادو می دادیم و کادو می گرفتیم. ما در مالمو همیشه زمانی که عید نوروز می شد دور هم جمع می شدیم و مهمانی می گرفتیم. با هم غذا می خوردیم و خلاصه خیلی خوش می گذشت. من رسم و رسوم عید نوروز را خیلی دوست دارم. اینکه دور هم جمع می شویم خیلی عالی است ولی الان در اوسترسوندس هستم و از مالمو دورم. اینجا امکان جمع شدن با اقوام را نداریم و لی من کلا نوروز را دوست دارم و اگر در مالمو بودم خیلی خوش می گذشت.
من خیلی چهارشنبه سوری را دوست دارم. همیشه در چهارشنبه آخر سال آتش درست می کردیم و از روی آتش می پریدیم. الان هم خانواده ام چهارشنبه سوری دارند و در سال های بعد ان شاءا... در خانه خودمان خواهم بود.
خاطره خوب. همین که کلا فک و فامیل دور هم جمع می شدیم و کلی شوخی می کردیم و می خندیدیم بهترین خاطره های نوروز بود.
من همه بازیکنان تیم ملی را خیلی خوب نمی شناسم ولی همان طور که قبلا گفتم سردار آزمون با من خیلی خوب است شوخی می کنیم و می خندیم. از بین بچه های دیگر هم به نظر می رسد مرتضی پورعلی گنجی و علیرضا بیرانوند خیلی با نمک و شوخ هستند. آنها بچه های جالبی هستند و چیزهای خنده داری می گویند ولی همان طور که گفتم خیلی به هم نزدیک نشده ایم که صد در صد به شما بگویم کدام بازیکن شوخ ترین بازیکن تیم ملی است.
با حسین عایش. او فلسطینی - سوئدی است و از روز اول که با هم به تیم آمدیم، خیلی دوست صمیمی شدیم. عایش شماره 10 تیم است که در بازی آرسنال هم به او یک پاس گل دادم و خیلی خوشحال شدم گل زد. او واقعا بچه خوب و شوخی است و دوست صمیمی من در تیم به حساب می آید.
راستش من از بین بازیگران ایرانی کسی را نمی شناسم. البته فیلم های ایرانی دیده ام ولی اسم بازیگرانش در ذهنم نمانده. در عوض خیلی موسیقی ایرانی گوش می کنم. من عادت دارم وقتی ماشین را روشن می کنم سریع موسیقی می گذارم و گوش می دهم.
سبک هیپ هاپ و آر اند بی را خیلی دوست دارم اما جدیدا خیلی به خودم فشار می آورم که بیشتر موزیک های فارسی گوش کنم و با خواننده ها بیشتر آشنا شوم. این طوری می توانم فارسی ام را بهتر کنم.
در شهر اوسترسوندس ما کلا یک سالن سینما داریم. فقط یک سالن هست که مردم برای دیدن تازه ترین فیلم ها به آنجا می روند و همیشه شلوغ است. هر وقت فیلم جدید بیاید من به این سینما می روم و آن را می بینم.
بلک پانتر که به نظرم فیلم بدی نبود. البته من بیشتر فیلم های واقعی و مستند را دوست دارم و همیشه از دیدن آنها لذت می برم.
برای مان از بهترین و بدترین خاطره هایی که در سال 96 داشتی حرف بزن. در این سال به تیم ملی هم آمدی که واقعا اتفاق خوبی برای تیم ملی و خود تو بود.
پوشیدن پیراهن تیم ملی ایران برای من بی نظیر بود. یکی از بهترین خاطره های سال 96 برای من همین بود و اولین بار که پیراهن تیم ملی را پوشیدم و در آزادی بازی کردم، حس خیلی خیلی خوبی داشتم. در این سال برای من اتفاق های خوب دیگری هم افتادو علاوه بر موفقیتی که با تیم در لیگ اروپا داشتیم و گل هایی که زدم، واقعا دیدن پدر و مادرم در ورزشگاه برای فینال جام حذفی عالی بود. آنها به ورزشگاه آمدند و توانستیم تیم نورکوپیچ را با چهار گل شکست دهیم. در آن مسابقه من هم گل آخر تیم را زدم. مادرم بعد از بازی خیلی خیلی خوشحال بود و گریه کرد. واقعا خوشحال بودم که توانستم پدر و مادرم را راضی کنم و این قدر خوشحال ببینمشان.
(خنده) یک خاطره بد هم دارم. همان طور که می دانید من همزمان با فوتبال، درس هم می خوانم. وقتی کارنامه ام را به مادرم نشان دادم خیلی ناراحت شد چون توقع داشت نمره های من بالاتر باشد. نمره هایم بد بود و باب میل مادرم نبود. خب زیاد وقت نمی کنم به خاطر فوتبال درس بخوانم ولی به او قول دادم که بهتر درس بخوانم.
خب به نظر من زین الدین زیدان بهترین چهره ورزشی سال است.
چرا او؟
به عنوان یک بازیکن همیشه عالی بود. در عرصه مربیگری هم واقعا خوب وبد. با آن شرایط سخت به رئال مادرید رفت و توانست رئال مادرید را قهرمان لالیگا کند. بعد از آن هم توانست قهرمان چمپیونزلیگ شود که واقعا سخت بود. زیدان به نظر من یک چهره بی نظیر و بهترین چهره ورزش جهان است.
خیلی سوال سختی پرسیدی. راستش دوست دارم از بین چهره های فوتبالی با رونالدو و مسی شام بخورم.
آل پاچینو و دنزل واشنگتن. هر دو را دوست دارم و عاشق بازی شان هستم.
قطعا اوپرا وینفری که بهترین مجری دنیاست. البته اگر مایکل جکسون زنده بود قطعا دوست داشتم با او هم سلفی بگیرم.
خب اولین آرزو که سلامتی است. برای همه آرزو می کنم هر جا که باشند سالم و سلامت باشند. دوست دارم در سال جدید بازی های بهتری انجام دهم و حتی بهتر از سال 96 باشم.
امیدوارم که این اتفاق بیفتد و بتوانم در جام جهانی بازی کنم. ان شاءا... اگر در روسیه بازی کردم بهترین بازی ها را برای تیم ملی انجام می دهم. همه می گویند ما قرعه سختی داریم ولی من این قرعه را دوست دارم. بازی با تیم های بزرگ برای من یک چالش مهیج است و امیدوارم بتوانیم نتایج خیلی خوبی در روسیه به دست بیاوریم.
منبع: ویژه نامه خبر ورزشی
انتهای پیام/