پیشنویس قطعنامه ضد ایرانی اخیر انگلستان به بهانه ارسال سلاح از سوی کشورمان به انصار الله یمن باهدف اعمال فشار علیه ایران، دوشنبهشب در حالی از سوی روسیه وتو شد که خط سیر این تحرک بهاصطلاح دیپلماتیک، به پاییز سال جاری بازمیگردد و بررسی این روند نشان میدهد که دومینوی تبعات منفی آن، آمریکا و شرکایش را از یکسو، سرخورده کرده و از سوی دیگر، جوسازی آنها را به شکست کشانده است.
ماجرا از آنجا آغاز میشود که «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل، 23 آذرماه امسال با نمایش لاشه موشکی که ادعا میکرد انصار الله به ریاض، پایتخت عربستان شلیک کرده است، ایران اسلامی را به نقض تعهدات بینالمللی متهم کرد و مدعی شد: «آنچه از بررسی بقایای موشک برمیآید میتواند بهعنوان شواهد انکارناپذیر نقض تعهدات بینالمللی ایران و تلاش نافرجام ایران برای پنهان کردن این موارد تلقی شود».
این اولین بار نبود که جمهوری اسلامی از سوی بزرگترین حامی تروریسم در جهان، متهم به ارائه کمکهای تسلیحاتی به حوثیها که گناهی جز دفاع در برابر تجاوزگری ندارند میشود، چراکه واشنگتن پیش از آن نیز بارها به تهران به این بهانه تاخته بود، با این تفاوت که ادعاهای نیکی هیلی، بیش از آنکه یک اجلاس خبری باشد، به یک «شوی تبلیغاتی» شباهت داشت. اما شیشه عمر دروغی که نماینده دائم آمریکا علیه ایران مطرح کرد، 48 ساعت بیشتر دوام نیاورد و به لکه ننگ دیگری بر پیشانی مدعی دروغین مبارزه با تروریسم بدل شد، چراکه «فرحان حق»، سخنگوی دبیر کل سازمان ملل، مستقیماً به فضاسازیهای جعلی علیه ایران واکنش نشان داد و گفت: «دبیر کل سازمان ملل هر 6 ماه یکبار، گزارشی درباره اجرای قطعنامه 2231 شورای امنیت ارائه میدهد که شامل جنبههای مختلفی از فعالیتهای ایران میشود و گزارش فعلی نیز تحلیلهایی را درباره موشکهای شلیکشده از یمن به سمت عربستان ارائه داده است. در این گزارشها تأکید میشود که هیچ شواهد قطعی درباره منشأ این موشکها وجود ندارد».
بعدازاین فضاحت، آمریکاییها بار دیگر در دیماه، این سناریوی نخنما شده و مضحک را به جریان انداخته و با میانداری «نیکی هیلی»، این بار، لاشه دیگری را به خبرنگاران وزارت دفاع در پایگاه «آناکوستیا – بولینگ» نشان دادند که با واکنش وزیر امور خارجه کشورمان مواجه شد. در اواخر بهمن هم، خانم هیلی دستبهقلم شد و در ستون یادداشت روزنامه «نیویورکتایمز»، اتهامات واهی کاخ سفید علیه ایران در خصوص تسلیح گروههای یمنی را تکرار و از کشورهای جهان خواست که با استفاده از مستندات آمریکا، اقدام علیه کشورمان را در دستور کار قرار دهند.
