سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تلاوت مجلسی آیات1-89 سوره الشعراء توسط محمد صديق منشاوی

تلاوت مجلسی آیات1-89 سوره الشعراء توسط محمد صديق منشاوی قابل دریافت است.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛بخشی از سوره الشعراء از آیه 1 الی 89شعراء و نام دیگرش «طسم» بیست و ششمین سوره قرآن است كه مكی و 227 آیه دارد.

از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده : هركه سوره شعراء را قرائت كند خداوند به تعداد تمام كسانیكه حضرت نوح همچنین پیامبران الهی هود، شعیب، صالح و ابراهیم را كه تصدیق یا تكذیب كرده اند و نیز به تعداد تكذیب كنندگان عیسی علیهم السلام و تصدیق كنندگان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ده حسنه به او عطا خواهد كرد.

امام صادق علیه السلام فرموده است: اگر كسی سوره های طواسین (سوره هایی كه با طسم و طس آغاز شده باشد) را در شب جمعه قرائت كند از جمله اولیاء الهی است كه در جوار الهی خواهد بود و در دنیا هیچ ناراحتی به او نخواهد رسید و خداوند در آخرت چندان از نعمت های بهشتی به او عطا می كند كه راضی شود و خدا بیش از حد رضایت او به وی عطا خواهد كرد و او را با صد همسر از حوریان بهشتی تزویج می كند.

همچنین از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده: كسی كه سوره شعراء را قرائت نماید به تعداد همه مردان و زنان با ایمان به او ده حسنه عنایت می كند و در حالی از قبرش خارج می شود كه زبانش به ذكر لا اله الا الله مترنم است و هر كس صبحگاه این سوره را بخواند مانند آن است كه همه كتاب های آسمانی را قرائت كرده است.

تلاوت مجلسی آیات1-89 سوره الشعراء

Array


طسم
طا سين ميم (۱)

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ
اين است آيه ‏هاى كتاب روشنگر (۲)

لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
شايد تو از اينكه [مشركان] ايمان نمى ‏آورند جان خود را تباه سازى (۳)

إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ
اگر بخواهيم معجزه ‏اى از آسمان بر آنان فرود مى ‏آوريم تا در برابر آن گردنهايشان خاضع گردد (۴)

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ
و هيچ تذكر جديدى از سوى [خداى] رحمان برايشان نيامد جز اينكه همواره از آن روى برمى‏ تافتند (۵)
فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

[آنان] در حقيقت به تكذيب پرداختند و به زودى خبر آنچه كه بدان ريشخند مى كردند بديشان خواهد رسيد (۶)

أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ
مگر در زمين ننگريسته‏ اند كه چه قدر در آن از هر گونه جفتهاى زيبا رويانيده‏ ايم (۷)

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ
قطعا در اين [هنرنمايى] عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمان‏ آورنده نيستند (۸)

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
و در حقيقت پروردگار تو همان شكست‏ ناپذير مهربان است (۹)

وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگارت موسى را ندا درداد كه به سوى قوم ستمكار برو (۱۰)

قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا يَتَّقُونَ
قوم فرعون آيا پروا ندارند (۱۱)

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ
گفت پروردگارا مى‏ ترسم مرا تكذيب كنند (۱۲)

وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ
و سينه‏ ام تنگ مى‏ گردد و زبانم باز نمى ‏شود پس به سوى هارون بفرست (۱۳)

وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ
و [از طرفى] آنان بر [گردن] من خونى دارند و مى‏ ترسم مرا بكشند (۱۴)

قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ
فرمود نه چنين نيست نشانه‏ هاى ما را [براى آنان] ببريد كه ما با شما شنونده‏ ايم (۱۵)

فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ
پس به سوى فرعون برويد و بگوييد ما پيامبر پروردگار جهانيانيم (۱۶)

أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ
فرزندان اسرائيل را با ما بفرست (۱۷)

قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ
[فرعون] گفت آيا تو را از كودكى در ميان خود نپرورديم و ساليانى چند از عمرت را پيش ما نماندى (۱۸)

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ
و [سرانجام] كار خود را كردى و تو از ناسپاسانى (۱۹)

قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ
گفت آن را هنگامى مرتكب شدم كه از گمراهان بودم (۲۰)

فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ
و چون از شما ترسيدم از شما گريختم تا پروردگارم به من دانش بخشيد و مرا از پيامبران قرار داد (۲۱)

وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ
و [آيا] اينكه فرزندان اسرائيل را بنده[خود] ساخته‏ اى نعمتى است كه منتش را بر من مى ‏نهى (۲۲)

قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ
فرعون گفت و پروردگار جهانيان چيست (۲۳)

قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ
گفت پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است‏اگر اهل يقين باشيد (۲۴)

قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ
[فرعون] به كسانى كه پيرامونش بودند گفت آيا نمى ‏شنويد (۲۵)

قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ
[موسى دوباره] گفت پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شما (۲۶)

قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ
[فرعون] گفت واقعا اين پيامبرى كه به سوى شما فرستاده شده سخت ديوانه است (۲۷)

قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ
[موسى] گفت پروردگار خاور و باختر و آنچه ميان آن دو است‏اگر تعقل كنيد (۲۸)

قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ
[فرعون] گفت اگر خدايى غير از من اختيار كنى قطعا تو را از [جمله] زندانيان خواهم ساخت (۲۹)

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ
گفت گر چه براى تو چيزى آشكار بياورم (۳۰)

قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
گفت اگر راست مى‏ گويى آن را بياور (۳۱)

فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ
پس عصاى خود بيفكند و بناگاه آن اژدرى نمايان شد (۳۲)

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ
و دستش را بيرون كشيد و بناگاه آن براى تماشاگران سپيد مى ‏نمود (۳۳)

قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ
[فرعون] به سرانى كه پيرامونش بودند گفت واقعا اين ساحرى بسيار داناست (۳۴)

يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ
مى‏ خواهد با سحر خود شما را از سرزمينتان بيرون كند اكنون چه راى مى‏ دهيد (۳۵)

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ
گفتند او و برادرش را در بند دار و گردآورندگان را به شهرها بفرست (۳۶)

يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ
تا هر ساحر ماهرى را نزد تو بياورند (۳۷)

فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ
پس ساحران براى موعد روزى معلوم گردآورى شدند (۳۸)

وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ
و به توده مردم گفته شد آيا شما هم جمع خواهيد شد (۳۹)

لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ
بدين اميد كه اگر ساحران غالب شدند از آنان پيروى كنيم (۴۰)

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ
و چون ساحران پيش فرعون آمدند گفتند آيا اگر ما غالب آييم واقعا براى ما مزدى خواهد بود (۴۱)

قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ
گفت آرى و در آن صورت شما حتما از [زمره] مقربان خواهيد شد (۴۲)

قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ
موسى به آنان گفت آنچه را شما مى‏ اندازيد بيندازيد (۴۳)

فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ
پس ريسمانها و چوبدستى‏ هايشان را انداختند و گفتند به عزت فرعون كه ما حتما پيروزيم (۴۴)

فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ
پس موسى عصايش را انداخت و بناگاه هر چه را به دروغ برساخته بودند بلعيد (۴۵)

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ
در نتيجه ساحران به حالت‏ سجده درافتادند (۴۶)

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ
گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم (۴۷)

رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ
پروردگار موسى و هارون (۴۸)

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ
أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
گفت [آيا] پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد قطعا او همان بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است به زودى خواهيد دانست‏ حتما دستها و پاهاى شما را از چپ و راست‏ خواهم بريد و همه‏ تان را به دار خواهم آويخت (۴۹)

قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ
گفتند باكى نيست ما روى به سوى پروردگار خود مى ‏آوريم (۵۰)

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ
ما اميدواريم كه پروردگارمان گناهانمان را بر ما ببخشايد [چرا] كه نخستين ايمان‏ آورندگان بوديم (۵۱)

