سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

روزی که منتقدان چماق‌دار، مستکبر و... خوانده شدند/ بنی‌صدر درباره مخالفانش چه می‌گفت؟

شاید بتوان افتادن نقاب از چهره بنی‌صدر را در 14 اسفند 1359 جست‌وجو کرد هنوز چندی نگذشته بود که در اقدامی هماهنگ با منافقین و جریان‌های انحرافی ابتدای انقلاب، فتنه آغازین را در دانشگاه تهران رقم زد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در جریان غائله 14 اسفند سال 59، ابوالحسن بنی‌صدر یکی از حاشیه‌سازترین میتینگ‌های خود را در ملتهب‌ترین مقطع انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران به راه انداخت؛ حاشیه‌هایی که در ادامه به عزل او از ریاست فرماندهی نیروهای مسلح توسط امام خمینی و نیز برکناری از پست ریاست جمهوری با رای نمایندگان مجلس انجامید.

غائله‌ای که بنی‌صدر راه انداخت

شاید بتوان افتادن نقاب از چهره بنی‌صدر را در غائله 14 اسفند 1359 جست‌وجو کرد. ابوالحسن بنی‌صدر که توانسته بود به پشتوانه نام پدر که از روحانیون برجسته همدان بود اعتماد مردم را در انتخابات بهمن 1358 به خود جلب کرده و آرای آنها را به نام خود به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور اسلامی ایران ثبت کند، هنوز چندی نگذشته بود که در اقدامی هماهنگ با منافقین، گروهک‌های مخالف شکل‌گیری انقلاب اسلامی و جریان‌های انحرافی ابتدای انقلاب، فتنه آغازین روزهای انقلاب اسلامی را در 14 اسفند 1359 و در دانشگاه تهران رقم زد.

تکیه کلام بنی‌صدر در آن زمان تکیه بر آرای 11 میلیونی مردم برای ایجاد جنجال در کشور و پیشبرد اقدامات خائنانه خود بود. براساس آنچه در اسناد تاریخی آمده است همراهان بنی‌صدر در این غائله علاوه‌بر برنامه‌ریزی‌های از پیش تعیین شده به تجهیز نظامی اعضای خود پرداختند.

منافقین و گروهک‌های حامی بنی‌صدر در این روز شعارهایی بر ضدروحانیون مخصوصا شهید مظلوم آیت‌ا... دکتر بهشتی و روحانیون حزب جمهوری سر داده و نیروهای انقلابی را مورد حمله قرار دادند. مهم‌ترین شعار آنان در این روز، «درود بر مصدق سلام بر بنی‌صدر» بود.

آشوب 14 اسفند به آنجا رسید که حامیان بنی‌صدر با پاره کردن عکس امام خمینی خشم مردم را برانگیختند. بنی‌صدر هم که آب گل‌آلودِ هرج و مرج و درگیری که ایجاد کرده بود را بهترین فرصت برای ادامه سوءاستفاده‌هایش می‌دانست، در سخنرانی سه ساعته خود با به‌کار بردن عباراتی تحریک‌برانگیز به تعریف و تمجید از مصدق پرداخت.

در این روز، گارد ریاست‌جمهوری به همراه میلیشیای سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و عده‌ای که با پوشیدن لباسی شبیه لباس پاسداران و افراد حزب‌اللهی در حالی که از چند روز قبل آماده شده بودند به نیروهای انقلابی مخالف رئیس‌جمهور حمله بردند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. ‏

 

کیش شخصیت چگونه اولین رئیس‌جمهور را ساقط کرد!
شاید عنوان «اولین رئیس‌جمهور» بود که بنی‌صدر را دچار غرور ساخت!بر این اساس، امام خمینی(ره) با شناختی که از بنی‌صدر داشتند در مراسم تنفیذ بر روحیه دنیادوستی او نهیبی زده و خاطرنشان کردند: «من یک کلمه به آقای بنی‌صدر تذکر می‎دهم که آن یک کلمه تذکر برای همه است: «حب‎الدنیا رأس کل خطیئه» هر مقامی که برای بشر حاصل می‎شود، چه مقام‌های معنوی و چه مقام‌های مادی، روزی گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است.» بنیانگذار جمهوری اسلامی 15 بهمن 1358 خطاب به رئیس‌جمهور منتخب تاکید کردند: «من از آقای بنی‎صدر می‎خواهم که مابین قبل از ریاست‌جمهوری و بعد از ریاست‌جمهوری در اخلاق روحی‌‎شان تفاوتی نباشد. تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است.»ولی بنی‌صدر این کنایه مستتر در تذکر امام امت را نشنید و آن شد که در خرداد ماه 1360 برکنار و چندی بعد نیز میان کارتن‌های تخم مرغ مخفی شده و خود را به فرودگاه رساند و به همراه سرکرده منافقین متواری شد!