متعاقب قلمفرسایی نماینده آمریکا در سازمان ملل، «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم کودک کش صهیونیستی در اجلاس مونیخ نیز پرده دیگری از نمایش فریب را به روی صحنه برد و باهدف پررنگ کردن خط ضدایرانی که آمریکا آن را ترسیم کرده بود، آهنپارهای به حضار نشان داد و خطاب به آقای ظریف گفت: «آیا شما این را میشناسید؟ باید بدانید که این متعلق به شماست!» این زمینهسازی کافی بود تا قطعنامه انگلیسی – آمریکایی که بهمنظور فشار بر کشورمان در راستای اتهامات گذشته بهعلاوه نقض ادعایی قطعنامه 2216 طراحیشده بود، در شورای امنیت مطرح شود که دفاع تمامقد روسیه از ایران، این توطئه جدید را خنثی کرد و دومین شکست آمریکا و متحدانش در برابر ایران طی سه ماه اخیر را رقم زد (اولین شکست مربوط به دی ماه سال جاری بود که آمریکا می خواست به بهانه اغتشاشات در ایران , قطعنامه ای را در قالب نقض حقوق بشر به تصویب برساند که ناکام ماند). آمریکا با جلو انداختن انگلیس، اولاً سعی داشت که ایران را از این طریق، ناقض تحریمهای یمن جلوه دهد، ثانیاً با مستمسک قرار دادن اتهام تأمین موشک برای یمنیها، اجرای قطعنامه 2231 را با فشار بیشتری پیگیری کند و درنهایت، با متهم کردن ایران بهعنوان مهمترین عامل بیثباتی منطقه، امکان وضع تحریمهای جدید شورای امنیت علیه ایران را فراهم نماید که با وتوی روسیه، همه رشتههای کاخ سفید، پنبه شد. آمریکا که همه درها را برای تحتفشار قرار دادن ایران و تکتازی در غرب آسیا بسته دید، تهدید کرد که ادامه حمایت روسیه از رفتارهای بهاصطلاح خطرناک و ثباتزدای ایران، آمریکا و متحدینش را به اتخاذ اقدام یکجانبه و خارج از چارچوبهای سازمان ملل وادار میکند و چنانچه در شورای امنیت به نتیجه نرسند، رأساً دست به اقدام علیه ایران خواهند زد.
این سخن، بدان معناست که آمریکا تصمیم خود را برای امتحان کردن صبر ایران گرفته و به سیاق گذشته که خود را بینیاز از مجوزهای بینالمللی برای اعمال تحریم و فشار بر کشورهای دیگر میدید، این بار هم در سازمانی که برای جلوگیری از هرجومرج در جهان تشکیلشده، علناً تهدید کرده است که برای برخورد با ایران، به روش قانون جنگل عمل میکند و نیازمند مستندات و شواهد متقن نیست. از سوی دیگر، مقارن با خاکمال شدن پوزه آمریکا در سازمان ملل، کاسه صبر پدرجد تروریستها هم به سر آمد و پادشاه عربستان که از چندین حمله کارساز حوثیها به خطوط مقدم سعودیها به تنگ آمده بود، به درخواست ولیعهد، چندین تن از فرماندهان برجسته نظامی ازجمله رئیس ستاد مشترک و فرمانده نیروی هوایی را برکنار کرد.
در شرایطی که «محمد بن سلمان»، برای تأمین هزینههای جنگ فرسایشی در یمن به بازداشت و باجگیری از عموزادههای خود دستزده، ناکارآمدی ارتش این کشور در تغییر معادلات جنگ و شکستهای مکرر آنها در برابر انصار الله میتواند تئوری برکناری فرماندهان ارشد سعودی به دلیل عدم دستیابی به نتیجهای هرچند کوچک در یمن را توجیه کند. در سال 2017 عربستان اعلام کرد نیروی هوایی این کشور، حداقل 90 هزار عملیات نظامی در یمن انجام داده و بهاینترتیب، فقط عملیات هوایی سعودیها در یمن بین 7.6 تا 9.4 میلیارد دلار برای خزانه عربستان هزینه داشته است. این در حالی است که با وجود کاهش بیسابقه ذخایر ارزی عربستان در سال گذشته میلادی به کمتر از 487 میلیارد دلار، ریاض، هزینههای هنگفتی هم در خصوص خرید تسلیحات از آمریکا و انگلیس داشته و عملاً این کشور را به زرادخانه تسلیحات غربی تبدیل کرده است.
گفته میشود آل سعود به علت ناکامی از مداخله خود در یمن که از یکسو، هزینههای هنگفتی بر اقتصاد این کشور تحمیل کرده و از سوی دیگر، انتقادات جهانی را به همراه داشته، تصویب قطعنامه انگلیس را پیششرط پایان دادن به جنگ یمن عنوان کرده بود تا بهنوعی، آبرومندانه از میدان نبرد خارج شود که نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه وزن انصار الله و مقاومت در معادلات منطقهای با شکست طرح انگلیس و آمریکا بیشتر شد و برگ دیگری را به کتاب توطئهها و فضاسازیها عقیم مانده نظام سلطه علیه ایران افزود.
منبع: روزنامه حمایت
انتهای پیام/