متعاقب تنشهای سیاسی و دخالت برخی کشورها در امور داخلی لبنان که به نارضایتی عمومی منتهی شده است، دولت لبنان میکوشد آسیبهای ناشی از تحولات سیاسی را با بهبود وضعیت اقتصادی مردم از طریق جذب سرمایه های خارجی در بخش نفت و گاز جبران کند.
بهره برداری از منابع گازی در سواحل مدیترانه و در مرزهای آبی لبنان با فلسطین اشغالی با مشارکت شرکتهای فرانسوی، روسی و ایتالیایی، یکی از راهبردهای دولت لبنان برای بهبود اوضاع اقتصادی این کشور به شمار میرود اما واکاوی شرایط موجود میان بیروت و تلآویو، نشان از طمع ورزی و کارشکنی صهیونیستها به این منابع نفتی دارد.
تنش میان رژیم صهیونیستی و لبنان بر سر استخراج منابع نفت و گاز دریای مدیترانه زمانی بالا گرفت که لبنان، پروژه استخراج دو بلوک از پنج بلوک گازی خود در دریای مدیترانه که شامل «بلوک 9» بود را به مناقصه گذاشت ولی مقامات اسرائیلی بر روی «بلوک 9»، حساسیت فوقالعادهای نشان دادند.
«آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، استخراج منابع دریایی نفت و گاز توسط شرکتهای فرانسوی، روسی و ایتالیایی را برخلاف تمام قوانین و پروتکلهای موجود در این زمینه خواند و گفت: «لبنان مناقصهای در چند میدان گازی از جمله در بلوک ۹ به اجرا گذشته که با هر استانداردی حساب شود، متعلق به ماست.
این موضوع بسیار بسیار چالش برانگیز و تحریکآمیز است.» پس از این اظهار نظر، «میشل عون»، رئیس جمهور و «سعد حریری»، نخست وزیر لبنان، سخنان لیبرمن درباره «بلوک 9» را «تهدید آشکار» علیه لبنان و حق حاکمیت این کشور بر آبهای سرزمینی توصیف کردند.
حزب الله لبنان هم به عنوان یک حزب فعال در عرصه سیاسی این کشور، هفته گذشته رسماً اعلام کرد از حق نفت و گاز این کشور در مقابل تهدیدات اسرائیل دفاع و قاطعانه با هر گونه تعرض به حق نفت و گاز لبنان مقابله خواهد کرد. این، اولین موضع گیری حزب الله در این خصوص نبود و پیش از این نیز مقاومت اسلامی لبنان، به صهیونیستها در این خصوص هشدار داده و خواستار اتحاد ملی در برابر زیادهخواهی دشمن شده بود ولی سخنرانی جمعه شب «سیدحسن نصرالله»، دبیر کل مقاومت اسلامی لبنان که همزمان با ورود «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه آمریکا به لبنان برای به اصطلاح میانجیگری برای پر کردن شکاف بین بیروت و تلآویو در این باره ایراد شد، گزاره های جدیتری را ورای مناقشات نفتی لبنان و اسرائیل مطرح کرد.
وجود منابع فراوان نفتی در بلندیها جولان که صهیونیستها با استفاده از فرصت روی کار آمدن ترامپ در پی الحاق این مناطق به سرزمینهای اشغالی هستند، طرح آمریکا برای دست اندازی به نفت و گاز سوریه در شرق رود فرات که برای امن کردن این منطقه، 500 الی 750 میلیون دلار برای حمایت از کردها اختصاص داده است، راهبرد ترامپ در حوزه نفتی عراق و پرهیز از حضور پرهزینه نظامی در این کشور، اختلافات ترکیه و قبرس درباره استحصال از منابع نفتی و اجماع کشورهای حاشیه خلیج فارس علیه قطر با هدف به چنگ آوردن سفره های گازی این کشور، بخشی از بحرانهایی بود که «سید حسن نصرالله» بر شمرد؛ بحرانهایی که به گفته وی، آمریکا در حال اداره و کنترل آنهاست و چانه زنی کاخ سفید در بیروت به نفع اسرائیل نیز خارج از این دایره تعریف نمیشود. به نوشته روزنامه الاخبار، تیلرسون به لبنان پیشنهاد داده یا سلاح حزب الله باید برچیده بشود یا این کشور به طرح آمریکا تن دهد که بخشی از ثروت نفتی لبنان را به اسرائیل میبخشد. این به اصطلاح پیشنهاد از این جهت حائز اهمیت است که صهیونیستها برای تکمیل پازل نفتی و گازی خود در منطقه، نیاز دارند تا همه کشورهای غرب آسیا از جمله لبنان، در مقابل توسعهطلبی آمریکا و رژیم صهیونیستی خلع سلاح باشند. ارتش لبنان در حال حاضر فاقد موشک و تسلیحات بازدارنده است و فقط حزب الله لبنان به نیابت از دولت این کشور قادر است تا مانع از دست درازی این رژیم به منابع نفتی و گازی شود.
