«آن موقع رفاه بیشتر و بهتر بود» و سخنانی از این دست، بیشتر از گذشته در تاکسیها و اتوبوسها و در کف جامعه شنیده میشود. وضع اقتصادی کشور در چند سال اخیر و مشکلاتی چون بیکاری، رکود، حقوقهای نجومی، بیعدالتی، فساد و تبعیض و ... حتماً از دلایل نگاه این دست از ایرانیان به گذشته است؛ اما جریانی که دشمن در راستای تطهیر رژیمپهلوی در سالهای گذشته آغاز کرده در این میان نقشی غیر قابل کتمان بازی کرده است.
آش «تطهیر پهلوی» از سوی دشمن آنقدر شور است که همین چندروز قبل نشریه آمریکایی فارینپالیسی در گزارشی در مورد عملکرد شبکه فارسیزبان «منوتو» با بیان اینکه «این شبکه با برنامههای خود تلاش میکند احساسات مثبت نسبت به سلطنتطلبی را برانگیزد و تصویر مورد نظر خود از ایران قبل از انقلاب را در ذهن مخاطبان حک کند و وانمود میکند که همه چیز در دوران پیش از انقلاب ایران عالی بود» مینویسد: «اما هیچ بحثی درباره سرکوبها در آن دوران یا اختلاف شدید طبقاتی نشده و تصویری در این باره نمایش داده نمیشود.
سؤال اینجاست که اگر همه چیز تا این حد عالی بوده، اصلاً چرا نسل قبلی ایران، انقلابکردهاست؟».
نسل جوان ایرانی نیز که نه در دوره حکمرانی پهلوی زیسته، به مطالعه علاقه نشان نمیدهد و اطلاعات خود در مورد تاریخ ایران را صرفاً از مستندهای مسحورکننده و گوشیهای تلفن همراه میگیرد، تصویر ارائه شده از سوی این رسانهها را دریافت کرده و صحیح تلقی میکند.
در این میان کمکاریهای ما در عرصه رسانه نیز به این امر دامن زده و بحران زا شده است. وگرنه در متون تاریخی و ادبیات ما پر است از اسناد و مدارکی که تاریخ معاصر ایران را روشن و واضح بیان میکند. خاطرات رجال و سردمداران و منصوبان حکومت پهلوی امروزه حتی آنها که به زبان بیگانه بوده، ترجمه شده و در جامعه وجود دارد؛ بیان و قرائت این متون مسلماً برای نسل جوان راهگشاست.
بیشتر بخوانید:ناگفتههایی از جنجالیترین اعترافات سران «رژیم پهلوی»+تصاویر
با چنین نگاهی در این مجال، بریده کتابهایی نه از تاریخنویسان انقلابی، بلکه از کتب تاریخدانهای غیر ایرانی و کسانی که تفکرات آنها نسبتی با جمهوری اسلامی ندارد ارائه میشود. این بریده کتابها تنها از دو کتاب و نوشته «یرواند آبراهامیان» و «جان فوران» اساتید دانشگاههای آمریکا و صرفاً درباره شرایط «اقتصادی» دوره گذشته برداشته شدهاند.
ضعیفتر از سوریه؛ در مسیر توسعه
فرانس فیتزجرالد، نویسنده سرشناس آمریکایی، مشاهداتش در ایران را در سال 1353 در مقالهای به نام «به شاه هرچه میخواهد بدهید» که در یکی از مجلات آمریکا چاپ شد، آورده است:
وضعیت ایران به طور کلی به مراتب بدتر از کشوری مانند سوریه است که نه نفت و نه ثبات سیاسی دارد. به این دلیل که شاه برای توسعه کشور هرگز تلاش جدی نکرده است... ثروت کشور بیشتر به سوی خودروهای شخصی و نهاتوبوس، کالاهای مصرفی و نه بهداشت عمومی و به سوی حقوق سربازان و پلیس کشور و نهآمورگاران، سرازیر شده است. (کتاب تاریخ ایران مدرن نوشته یرواند آبراهامیان ترجمه محمد ابراهیم فتاحی صفحه 257)
جعل اصطلاح «فرار مغزها» اولین بار برای ایران!
انقلاب سفید محمدرضا پهلوی و در پی آن رونق درآمد نفت به جای پاسخگویی به انتظارات عمومی، موجب افزایش نارضایتیهای گسترده شد. درست است که اجرای برنامههای اجتماعی در بهبود وضعیت آموزشی و امکانات بهداشتی بسیار مؤثر بود، اما این نکته نیز صحت دارد که ایران پس از دو دهه یکی از بدترین کشورها در بخش مرگ و میر کودکان و نسبت پزشک به بیمار در خاورمیانه بود. یکی از پایینترین نرخهای آموزش عالی مربوط به این کشور بود. افزون بر این، 68 درصد از جمعیت بزرگسال بیسواد بودند، 60 درصد از کودکان نمیتوانستند دوره دبستان را به صورت کامل طی کنند و تنها 30 درصد از داوطلبان کنکور میتوانستند وارد دانشگاهها شوند.
در این میان شمار افراد متقاضی تحصیل در خارج از کشور رو به رشد بود. در دهه 1970/1350 شمار پزشکان ایرانی مستقر در نیویورک بیشتر از شهرهای غیر از تهران بود. اصطلاح «فرار مغزها» نخستین بار برای ایران به کارگرفته شد.