به دنبال مجلس فرمایشی
پس از نخستین مرحله انتخابات ریاست‌جمهوری، 24 اسفندماه 1358نیز اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد، بنی‌صدر می‌دانست که رئیس دولت طبق قانون اساسی مصوب رفراندوم 11 و 12 آذر 1358،نه رئیس‌جمهور که نخست‌وزیر است، او بر همین اساس به دنبال مجلسی فرمایشی و در خط خود بود تا بتواند نخست‌وزیری، نه در خط انقلاب که گوش به فرمان خود را بر کرسی امور بنشاند و هر آنچه می‌خواهد انجام دهد. مروری بر سخنرانی‌های ابوالحسن بنی‌صدر به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور ایران و تحلیل محتوای آن نشان می‌دهد که وی به کرات از واژه «من» استفاده می‌کرد.

این استفاده‌های پشت سرهم از واژه «من» تا به آنجا پیش رفت که امام خمینی(ره) طی یک سخنرانی در 20 شهریور 1359 و در جمع اعضای هیات دولت تصریح کردند: «یک دسته زحمت کشیدند و جوان‌هایشان را دادند. و الان هم شما کردستان را می‌دانید چه جور است و این پاسدارها در کردستان و این ارتشی‌ها در آنجا هر روز دارند جان می‌دهند، هر روز دارند خون می‌دهند، مردم آنجا دارند بمباران می‌شوند،

دشمن‌های ما مشغول فعالیت زیاد هستند. در این حالی که همه جوانب بر ضد ما هست و همه قدرت‌های بزرگ و کوچک بر ضد ما هست و این ملتی که با این زحمت به دست شما این مملکت را داده است، شما حالا بنشینید سر اینکه من چطور، شما چطور و همه‌اش هم از شیطان است. هیچ شکی در این نکنید که هر که گفت «من»، این «من» شیطان است. هر که گفت که باید از من اطاعت کنید، این شیطان است.»

مخالفان «من» مستکبر هستند!
انتخابات برگزار شد و اولین مجلس تاریخ ایران براساس رای آزاد ملت ایران، نه به آن صورت که در دوره پهلوی منتخبان آن در دربار و سفارتخانه‌های انگلیس و آمریکا از صندوق‌ها بیرون می‌آمدند تشکیل شد.

ترکیب این مجلس خلاف میل و رای بنی‌صدر بود چراکه او می‌خواست چنانچه ذکر آن رفت همه نهادهای قدرت را از آن خود کند و مجلس اول چنین اجازه‌ای را به او نمی‌داد و از این رو وقت و بی‌وقت به مجلس شورای اسلامی حمله می‌کرد و نمایندگان مخالف و منتقد خود را مورد اهانت قرار می‌داد.

در یک مورد بنی‌صدر منتقدان خود را مستکبر خوانده و اعلام کرد: «نمایندگان زمانی که از مردم رای می‌گرفتند باید می‌گفتند که به مجلس می‌روند تا با رئیس‌جمهور مخالفت کنند ولی وقتی به مجلس آمدند و با رئیس‌جمهور مخالفت می‌کنند، مستکبر هستند.»این خواسته در حالی مطرح می‌شد که پیش از برگزاری انتخابات، نه مواضع بنی‌صدر به روشنی عیان بود و نه نمایندگان مجلس از اینکه رئیس‌جمهور منتخب چه در سر دارد و چه می‌خواهد بکند، مطلع بودند و حال اگر نماینده‌ای به مجلس راه می‌یافت باید با استناد به اینکه مردم پیش یا پس از او به فرد دیگری به‌عنوان رئیس‌جمهور رای داده‌اند، سکوت کنند؟ آیا با این استدلال فلسفه وجودی نمایندگان مجلس و نهاد قانونگذاری و نظارتی با نام مجلس زیر سوال نمی‌رود؟ باید به این نکته مهم نیز توجه کرد که ترکیب نخستین مجلس شورای اسلامی اجازه نیل بنی‌صدر به سوی یک استبداد تمام‌عیار را نداد و از این رو بود که وی به سوی براندازی و تقابل تمام‌عیار با کل ساختار نظام حرکت کرد.

