مطالعه کتاب «معلم فراری» این فرصت را به خواننده میدهد که به چند مورد از رازهای موفقیت و بزرگی شهید همت دست پیدا کند. در ادامه، به طور خلاصه به چند مورد از خاطرات زندگی وی به شکل داستان اشاره میشود.
مخدومی، اول با یک مقدمهچینی تر و تمیز، تفاوت آدمها را باهم یادآوری میکند، اینکه مادری در اندیشه به دنیا آوردن کودکی است که از نظر فیزیکی و جسمی سالم باشد و مادر دیگر به این فکر میکند که بچهاش انسان خوبی باشد. در همین اثنا، ماجرای سفر مادر و پدر همت و به دنیا آمدن محمدابراهیم پس از سفر کربلا را واگو میکند.
زیرکی، هوشیاری و ذهن مهندسی شده، خصلتهای همت است. مثلا در یکی از داستانها، که در سالهای قبل از انقلاب رخ میدهد، همت مسئول آشپزخانه پادگانی در اصفهان است. ماه رمضان است، اما سرلشکر ناجی به اجبار، همه را وادار به روزهخواری میکند. همت نقشه جالبی برای مفتضح کردن این سرلشگر گستاخ طراحی میکند
مطالعه کتاب «معلم فراری» این فرصت را به خواننده میدهد که به چند مورد از رازهای موفقیت و بزرگی شهید همت دست پیدا کند. در ادامه، به طور خلاصه به چند مورد از خاطرات زندگی وی به شکل داستان اشاره میشود.
«قصه فرماندهان» عنوان مجموعهای است برای نوجوانان که از سوی انتشارات سوره مهر در سالهای متمادی به چاپ رسیده است. این مجموعه در نظر دارد تا زندگی سرداران شهید را با نثری روان، داستانی و جذاب برای مخاطب نوجوان روایت کند. تاکنون آثار متعددی از این مجموعه به قلم نویسندگان شاخص دفاع مقدس منتشر شده است. دومین کتاب از مجموعه قصه فرماندهان به سردار شهید همت اختصاص دارد.
رحیم مخدومی سال 1345 در ورامین متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم تربیتی ادامه داده است وی معلمین دلسوز کشور است همچنین با بسیج، سپاه، جهاد سازندگی و سازمان تبلیغات اسلامی همکاری داشته است.. اشتیاق نوشتن از دوران دبستان در وجودش زبانه می کشید و در مسابقاتی که از طرف اداره ی آموزش و پرورش در مدارس برگزار می شد، شرکت می کرد.در سال های دبیرستان در رشته حسابداری به تحصیل پرداخت. از همان سال ها نوشتن را به طور جدی آغاز کرد و از سن ۱۷ سالگی تا پایان سال ۱۳۶۷ به طور متناوب، در شش نوبت در صحنه های جنگ تحمیلی حضور داشت. مواجه شدن با شخصیت های دفاع مقدس از جمله فرماندهان و دوستان نزدیکش که در روح لطیف و حساس او بسیار تأثیرگذار بودند، و گهگاه به شهادت می رسیدند، انگیزه نوشتن را در وجود او تقویت کرد. در همان بحبوحه ی جنگ تحمیلی مطالبی را می نوشت و گاهاً در حضور رزمندگان و دوستانش می خواند. تعدادی از داستان هایش هم در مجلات و روزنامه های آن سال ها منتشر می شد. نوشتن در قالب کتاب را از سال ۱۳۶۸ آغاز کرد.
رحیم مخدومی در حوزه ی ادبیات دفاع مقدس درزمینه خاطره نگاری، رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه آثار بیشماری را پدیدآورده است که برخی از آن به شرح ذیل است: آنان که رفتند، خواب ها و خاطره ها، هرکسی کار خودش، یک آسمان هیاهو، جنگ پابرهنه، مردان درد، نرگس، چه کسی ماشه را خواهد کشید، آخرین نامه ی سمیرا، فرمانده ی من، شهردار خوبو، معلم فراری، مالک خیبر، لوطی و آتش، یار کجاست، بین دنیا و بهشت، وقتی پرده کنار رفت، پروانه های عرصه خبر و کتابهایی برای کودکان با نامهای: خدا به حرفهایم گوش داد، روزی که خواهرم خندید، سلام بر قرآن
در بخشی از کتاب آمده است: و درشهرکه خالی ازعشاق بود، مردی آمد که شهررا دیوانه کرد. زمین را دیوانه کرد . زمان را دیوانه کرد . او که آمد از هرطرف عاشقی پیدا شد که از خویش برون آمد و کاری کرد.
قصه همت بعضی صفحاتش مثل قصه ی خیلی های دیگراست و بعضی هاش فقط مال خوداوست . او هم قصه به دنیا آمدنش هرچه بود ، مثل همه ی ما ، وقتی آمد گریست . بچگی کرد . مدرسه رفت . حتی گاهی از معلمش کتک خورد وگاهی به دوستانش پس گردنی زد . بعضی تابستان ها کارکرد . دوست داشت داروسازی بخواند ، ولی در کنکور قبول نشد . بعد دانشسرا رفت و معلمی کرد . اوهم قهر وعشق ، هردو، را داشت . خندید و خنداند و زندگی کرد وهم راه شد . رفت و گریاند .
انتهای پیام/