برگرفته از کتاب «من و فرح پهلوی» به قلم اسکندر دِلدَم روزنامه نگار دوره پهلوی
آنچه در بالا ذکر شد بخشی از ماجرای اهانت روزنامه اطلاعات و رشید مطلق نویسنده مقاله جنجالی علیه امام خمینی (ره) است که طی این گزارش بناست به شرح جزئیات آن پرداخته شود.
همه چیز از تجمع مردم برای بزرگداشت مرحوم آیتالله سید مصطفی خمینی فرزند تازه درگذشته امام خمینی (ره) شروع شد. مردم دسته دسته به مجالس عزا میرفتند و برای این داغ غیرمنتظره عزاداری میکردند. واکنش مردم در سراسر کشور به واقعه یکسان بود تا جائی که این تجمعات باعث نگرانی ساواک و دربار شد. گزارشهای متعدد بسیاری از تجمع عزاداران در شهرهای مختلف به ویژه در قم و مشهد به گوش ساواک میرسید. تا آنجا که دیگر ساواک را به واکنش واداشت. دبار بیم آن را داشت که این عزاداری بهانهای شود تا مردم علیه رژیم کودتا کنند. در آن زمان نخست وزیر وقت آموزگار بود که پس از برکناری هویدا برای این پست منصوب شده بود.
و اما هویدا در زمان نخست وزیری ارتباطش را با روزنامهنگاران و مطبوعاتیها تنگتر کرد و تلاش کرد تا مجموعهای از خبرنگاران را برای حفظ وجهه و جایگاهش در میان مردم در مواقع لزوم گرد آورد . او تراوشات ذهنی خود را به این خبرنگاران دیکته میکرد و از تریبون آنها حرفهایش را به گوش ملت میرساند. آن وقتها افرادی مانند پرویز نیکخواه، پرویز لوشانی، داریوش همایون، رضا مظلومان و غیره حکم مغز متفکر ساواک و دربار را داشتند. افراد بیسوادی که هرکدام نه به کوشش خود و نه از روی کفایت و صلاحیت که بواسطه روابطشان روی کار آمده بودند. و سرنوشت رژیمی که چنین متفکران و تئوریسینهایی دارد معلوم است به کجا ختم میشود.
و اما این موجودات ناقصالعقل نشستند و عقلهای نداشتهشان را روی هم گذاشتند تا برای جلوگیری از تجمع و شورش مردم چارهای بیندیشند. در گزارشهای ساواک مدام حرف از این بود که طی این مجالس عزاداری مردم بهراحتی نام امام خمینی (ره) را به زبان میآوردند و آشکارا درباره او گفتگو میکنند. آنها اندیشیدند که تنها راه چاره تخریب چهره امام در نگاه مردم است، تیری که به خطا رفت و خودشان را نشانه گرفت.
از طرفی هویدا هم که به وزارت دربار منتقل شده بود مرتب نزد شاه میرفت و با گزارشهای خود از مردم خشم شاه را برمیانگیخت تا آنجا که دیگر طاقت محمدرضا طاق شد و دستور داد تا با درج مقالهای توهین آمیز درباره امام خمینی به قائله خاتمه دهد. اینجا بود که هویدا دست به کار شد و فرصت را برای ریختن زهر و انتقام جویی از نخست وزیر جدید و محمدرضا مناسب دید و چون با روزنامه نگاران ارتباط خوبی داشت دستور شاه را به شیوه خود اجرا کرد. بالاخره روز موعود رسید و مقالهای با نام مستعار احمد رشید مطلق در روزنامه اطلاعات یه چاپ رسید. بماند که چه پیج و خمی را برای انتشار پشت سر گذاشت. هیچ یک از مطبوعات حاضر به چاپ چنین مقاله بوداری نمیشدند چرا که از عواقب آن میترسیدند. حتی گفته میشود اطلاعات هم با چالشهای فراوان برای انتشار مواجه بود اما دستور، دستور بود و چارهای جز اطاعت وجود نداشت.
سرانجام در 17 دیماه 56 مقالهای دو ستونی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در صفحه اول روزنامه اطلاعات چاپ شد و همان شد که باید میشد. مردم پس از چاپ مقاله به خیابانها ریختند و دفاتر اطلاعات را به آتش کشیدند. دیگر هیچ چیز جلودارشان نبود و اهانت به امام خمینی ره را تیر آخر شاه مخلوع دانستند و همان شد که هویدا میخواست.
19 دی ماه بود که طلاب قم به تظاهرات پرداختند که با مقابله ساواک و نیروهای امنیتی بسیاری از آنها به شهادت رسیدند و این روز به دلیل جنایت بزرگی که رژیم پهلوی انجام داد در تاریخ و خاطره انقلاب ماند. و از اینجا جرقه اعتراضات زده شد. مبارزان انقلاب این بار هدفمندتر به راه خود ادامه دادند. هر روز در سراسر کشور تظاهرات فراوانی علیه شاه صورت میگرفت مردم شعار مرگ بر شاه، درود بر خمینی را با صدای بلند فریاد میزدند. این تظاهرات تا فرار شاه و براندازی رژیم پهلوی و بازگشت امام خمینی ره به میهن پس از سالها تبعید ادامه پیدا کرد. کشتی غرق شده هویدا دامن پهلویها را هم گرفت و این رژیم سرکوبگر را با خود به زیر آب برد.
12 بهمن به یادماندنیترین روز در تاریخ انقلاب اسلامی شد. روز باشکوهی که هنوز هم طعم شیرین آن زیر دندان ملت شریف و مبارز ایران مانده است. گرچه این مسیر جوانان بسیاری را از انقلاب گرفت و مادران زیادی را داغدار کرد اما این پیروزی بزرگ تحمل این داغ را آسانتر کرد. امام خمینی (ره) پس از ورودشان به کشور به بهشت زهرا (س) رفتند و با ایراد سخنرانی قاطعانه گفتند که دولت تعیین خواهند کرد و در دهان دولت بختیار خواهند زد و چنین نیز هم شد.
و اما 10 روز جشن و شادی به مناسبت این پیروزی شکوهمند و این دستاورد عظیم هر ساله در کشور برگزار میشود و در 22 بهمن مردم با راهپیمایی بینظیر و مثال زدنی خود با امام راحل تجدید بیعت میکنند و میآیند تا ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی به آنها بگویند که راهشان را ادامه خواهند داد.
چو ایران نباشد تن من مباد
گزارش از مهدیا جوهرپور
انتهای پیام/