از طرفی، این نکته بسیار قابل توجه است که مطامع نامشروع رژیم صهیونیستی تنها به یک بلوک نفتی یا گازی محدود نمیشود، بلکه بنا بر اظهارات «یووال استاینیتز»، وزیر امور راهبردی اسرائیل، این رژیم در پی ایجاد «امپراتوری گازی» است و سعی دارد خود را بعد از ایران و روسیه، سومین قدرت گازی دنیا معرفی کند تا جایی که کاخ سفید با ارسال نیرو و تجهیزات ویژه به اسرائیل برای حمایت از میادین گازی تلآویو در دریای مدیترانه موافقت به عمل آورده است. این یگان دریایی متشکل از ناوچههایی است که مسلح به موشکهای ضدهواپیما و ضد کشتی بوده و قابلیت شلیک به سمت خشکی را نیز داشته و حامل هواپیماهای سبک نیز هست.
صهیونیستها همچنین به منظور غلبه بر نقطه ضعف خود در تأمین نفت، سعی بلیغی کردهاند تا از سلاح نفت و به طور کلی انرژی، به عنوان سومین رکن برای سلطه بر جهان استفاده کرده و مثلث قدرت «طلا، رسانه و انرژی» را در قبضه خود نگه دارند. رژیم صهیونیستی برای نیل به این هدف، طرحهایی را برای چنگ اندازی به منابع کشورهای همسایه بکار بسته است که قدمت آن به عملیات «شیخینا» در سال 2002 باز میگردد. این توطئه برای اشغال چاههای نفتی عراق و بازسازی خط موصل- حیفا طراحی شده بود. علاوه بر این، صهیونیستها برای برون رفت از مضیقه تأمین نفت و به منظور تحقق «نفوذ ژئوپلیتیکی» در غرب آسیا، برقراری رابطه با کشورهای اسلامی مانند عربستان و امارات را کلید زدند تا نیازهای نفتی خود را برآورده کرده و امنیت انرژی خود را تأمین نمایند.
همچنین، تا پیش از غائله تجزیه طلبی اقلیم کردستان عراق، رژیم صهیونیستی سه چهارم نفت مورد نیاز خود را از این منطقه و از مسیر ترکیه تأمین میکرد و در طول سالهای تسلط داعش بر چاه های نفت عراق، قسمت اعظم نفت این کشور از طریق ترکیه، به سرزمینهای اشغالی منتقل میشد.
نفت کردستان عراق از نظر قیمت، برای صهیونیستها مقرون به صرفه تر بود و یکی از دلایلی که اسرائیل در نقش تنها حامی جدایی طلبی کردستان ظاهر شد را باید در فرصت طلبی آنها برای دسترسی به نفت ارزان قیمت دانست. بنابراین، خط و نشان کشیدن آمریکا و رژیم صهیونیستی برای محروم کردن لبنان از حق مسلم نفتی خود در دریای مدیترانه، در راستای پازل گسترده واشنگتن – تلآویو در خصوص چپاول منابع انرژی کل غرب آسیا قابل تحلیل و ارزیابی است و به تعبیر سید مقاومت؛ «کل منطقه در کانون جنگ نفتی و گازی قرار گرفته است». با این حال، قواعد بازی در منطقه تغییر کرده و صهیونیستها به خوبی دریافتهاند که با فروپاشی هیمنه تروریستهای اجارهای، هر گونه دستدرازی به مرزهای آبی لبنان و منابع نفتی این کشور، با ضرب شست فراموش نشدنی مقاومت مواجه خواهد شد.
منبع: روزنامه حمایت
انتهای پیام/