سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شرح و تفسير حکمت 309 نهج البلاغه

شرح و تفسیر حکمت 309 نهج البلاغه با موضوع فراست مؤمن را در اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛نهج البلاغه با مرور قرن‌ها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزون‌تر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) درباره قرآنآمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود.

سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاش‌هایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

امام علی علیه السلام فرمودند :اِتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ، فَإِنَّ اللّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ.

از فراست و گمان افراد باايمان برحذر باشيد، زيرا خدا حق را بر زبان (و فكر) آنها قرار داده است.

شرح و تفسير

امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى درباره افراد باايمان اشاره كرده، مى فرمايد: «از فراست و گمان افراد باايمان برحذر باشيد، زيرا خدا حق را بر زبان (و فكر) آنها قرار داده است»؛ (اِتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ، فَإِنَّ اللّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ). به يقين قلب مؤمن همچون آيينه صاف و بى زنگارى است كه چهره حقايق در آن منعكس مى شود و به همين دليل گاه از آينده و از امور پنهانى موجود آگاه مى شوند. اين سخن شبيه چيزى است كه از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده و در ذكر سند اين حكمت به آن اشاره كرديم كه مى فرمايد: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَعْرِفُونَ النَّاسَ بِالتَّوَسُّمِ؛ خدا بندگانى دارد كه مردم را با هشيارى خاص خود مى شناسند و از خفاياى كار آنها باخبر مى شوند» و در جاى ديگر مى فرمايد: «اتَّقُوا فِرَاسَةَالْمُوْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ؛ از فراست و هشيارى افراد باايمان بپرهيزيد، چراكه آنها با نور خدا نگاه مى كنند». هدف از بيان اين مطلب آن است كه افراد، در پنهانى نيز كارهاى خلاف انجام ندهند، زيرا دوستان باايمان آنها كه با نور الهى نگاه مى كنند ممكن است از آن باخبر شوند و آبرويشان نزد آنها بريزد. نيز مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه از توطئه كردن درباره مؤمنان بپرهيزيد زيرا ممكن است آنها از چهره و حركات شما به توطئه هايتان پى ببرند وترفندها را نقش بر آب كنند و شكست توأم با ذلت نصيبتان گردد. اين گفتار حكيمانه را بارها در زندگى خود نيز تجربه كردهايم كه افراد باايمان و پرهيزكار، فراست فوق العاده اى دارند و از نقشه هاى پنهانى آگاه مى شوند.

بعضى از فقهاى اهل سنت تا آنجا دراينباره پيش رفته اند كه گفته اند: از طريق فراست و هشيارى مى شود براى اثبات حق در مقام قضاوت استفاده كرد. از «ابن قيّم» نقل شده است كتاب مخصوصى دراينباره تأليف كرده و نام آن را «الطرق الحكمية او الفراسة المرضية» نهاده است. ولى ازنظر فقه اماميه مسلم است كه با حدث و تخمين، هرچند قوى باشد نمى توان داورى كرد و قاضى فقط بايد به مرحله علم و يقين برسد تا بتواند حكم كند و ما معتقديم قاضى حتى به هر علم و يقينى نيز نمى تواند در صادر كردن حكم قناعت كند، بلكه بايد علم و يقينى باشد كه از مبادى حسّيه يا مبادى قريب به حس استفاده مى شود، همانگونه كه در قضاوتهاى اميرمؤمنان علىعلیه السلام وارد شده است. شايد سؤال شود كه قرآن مجيد بارها ظن و گمان را بى اعتبار شمرده ومى فرمايد: «(إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَيْئآ)؛ ظن و گمان، انسان را هرگز از حق بى نياز نمى كند». همين سؤال در علم اصول درباره حجيت ظن خاص و عام و تقابل آن با اين آيات قرآنى نيز مطرح شده و پاسخ دادهاند كه مراد از آيات پيش گفته اوهام وگمانه اى بى پايهاى است كه مشركان و غير مشركان براى خود درست مى كردند و بر اساس آن گاهى فرشتگان را دختران خدا مى دانستند و گاه حلال وحرامهايى درست مى كردند و به خدا نسبت مى دادند؛ اما گمانه ايى كه پايه واساس داشته باشد و از نور الهى سرچشمه گيرد، حساب جداگانه اى دارد، هرچند مؤمنان با اين گمانها درباره كسى قضاوت قطعى نمىكنند؛ اما به وسيله آن احتياطات لازم را رعايت مى كنند مبادا صدمه اى از دشمن به آنها يا جامعه اسلامى برسد.

شايان توجه است كه در روايتى ذيل آيه شريفه «(إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ)؛ در اين سرگذشت (عبرتانگيز) نشانه هايى است براى هشياران» كه خداوند آن را بعد از ذكر آيات مربوط به قوم لوط و عذاب آنها فرموده، امام صادقعلیه السلام مى فرمايد: «متوسمين، امامان هستند». و از اميرمؤمنان على علیه السلام نقل شده است كه فرمود: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمُتَوَسِّمَ وَأَنَا مِنْ بَعْدِهِ وَالاَْئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِي الْمُتَوَسِّمُونَ؛ متوسم، پيامبر بود و بعد از او منم و امامان از دودمان من». روشن است كه منظور از اين روايات، تخصيص دادن مفاد آيه به امامان : نيست، بلكه آنها مصداق اتَم و اكمل آن بودهاند؛ مانند بسيارى از تفسيرهاى ديگرى كه در ذيل آيات قرآن آمده است.

انتهای پیام/

برچسب ها: نهج البلاغه ، تفسیر
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۶:۵۱ ۲۶ دی ۱۳۹۸
الهم عجل لولیک الفرج