(کتاب تاریخ ایران مدرن نوشته یرواند آبراهامیان ترجمه محمدابراهیم فتاحی صفحات253 تا 255)
بدترین وضعیت در توزیع نابرابر درآمد
استراتژی رژیم سرازیر کردن ثروت نفتی به سوی نخبگان وابسته به دربار بود که بعدها کارخانهها، شرکتها و واحدهای کشت و صنعت متعددی را تأسیس کردند. ثروت به لحاظ نظری به صورت قطرهای به پایین جریان مییافت، امادر عمل در ایران همانند بسیاری از دیگر کشورها، همچنان به بالا چسبیده بود و مسیرش به ردههای پایینتر نردبان اجتماعی روزبه روز کمتر میشد. ثروت، همانند یخ در آب گرم، در فرایند دست به دست شدن، ذوب میشد و نتیجه آن نیز چندان تعجب آور نبود. در دهه 1950/ 1330 ایران یکی از مشکلدارترین کشورهای جهان سوم به لحاظ توزیع نابرابر درآمدها بود; اما بنابر گزارش سازمان بینالمللی کار در دهه 1970/1350 به یکی از بدترین کشورهای جهانتبدیل شد. (کتاب تاریخ ایران مدرن نوشته یرواند آبراهامیان ترجمه محمدابراهیم فتاحی صفحه 252)
چند درصد از روستاهای ایران برق داشتند؟!
بهرغم ایجاد مدرسههای روستایی توسط سپاهدانش، تنها 15 درصد روستاییان در سال 1350 از تحصیلات ابتدایی برخوردار میشدند و در سال 1354، 60 درصد مردان و 90 درصد زنان روستایی بیسواد بودند. در سالهای دهه 1350ش، 96 درصد روستاها برق نداشتند. (کتابمقاومت شکننده نوشته جان فوران ترجمه تدین صفحه 477)
بدترین وضعیت در نسبت پزشک به بیمار در میان کشورهای خاورمیانه
64 درصد شهرنشینان در سال 1351-1352دچار سوء تغذیه بودند (که 25 درصد اینها وضع تغذیهشان بسیار بد بود) و این در مقایسه با 42درصد در روستاها، رقم بسیار بالایی است. آمار و ارقام بهداشتی نشان میدهد که بر تعداد تختهای بیمارستان ، کلینیکها، پزشک و پرستار افزوده شده اما در سال 1356 ایران هنوز در خاورمیانه بدترین نسبت پزشک- بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان و اطفال و پایینترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است. (کتاب مقاومت شکننده نوشته جان فوران ترجمه تدین صفحه 492)
چند در صد جمعیت شهرنشین ایران در دوره پهلوی در تنها یک اتاق زندگی میکردهاند؟!
در سال 1351، 43.6 درصد درآمد میانگین شهرنشین (...) به مصرف مواد غذایی رسیده، اجارهها در فاصله 1354-1339ش، 15 برابر شده است؛ در فاصله 1353-1354 این هزینهها 200درصد و در سال 1354- 1355، 100 درصد افزایش داشته است. تعداد خانوادههای شهرنشین که تنها در یک اتاق زندگی میکردند از 36 درصد در 1346، به 43 درصد در 1356 افزایش یافت. (کتاب مقاومت شکننده نوشته جان فوران ترجمه تدین صفحه 492)
نظر مؤسسه آمریکایی هادسن در مورد اقتصاد ایران در دوره پهلوی
بنا به گزارش مؤسسه هادسُن یکی از مهمترین اتاقهای فکر که در تدوین و طراحی سیاستهای کلان ایالات متحده که امروزه نیز همچنان نقش جدی و تأثیرگذار دارد در 1975م/1354 ش، حتی اگر ایران به نرخ رشد پیش بینی شده حاصل از سیاستهای اقتصادی حکومت پهلوی دست یابد، در سال 1985م/1364ش «اقتصادش از اقتصاد هندوستان بهتر نخواهد بود و اگر از مکزیک عقب نباشد حداکثر به سطح آن کشور خواهد رسید.») Hudson Institute, Oil Money and the Ambitions of nations (paris, 1974). Halliday, Iran, 168
وضعیت صنعت ایران در دوره پهلوی در مقایسه با دیگر کشورهای جهان
سهم صنعت در تولید ناخالص ملی 18 درصد بود و به مراتب از سهم خدمات (35درصد) و نفت (35درصد) در 1356-1357ش کمتر میشد و دیگر اینکه صادرات صنعتی غیرنفتی تنها 2 تا 3 درصد همه صادرات ایران در سال 1354 ش تشکیل میداد که در مقایسه با کشورهایی مثل هندوستان (بیش از 50 درصد)، سنگاپور (60 درصد) و مکزیک (33درصد) بسیار ناچیز مینمود. (کتاب مقاومت شکننده نوشته جان فوران ترجمه تدین صفحه 484)
سطح معیشت ایرانیان در دوره پهلوی نسبت به کشورهای خاورمیانه به گزارش سازمان ملل متحد
سطح زندگی دهقانان ایرانی رضایتبخش نبود. بهاعتقاد بسیاری از ناظران در اواخر سلطنت رضاشاه این وضع بدتر شد... رژیم غذایی در یک خانواده معمولی دهقانی به شرح زیر بود:
«صبحانه: نان و چای;
ناهار: نان و ماست;
شام: نان و ماست و چای»
کدی [تاریخدان آمریکایی و متخصص حوزه خاورمیانه] نتیجه میگیرد «دهقان غالباً گرسنگی میکشید.» سازمان ملل متحد در دهه 1950/ 1330ش برآوردی در این زمینه به عمل آورد و متوجه شد در ایران هر بزرگسال روزانه کمتر از 1800 کالری دریافت میکند که از تمامی مناطق فقیر نشین خاورمیانه کمتر و پایینتر بود.
(کتاب مقاومت شکننده نوشته جان فوران ترجمه تدین صفحه 349)
منبع:صبح نو
انتهای پیام/