سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شرح و تفسير حکمت 308 نهج البلاغه

شرح و تفسیر حکمت 308 نهج البلاغه با موضوع برترى دوستى بر خويشاوندى را در اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛نهج البلاغه با مرور قرن‌ها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزون‌تر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) درباره قرآنآمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود.

سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاش‌هایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

امام علی علیه السلام فرمودند :َموَدَّةُ الآبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الاَْبْنَاءِ، وَالْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ.
دوستى در ميان پدران به منزله خويشاوندى در ميان فرزندان است وخويشاوندى، به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى (خويشاوندان زمانى خويشاوند محسوب مى شوند كه دوست باشند).

امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به دو نكته مهم كه با يكديگر ارتباط دارند اشاره فرموده، نخست مى گويد: «دوستى در ميان پدران به منزله خويشاوندى در ميان فرزندان است»؛ (مَوَدَّةُ الآاْبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الاَْبْنَاءِ). اشاره به اينكه پدران، دوستى با دوستان خود را براى فرزندان به ارث مى گذارند و فرزندانشان به قدرى به هم نزديك مى شوند كه گويى با هم برادرند و بسيار ديده شده است كه پدرانِ يكديگر را عمو خطاب مى كنند. البته اين سخن در جوامعى صادق است كه عواطف در آن كمرنگ نشده است و فرزندان تنها اموال پدران را به ارث نمى برند، بلكه عواطف آنها را نيز به ارث مى برند.

از بعضى روايات نيز استفاده مى شود كه مودت و دوستى طولانى به منزله قرابت است. امام على بن موسى الرضا علیه السلام مى فرمايد: «مَوَدَّةُ عِشْرِينَ سَنَةً قَرَابَةٌ؛ دوستى بيست سال، خويشاوندى است». در جمله دوم به اين نكته اشاره مى فرمايد كه «خويشاوندى، به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى»؛ (وَالْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ). يعنى خويشاوندان هنگامى ارزش دارند كه داراى محبت باشند و هرچه پيوند خويشاوندى نزديكتر باشد، مودت و دوستى بيشترى لازم دارد. در حالى كه دوستى و محبت نيازى به خويشاوندى ندارد؛ ممكن است افراد سالها با هم دوست باشند و هيچ رابطه خويشاوندى بين آنها نباشد.

درنتيجه، برترى دوستى و محبت بر خويشاوندى ثابت مى شود. ضرب المثل معروفى است كه به كسى گفتند: دوستت را بيشتر دوست دارى يا برادرت را؟ گفت: برادرى را دوست دارم كه با من دوست باشد. بنابراين هر دو جمله رابطه دوستى و خويشاوندى را بيان مى كند؛ جمله اول به گونهاى و جمله دوم به گونهاى ديگر. مرحوم محقق كمره اى اين كلام حكيمانه را به شعر فارسى درآورده مى گويد : مِهر پدران براى اولاد باشد چو نَسَب شعار و پيوند خويشى به مودت است محتاج بيش از خود دوستى به پیوند نكته وراثتِ دوستى مى دانيم اسلام آيين محبت و مودت است و قرآن پيوسته خدا را به رحمانيت و رحيميت مى ستايد. واژه رحمت صدها بار در قرآن به كار رفته و در نمازهاى روزانه حداقل بيش از 60 بار خدا را به رحمت و رحمانيت ياد مى كنيم، تا آنجا كه محبت به عنوان ميراث گرانبهايى از پدران به فرزندان مى رسد.

در حديثى از رسول خدا صلی الله علیه وآله مى خوانيم: «ثَلاثٌ يُطْفينَ نُورَ الْعَبْدِ: مَنْ قَطَعَ أوِدَّاءُ أَبيهِ، وَغَيَّرَ شَيْبَتَهُ، وَرَفَعَ بَصَرَهُ فِى الْحُجُراتِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُؤْذَنَ لَهُ؛ سه چيز است كه نور (ايمان) بندگان را خاموش مى كند: كسى كه با دوستان پدرش قطع رابطه كند و محاسن سفيد خود را تغيير دهد (اشاره به اينكه به هنگام پيرى بعضى كارهاى سبك سرانه جوانى و كودكى را انجام دهد) و به داخل خانه هاى ديگران بدون اينكه اجازه اى به او دهند نگاه كند». بنابراين نه تنها انسان دوستان قديم خود را نبايد فراموش كند و در حيات وممات به ياد آنها باشد و به آنها خدمت كند، بلكه اگر پدرش نيز دوستى داشته بعد از پدر، جانشين پدر شود و با آنها همان محبتى را داشته باشد كه پدرش داشته است. به خصوص به هنگام فراز و نشيب هاى زندگى كه دوستان ازنظر موقعيت اجتماعى متفاوت مى شوند نبايد اين تفاوت سبب فراموشى دوستان قديم شود بلكه نبايد تفاوت مقام، ثروت، علم يا ساير امتيازهاى فردى و اجتماعى مانعى در اين راه ايجاد كند و اگر تمام پيوندهاى سابق را نمى تواند نگه دارد لااقل بخشى از آن را داشته باشد. در حديثى از امام صادق علیه السلام مى خوانيم: «إذا كانَ لَکَ صَديقٌ فَوُلِّىَ وِلايَةً فَأَصَبْتَهُ عَلَى الْعُشرِ مِمّا كانَ لَکَ عَلَيْهِ قَبْلَ وِلايَتِهِ، فَلَيْسَ بِصَديقِ سُوءٍ؛ هرگاه دوستى داشته باشى و حكومت و رياستى پيدا كند و حداقل يك دهم پيوند سابق را با تو حفظ كند دوست بدى نيست». توجه داشته باشيد كه نمى فرمايد دوست خوبى است مى فرمايد دوست بدى نيست، دوست خوب و كامل العيار آن است كه صددرصد رابطه مودت گذشته را حفظ كند و مال و مقام، او را دگرگون نسازد. البته بايد توجه داشت كسانى كه به مقام والايى مى رسند اشتغالات و گرفتارى هاى آنها نسبت به سابق بيشتر مى شود و نمى توان انتظار داشت تمام آنچه را در سابق با دوستان خود داشته انجام دهد وشايد به همين دليل امام علیه السلام آنها را معذور مى دارد كه لااقل يك دهم پيوند محبت سابق را حفظ كنند.

انتهای پیام/

برچسب ها: نهج البلاغه ، تفسیر
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.