تذکر شهید بهشتی به اولین رئیس‌جمهور
تلاش‌های بنی‌صدر برای تسلط به مجلس از دید رهبران و دلسوزان انقلاب پنهان نبود، آنان در سخنرانی‌های خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم به بنی‌صدر می‌گفتند او را در چارچوب قانون اساسی همین جمهوری اسلامی قبول دارند و در نتیجه کج‌روی‌های او به نتیجه‌ای منتهی نخواهد شد. به‌عنوان نمونه هشتم بهمن‌ماه 1358 یعنی چند روز پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات و رئیس‌جمهور شدن ابوالحسن بنی‌صدر شهید آیت‌ا... بهشتی در مصاحبه‌ای به نکات مهمی اشاره کرد.

ایشان در این مصاحبه گفت: «تا جایی که رئیس‌جمهور در خط انقلاب اسلامی باشد، او را تایید می‌کنیم، هرجا از این منحرف شد، تذکر می‌دهیم، انتقاد می‌کنیم، اگر پافشاری کرد جلویش می‌ایستیم. تکلیف ما را اسلام روشن کرده است.» شهید بهشتی در ادامه سخنان خود به یک اتهام بنی‌صدر نیز اشاره می‌کند و آن اتهام قدرت‌طلبی سران حزب جمهوری اسلامی است، شهید بهشتی می‌گوید: «وی اظهار داشت: حزب برای ما شریک خدا نیست، ما به حکومت کردن بهای یک بال مگس هم ندادیم، در این مدت ما حقارتی در خود نمی‌یافتیم و دچار عقده حقارت و خود کم‌بینی نبودیم که بخواهیم با قدرت و ریاست آن را جبران کنیم.»

 

من‌های یک رئیس‌جمهور!
بنی‌صدر 23 بهمن 1358 پس از آنکه در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز شده بود طی سخنانی اعلام کرد باید ترکیب مجلس شورای اسلامی که انتخابات آن متعاقبا برگزار می‌شد هماهنگ با رئیس‌جمهور و شخص پیروز باشد.

وی در این روز طی سخنانی متکبرانه اظهار داشت: «من نخستین شخصی هستم که در تاریخ بشر با چنین اکثریتی به ریاست‌جمهوری رسیده‌ام، هیچ رئیس‌جمهوری تا این زمان با چنین اکثریتی به ریاست‌جمهوری نرسیده است از این رو در شأن من نیست که به کارهای کوچک بپردازم.» 15 اسفند 1358 نیز «دفتر هماهنگی‌های مردم با رئیس‌جمهور» طی اطلاعیه‌ای با اشاره به انتخابات قریب‌الوقوع مجلس شورای ملی و کوشش‌های این دفتر برای معرفی نامزدهای موردنظر، لیستی از این کاندیداها را برای تهران و شهرستان‌ها ارائه کرد.

در این اطلاعیه هشدار داده شده بود که بیم آن می‌رود در انتخابات پیش رو با انتخاب نمایندگانی که مخالف مشی رئیس‌جمهوری هستند امکان حرکت از بنی‌صدر سلب شود.23 اسفند همین سال یعنی یک روز پیش از برگزاری انتخابات مجلس نیز بنی‌صدر در پیامی هشدار داد در صورتی که مجلس آن‌گونه که باید نباشد مستقیما به مردم مراجعه خواهد کرد. وی در این پیام در مورد انتخابات و مجلس هشدار داد و اعلام کرد که اگر مجلس آینده نتواند مراکز متعدد تصمیم‌گیری را از میان بردارد من به‌عنوان رئیس‌جمهور شخصا به مردم مراجعه خواهم کرد.

روایت هاشمی از روز ۳۰ خرداد
هاشمی‌رفسنجانی درخصوص بررسی طرح عدم‌کفایت سیاسی بنی‌صدر در کتاب خاطرات مربوط به سال 1360 روایت کرده که روز یکشنبه 24 خرداد 1360، 107 نفر از نمایندگان کتبا تقاضای رسیدگی به صلاحیت سیاسی بنی‌صدر را مطرح کردند و خواستار طرح آن با قید دوفوریت شدند. خواسته‌ای که گویا رئیس مجلس طرح فوری آن را به مصلحت ندیده و تا پخته شدن طرح آن و فراهم شدن زمینه‌اش در افکار عمومی به تعویق افتاد.