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ
و به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه حركت ده زيرا شما مورد تعقيب قرار خواهيد گرفت (۵۲)

فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ
پس فرعون ماموران جمع‏آورى [خود را] به شهرها فرستاد (۵۳)

إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ
[و گفت] اينها عده‏ اى ناچيزند (۵۴)

وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ
و راستى آنها ما را بر سر خشم آورده‏ اند (۵۵)

وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ
و[لى] ما همگى به حال آماده‏ باش درآمده‏ ايم (۵۶)

فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ
سرانجام ما آنان را از باغستانها و چشمه ‏سارها (۵۷)

وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ
و گنجينه ‏ها و جايگاه ‏هاى پر ناز و نعمت بيرون كرديم (۵۸)

كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ
[اراده ما] چنين بود و آن [نعمتها] را به فرزندان اسرائيل ميراث داديم (۵۹)

فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ
پس هنگام برآمدن آفتاب آنها را تعقيب كردند (۶۰)

فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ
چون دو گروه همديگر را ديدند ياران موسى گفتند ما قطعا گرفتار خواهيم شد (۶۱)

قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ
گفت چنين نيست زيرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد (۶۲)

فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ
پس به موسى وحى كرديم با عصاى خود بر اين دريا بزن تا از هم شكافت و هر پاره‏ اى همچون كوهى سترگ بود (۶۳)

وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ
و ديگران را بدانجا نزديك گردانيديم (۶۴)

وَأَنْجَيْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ
و موسى و همه كسانى را كه همراه او بودند نجات داديم (۶۵)

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ
آنگاه ديگران را غرق كرديم (۶۶)

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ
مسلما در اين [واقعه] عبرتى بود و[لى] بيشترشان ايمان‏ آورنده نبودند (۶۷)

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
و قطعا پروردگار تو همان شكست‏ ناپذير مهربان است (۶۸)

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ
و بر آنان گزارش ابراهيم را بخوان (۶۹)

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ
آنگاه كه به پدر خود و قومش گفت چه مى ‏پرستيد (۷۰)

قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ
گفتند بتانى را مى ‏پرستيم و همواره ملازم آنهاييم (۷۱)

قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ
گفت آيا وقتى دعا مى ‏كنيد از شما مى ‏شنوند (۷۲)

أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ
يا به شما سود يا زيان مى ‏رسانند (۷۳)

قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ
گفتند نه بلكه پدران خود را يافتيم كه چنين میکردند (۷۴)

قَالَ أَفَرَأَيْتُمْ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ
گفت آيا در آنچه مى ‏پرستيده‏ ايد تامل كرده‏ ايد (۷۵)

أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ
شما و پدران پيشين شما (۷۶)

فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ
قطعا همه آنها جز پروردگار جهانيان دشمن منند (۷۷)

الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ
آن كس كه مرا آفريده و همو راهنماييم مى ‏كند (۷۸)

وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ
و آن كس كه او به من خوراك مى‏ دهد و سيرابم مى‏ گرداند (۷۹)

وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ
و چون بيمار شوم او مرا درمان مى ‏بخشد (۸۰)

وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ
و آن كس كه مرا مى‏ ميراند و سپس زنده‏ ام مى‏ گرداند (۸۱)

وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ
و آن كس كه اميد دارم روز پاداش گناهم را بر من ببخشايد (۸۲)

رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ
پروردگارا به من دانش عطا كن و مرا به صالحان ملحق فرماى (۸۳)

وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ
و براى من در [ميان] آيندگان آوازه نيكو گذار (۸۴)

وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ
و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان (۸۵)

وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ
و بر پدرم ببخشاى كه او از گمراهان بود (۸۶)

وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ
و روزى كه [مردم] برانگيخته مى ‏شوند رسوايم مكن (۸۷)

يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ
روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى‏ دهد (۸۸)

إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد (۸۹)

انتهای پیام/

 

برچسب ها: قرآن ، تلاوت مجلسی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.