پس از اینکه یک نوجوان مسلح در روز ولنتاین در دبیرستانی در پارکلند، فلوریدا 17 نفر را به کام مرگ کشاند، توجهها به بازماندگان این حادثه معطوف شده است. یک نویسنده که سالها روی تیراندازیهای جمعی کار کرده است درباره آنها مینویسد: «من هرگز پدیدهای مانند این دانشآموزان ندیدهام». اما این جوانان زنگ خطری برای انجمن ملی سلاح آمریکا هستند که هربار پس از وقوع یک تیراندازی جمعی به راحتی درخواستها برای کنترل سلاح را نادیده میگیرد. سوال این است که این جوانان برای تغییر این روند چه کاری میتوانند انجام دهند؟ افراد باتجربه میگویند جوانان توانایی زیادی برای ایجاد تغییر دارند.
«ترنتون کاسیلاس-بکبرگ» فعال 21 سالهای که جنبش جوانان همفکر را راهاندازی و برای کاهش خودکشی آمریکاییهای بومی تلاش زیادی کرد در این باره میگوید: «انجمن ملی سلاح، قدرتمند و ثروتمند است اما هیچ چیزی وجود ندارد که یک قلب مطمئن نتواند آن را انجام دهد. انجمن ملی سلاح تا ابد قدرتمند نمیماند. شاید همین الان تغییر نکند اما بالاخره این اتفاق میافتد».
نگارنده گزارش در ادامه به توضیح چهار مورد میپردازد تا نشان دهد آنهایی که فکر میکنند جوانان نمیتوانند تغییری در شرایط کنترل سلاح ایجاد کنند، اشتباه میکنند.
دلیل نخست: جوانان پیشرو و بزرگسالان دنباله رو هستند
عقل سلیم میگوید بزرگسالان تغییرات اجتماعی را آغاز میکنند و جوانان از آنها پیروی میکنند. مردم وقتی به جنبشهای بزرگ فکر میکنند نام افراد بزرگسالی مانند نلسون ماندلا، سزار چاوز و مارتین لوتر کینگ جونیور به ذهنشان میآید. جوانان کم سن در ذهن مردم به عنوان آغازکنندگان جنبشهای بزرگ تصور نمیشوند. با این وجود اگر کتابهای تاریخ را دقیق بخوانیم میبینیم که جوانان همیشه در مسائل اینچنینی پیشرو بودهاند و بزرگسالان پشت سر آنها حرکت کردهاند.
«ساشا کاستانزا-چاک»، استادیار مؤسسه فناوری ماساچوست نیز بر این باور است که جوانان تقریباً در تمام جنبشهای تاریخ معاصر بازیگران اصلی بودهاند. کاستانزا چاک، نویسنده مقاله «شما و جنبشهای اجتماعی: درسهای مهم برای دوستان» میگوید: «در هر جای تاریخ که یک جنبش با بسیج گسترده داشتهایم جوانان در خط مقدم بودهاند».
برای مثال یک نوجوان نخستین جرقه جنبش حقوق مدنی را زد. براساس کتابهای تاریخی «رزا پارکس» یک زن سیاهپوست که به «بانوی اول جنبش حقوق مدنی» معروف است در مونتگمری، آلاباما از دادن صندلیاش در اتوبوس به یک مرد سفیدپوست امتناع کرد و برای نخستین بار جرقه آغاز این جنبش را زد. اما 9 ماه قبل از اینکه رزا پارکس این کار را انجام دهد یک نوجوان 15 ساله در همین شهر این کار را انجام داده بود.
کمپین بیرمینگهام در آلاباما که در سال 1963 تاثیر بسزایی در تغییرات حقوق مدنی داشت نیز از سوی نوجوانان حمایت میشد. در این کمپین نوجوانان به خیابانها آمدند و در مقابل سگها و شیلنگهای پرفشار آب پلیس ایستادند.
جوانان طی جنبش اشغال والاستریت میلیونها آمریکایی را وادار کردند با مسئله نابرابری در آمریکا مقابله کنند.
«کلارا لملیخ» یک مهاجر 23 ساله اعتصابی را آغاز کرد که در آن 15 هزار کارگر کارخانه در اوایل قرن 20 در نیویورک به شرایط کار اعتراض کردند. او جرقه آغاز جنبش کار معاصر را زد.
همچنین این جوانان بودند که با استفاده از شبکههای اجتماعی جنبش «جان سیاهان مهم است» را براه انداختند.
کاستانزا-چاک میگوید: «جنگ برای کنترل سلاح نبردی سخت است اما اگر قرار است کسی آن را انجام دهد، بدون شک جوانان خواهند بود».