هاشمی در روایت فضای حاکم بر آن روزها به تماس تلفنی احمدآقا خمینی هم اشاره می‌کند. تماسی که در آن حضرت امام(ره) خواستار آن شده تا مجلس زودتر درمورد بنی‌صدر تصمیم بگیرد. او همچنین به تظاهرات مردمی در مقابل مجلس جهت تسریع در عزل بنی‌صدر اشاره می‌کند و از شعارهای تند آنها علیه رئیس‌جمهور می‌گوید. فضایی که باعث شد در جلسه با آقایان رجایی و بهشتی ترتیبات انتخابات ریاست‌جمهوری بعد از بنی‌صدر به بحث گذاشته شود. هاشمی‌رفسنجانی می‌نویسد همه اینها در حالی است که بنی‌صدر از روز 26 خرداد به کلی مفقودالاثر شده. این را محسن رضایی می‌گوید و خبر می‌دهد کسانی از مخالفان که در گذشته قصد کودتا داشته‌اند با بنی‌صدر هم تماس گرفته‌اند و زمان را مناسب می‌دانند.

به گفته هاشمی‌رفسنجانی نظر امام این است که او نباید از مملکت خارج شود. رئیس مجلس در بیان تحولات روز 30 خرداد از نطق مهندس سحابی می‌گوید که قصد داشت به دستور کار مجلس - طرح عدم‌کفایت- نطق آیین‌نامه‌ای بگیرد اما موفق نشد. به گفته او مخالفان حرفی برای گفتن نداشتند. در بیرون از مجلس هم گروهک‌های مجاهدین خلق و پیکار و رنجبران و... تدارک وسیعی برای ایجاد آشوب و جلوگیری از کار مجلس دیده بودند و به نحوی اعلان مبارزه مسلحانه کرده بودند. کار حتی تا جایی بالا می‌گیرد که هاشمی‌رفسنجانی از شنیده شدن صدای تیراندازی از چندین نقطه شهر و جراحت و شهادت مردم خبر می‌دهد.

 

نطق تاریخی آیت ا...خامنه ای
آیت‌ا... خامنه‌ای که در آن برهه نماینده مجلس شورای اسلامی بودند در جلسه 30 خرداد 1360 که به رای مجلس درخصوص عدم‌کفایت سیاسی ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت، منتج شد، در نطقی تاریخی 14 دلیل عدم‌کفایت سیاسی وی را بر ‌شمردند و البته تاکید کردند که این دلایل خصومت شخصی یا جریان حزبی نیست و یک تکلیف شرعی و مسئولیت الهی و پاسخ به یک خواست مردمی وعمومی است که اگر نگرانی حفظ انقلاب واسلام و لزوم ادای مسئولیت در قبال مردم نبود، ما حاضر می‌شدیم آقای بنی‌صدر را با همه عیوب واشکالات تحمل کنیم و به مسئولیت الهی نمی‌اندیشیدیم.

عدم احترام به نهادهای قانونی، افشای اسرار اقتصادی کشور، ایجاد تشنج در کشور و حرکت به سمت شورش و آشوب، رعایت نکردن حرمت جمهوری و رئیس‌جمهور، استفاده از هر ابزاری در مقابله با مخالفان، سیاست‌گرایی به جای حقیقت‌گرایی و عدم صداقت، رعایت نکردن حیثیت جمهوری اسلامی در خارج از کشور، مشاوران بدنام و مشکوک، بی‌توجهی به خط رهبری، انقلاب و حرکت به سمت قدرت مطلقه و استبداد و همچنین خصلت‌های ناپسند فردی ازجمله غرور از دلایلی بود که آیت‌ا... خامنه‌ای در دلایل عدم‌کفایت سیاسی بنی‌صدر اعلام داشتند.

آیت‌ا... خامنه‌ای یکی دیگر از مسائل مورد توجه را ماجرای نظرخواهی ابوالحسن بنی‌صدر دانستند و در شرح آن گفتند در مورد محبوبیت بین مردم ایشان یک نظرخواهی کرده بودند که نتیجه‌اش این بود که آقای بنی‌صدر(شاید ارقام را اشتباه کنم، درست یادم نیست، ولی نسبت‌ها نزدیک به این مقدار است.) در میان ۸۰ درصد مردم محبوبیت دارد،

امام ۵۳ درصد در میان مردم محبوبیت دارد و بقیه هم که جای خود دارند. ایشان این را آوردند در شورای انقلاب و گفتند که نظرخواهی ما این را نشان می‌دهد که محبوبیت من از امام امروز در جامعه بیشتر است! و همین را ایشان در یک مصاحبه‌ خارجی گفته بود و بعد در شورای انقلاب مطرح شد.