دلیل دوم: جوانان شور و اشتیاق زیادی برای کنترل سلاح دارند چون آنها بهای ناکارآمدی بزرگترها را پس میدهند
یکی از به یادماندنیترین لحظات تیراندازی پارکلند زمانی بود که «دیوید هاگ» یک دانشآموز دبیرستانی در مقابل دوربین گفت: «ما بچه هستیم و شما بزرگسال. با هم کار کنید، سیاستهایتان را مشخص کنید و کاری انجام دهید». هاگ با این لحن درمانده در واقع می خواست بگوید دوستان من به این دلیل مُردند که بزرگترها وظیفهشان را انجام ندادند. احساساتی که در لحن هاگ است دلیل دیگری است که جوانان را قادر میسازد تغییرات را ایجاد کنند. آنها میدانند که مجبورند کارهای اشتباه بزرگترها را درست کنند.
یکی دیگر از جوانانی که به شکل گرفتن جنبش جوانان همفکر کمک کرد در این باره گفت: «ما میفهمیم که این زمین، دولت و قوانینش را به ارث میبریم پس وظیفه ماست که راهمان را به سوی آینده بسازیم و به آن افتخار کنیم».
به گفته کانستانزا-چاک جوانان -مخصوصا رنگین پوستان- هدف خشونت و سیاستهای بازداشت موقت پلیس هستند و به شدت تحت فشارند. پلیس یک مسیر ساخته که بیش از اینکه جوانان را راهی دانشگاه کند به بازداشتگاهها هدایت میکند.
کاستانزا-چاک میگوید: «این کودکان اعتبار اخلاقی بیشتری نسبت به بزرگسالان دارند زیرا آنها مستقیماً تحت تاثیر این واقعه قرار گرفتند و سخنگوی انجمن ملی سلاح به سختی میتواند صدای آنها را نادیده بگیرد».
دلیل سوم: جوانان قابلیتی دارند که بزرگترها نمی توانند با آنها رقابت کنند
«کاتلین مارچتی»، استادیار دانشگاه دیکنسون در پنسیلوانیا میگوید انجمن ملی سلاح آمریکا به دلیل داشتن ثروت و حامیان گستردهاش بسیار توانمند است.
قبل از تیراندازی پارکلند حامیان کنترل سلاح نمیتوانستند با اعضای انجمن ملی سلاح رقابت کنند. پس از وقوع هر تیراندازی جمعی، مردم خواستار بیشتر شدن کنترل سلاح میشوند. اما با گذشت زمان و منحرف شدن توجه رسانهها این خواسته کمرنگتر میشود. البته اعضای انجمن ملی سلاح همیشه به قانونگذاران یادآوری میکنند که اگر از قانون کنترل سلاح حمایت کنند از سمتشان برکنار میشوند...
اما بسیاری میگویند جوانان سلاحی دارند که با استفاده از آن میتوانند با قدرت و ثروت انجمن ملی سلاح مقابله کنند و آن سلاح «زمان» است. بزرگترها شاغل هستند و تمام وقت کار میکنند اما جوانان زمان آزاد زیادی دارند و میتوانند این زمان را به طراحی راهبردها یا فعالیت برای پیشبرد اهدافشان اختصاص دهند.
دلیل چهارم: جوانان مخترعان تاکتیکهای اعتراضی جدید هستند
مهم نیست چه اتفاقی میافتد، بازماندگان تیراندازی پارکلند در حال حاضر دستاورد مهمی به دست آوردهاند: آنها مسئله کنترل سلاح را یک هفته کامل در صدر خبرهای رسانهها نگه داشتهاند. به این دلیل که آنها با رسانههای اجتماعی بزرگ شدهاند توانستهاند مسئله کنترل حمل سلاح را در این یک هفته داغ نگه دارند. به نظر میرسد دانشآموزان پارکلند نیز مانند معترضان جوان پیش از خود از بروزترین فناوریها برای رسیدن به خواسته خود استفاده میکنند.
دانشآموزان آمریکایی در سال 2006 با استفاده از وبگاه «مایاسپیس»، پیامک و نمایش فیلم برای سازماندهی یک اعتراض دانشآموزی به یک قانون ضد مهاجرتی در سراسر آمریکا استفاده کردند.
یک سال بعد دانشآموزان در واکنش به پروندهای که 6 نوجوان سیاهپوست را به کتک زدن همکلاسی سفیدشان در شهر «لویزیانا» متهم میکرد با استفاده از وبلاگها و رسانههای اجتماعی یک تظاهرات سازماندهی کردند.
آنها در سال 2012 از فیسبوک و توییتر برای اجرای عدالت درباره «ترایون مارتین» جوان سیاهپوستی که به دست همسایهاش کشته شد، استفاده کردند.
انتهای پیام/