آقای بهشتی سوال کرد که شما این را گفتی؟ گفت: «نه این یک دروغ است.» یادش نبود که خودش در شورای انقلاب این را به ما هم گفته است و از اصل قضیه اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد! آیت‌ا... خامنه‌ای همواره تلاش داشتند که پا را از دایره انصاف فراتر نگذارند به‌عنوان مثال در همان جلسه مجلس با اشاره به اظهارات اعظم طالقانی درخصوص سهم بنی‌صدر در شهادت شهدای منطقه هویزه تصریح کردند: «وظیفه‌ من است که بگویم، بنده روز پانزدهم دی ماه خودم در منطقه هویزه بودم... در هویزه که بچه‌های ما شهید شدند، ولی من به‌ هیچ‌وجه از کسانی که یک تعلل عمدی، سستی عمدی و خیانت خدای ناکرده مشاهده نکردم. چون دیروز شنیده شد که عده‌ای می‌گفتند، این کار، کار آقای بنی‌صدر است، نه. درباره‌ آقای بنی‌صدر ما آنقدر اشکال و ایراد وارد و منطقی داریم که محتاج این نیستیم با این مساله که هیچ راه اثباتی ندارد، ایشان را متهم کنیم. این را من گناه بنی‌صدر نمی‌دانم. بنی‌صدر اگر گناهی داشته باشد- که حتما دارد- در جاهای دیگر است... .»

پیوستن منافقین و سقوط
در ماه‌های آغازین سال ۱۳۶۰ که دیگر انحرافات فکری بنی‌صدر عیان شده بود، وی برای مقابله با مخالفانش که قشر عظیمی از مردم ایران را شامل می‌شدند، با سازمان مجاهدین خلق(منافقین) که دارای تشکیلاتی سازمان یافته و مسلح بود، متحد شد و راه مقابله با جمهوری اسلامی را درپیش گرفت.

بر همین اساس پس از تصویب آیین‌نامه نحوه رسیدگی به کفایت سیاسی رئیس‌جمهور در جلسه 27 خرداد مجلس شورای اسلامی و اعلام آغاز بحث و بررسی آن در اولین جلسه بعد از تعطیلات(شنبه 30 خرداد1360)، سازمان مجاهدین خلق در روز 28 خرداد ماه 1360 رسما حرکت مسلحانه ضدنظام جمهوری اسلامی را اعلام کرد؛ تا به زعم یار دیرین بنی‌صدر یعنی مسعود رجوی، سرکرده منافقین ایران به لبنان تبدیل شود! در تاریخ ۲۹ خرداد که بنی‌صدر از عنوان فرماندهی کل قوا عزل شد و طرح عدم کفایت سیاسی وی آماده بررسی در مجلس بود، از هوادارانش خواست علیه حکومت در خیابان‌ها حضور یابند.

عدم حضور مردم در خیابان‌ها نشان داد که او و همراهانش برخلاف توهمات‌شان، پایگاه مردمی ندارند. عصر روز سی‌ام خرداد در تهران و چند شهر بزرگ دیگر، هواداران و وابستگان سازمان، حرکتی مسلحانه را شروع کردند که سرانجامی جز تباهی برای آنها نداشت. البته تعدادی افراد سازماندهی شده منافقین و گروه‌هایی که به آنها پیوستند و در حمایت از بنی‌صدر و سازمان به تظاهرات خشونت‌بار و مسلحانه دست زدند، بیش از چند هزار نفر نبود. با این حال نیروهای انقلابی به‌ویژه نمایندگان متعهد مجلس شورای اسلامی با جدیت در مقابل زیاده‌خواهی‌ها و انحصارطلبی‌های بنی‌صدر ایستادند و طرح عدم‌کفایت سیاسی وی را تصویب کردند و امام نیز آن را تایید کرد. به این ترتیب بنی‌صدر که خود را صاحب 11 میلیون رای و بیش از این تعداد هوادار می‌دانست از ریاست‌جمهوری خلع و چندی بعد در حالی که رهبر منافقین وی را همراهی می‌کرد به شکلی مفتضحانه از کشور متواری شد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.