سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تفسیر آیات51-55 سوره نساء

خواندن معنا و تفسير آيات قرآن كريم، به فهم درست آن و عملی كردن دستورات الهی در زندگی‌مان كمک می‌كند.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده می‌كنيم.

سوره نساء چهارمین سوره قرآن کریم است و ۱۷۶ آیه دارد. سوره نساء از نظر ترتیب نزول،بعد از سوره ممتحنه قرار دارد . همانطور که می‌دانیم ترتیب کنونی سوره های قرآن مطابق با ترتیب نزول سوره ها نیست . این سوره در مدینه و پس از هجرت پیامبر اکرم (ص) نازل شده است.

این سوره از نظر تعداد کلمات و حروف طولانی ترین سوره پس از سوره بقره است و به دلیل اینکه بیشترین مباحث آن درباره احکام زنان گردآوری شده، به سوره نساء نامیده می شود .

فضیلت و خواص سوره نساء

در فضیلت سوره نساء از پیامبر عظیم الشأن اسلام روایت شده است: «هر کس سوره نساء را قرائت کند، مانند آن است که بر همه مؤمنانی که میراثی بر جای گذاشته اند، صدقه داده است و اجری همانند آزاد کردن بنده به او خواهند داد و از شرک به دور بوده و در مشیّت الهی، از کسانی خواهد بود که خداوند از آنها در گذشته است». در کلامی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: «اگر فردی سوره نساء را روزهای جمعه تلاوت نماید، از فشار قبر در امان خواهد بود.» شیخ طوسی قرائت سوره نساء را بعد از نماز صبح روز جمعه، مستحب دانسته است.


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْكِتَابِ یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیقُولُونَ لِلَّذِینَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا
آیا كسانى را كه از كتاب [آسمانى] نصیبى یافته‏ اند ندیده‏ اى كه به جبت و طاغوت ایمان دارند و در باره
كسانى كه كفر ورزیده‏ اند مى‏ گویند اینان از كسانى كه ایمان آورده‏ اند راه‏یافته‏ ترند (۵۱)
أُولَئِكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ یلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیرًا
اینانند كه خدا لعنتشان كرده و هر كه را خدا لعنت كند هرگز براى او یاورى نخواهى یافت (۵۲)

 شان نزول :
بسیارى از مفسران در شان نزول آیات فوق چنین گفته اند كه بعد از حادثه احد یكى از بزرگان یهود بنام (كعب بن اشرف ) به اتفاق هفتاد نفر از یهودیان به سوى مكه آمد، تا با مشركان مكه بر ضد پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله ) هم پیمان شوند و پیمانى را كه با پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله ) داشتند بشكنند، (كعب ) به منزل ابوسفیان وارد شد و ابوسفیان او را گرامى داشت و یهود در خانه هاى قریش به طور پراكنده میهمان شدند، یكى از اهل مكه به كعب گفت : شما اهل كتابید و محمد نیز داراى كتاب است ، حقیقت این است كه ما احتمال مى دهیم این كار توطئه اى باشد كه براى از بین بردن ما چیده شده است ، اگر مى خواهید با شما هم پیمان شویم نخستین شرط آن این است كه در برابر این دو بت (اشاره به دو بت بزرگ كردند)، سجده كنید و به آنهاایمان بیاورید، آنان چنین كردند.پس (كعب ) به اهل مكه پیشنهاد كرد كه سى نفر از شما و سى نفر از ما به كنار خانه كعبه برویم و شكمهاى خود را بر دیوار خانه كعبه بگذاریم و با پروردگار كعبه عهد كنیم كه در نبرد با محمد كوتاهى نكنیم ، این برنامه نیز انجام شد، و پس از پایان آن ، ابوسفیان رو به كعب كرده ، گفت : تو مرد دانشمندى هستى و ما بیسواد و درس نخوانده !، به عقیده تو، ما و محمد كدام به حق نزدیكتریم ، كعب گفت : آئین خود را براى من كاملا تشریح كن ابوسفیان گفت : ما براى حاجیان ، شتران بزرگ قربانى مى كنیم ، و به آنها آب مى دهیم ، میهمان را گرامى مى داریم ، و اسیران را آزاد كرده ، و صله رحم به جا مى آوریم ، و خانه پروردگار خود را آباد نگه مى داریم ، و بر گرد آن طواف مى كنیم ، و ما اهل حرم خدا سرزمین مكه ایم ، ولى محمد از دین نیاكان خود دست برداشته ، و قطع پیوند خویشاوندى كرده ، و از حرم خدا و آئین كهن ما بیرون رفته ، و آئین محمد آئینى است تازه و نوپا - كعب گفت : به خدا سوگند آئین شما از آئین محمد بهتر است ،در این هنگام آیات فوق نازل شد و به آنها پاسـخ گفت .

تفسیر :سازشكاران

این آیه با توجه به شان نزولى كه در بالا گفته شد، یكى دیگر از صفات ناپسند یهود را منعكس مى كند كه آنها براى پیشبرد اهدافشان آنچنان سازشكارى با هر جمعیتى نشان مى دادند كه حتى براى جلب نظر بت پرستان در برابر بتهاى آنها سجده مى كردند و آنچه را كه درباره عظمت اسلام و صفات پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) دیده یا خوانده بودند زیر پا مى گذاشتند، و حتى براى خوش آیند بتپرستان آئین خرافى و مملو از ننگ آنها را بر اسلام ترجیح مى دادند، با اینكه اهل كتاب بودند و قدر مشتركشان با اسلام به مراتب بیش از بت پرستان بود، لذا آیه فوق به عنوان تعجب مى گوید: (آیا ندیدى كسانى را كه سهمى از كتاب خدا داشتند، اما در برابر بت سجده كردند و به طغیانگران اظهار ایمان نمودند) (الم تر الى الذین اوتوا نصیبا من الكتاب یؤ منون بالجبت و الطاغوت).به این هم قناعت نكردند، بلكه به كفار گفتند: راه شما از مسلمانان به هدایت نزدیكتر است (و یقولون للذین كفروا هؤ لا اهدى من الذین آمنوا سبیلا).جبت و طاغوت واژه (جبت ) تنها در همین آیه از قرآن مجید به كار رفته ، و اسم جامد است و هیچگونه مشتقاتى ندارد و مى گویند در اصل یك لغت حبشى بوده كه به معنى سحر یا ساحر و یا شیطان به كار مى رفته ، سپس در لغت عرب وارد شده و به همین معنى یا به معنى بت و هر معبودى غیر از خدا استعمال مى شود، و گفته مى شود كه دراصل (جبس ) بوده و سپس (س ) آن تبدیل به (ت )شده است . واژه (طاغوت ) در هشت مورد از قرآن مجید به كار رفته و همانطور كه در جلد اول این تفسیر ذیل آیه 256 سوره بقره گفتیم ، صیغه مبالغه از ماده طغیان به معنى تعدى و تجاوز از حد و مرز است و به هر چیزى كه موجب تجاوز از حد شود (از جمله بتها) گفته مى شود، به همین جهت شیطان ، بت ، حاكم جبار و متكبر و هر معبودى غیر از خدا و هر مسیرى كه به غیر حق منتهى شود، طاغوت نامیده مى شود، این بود معنى دو واژه فوق به طور كلى .

اما در اینكه منظور از این دو كلمه در آیه مورد بحث چیست ؟ مفسران تفسیرهاى مختلفى دارند، بعضى گفته اند اینها نام دو بت بوده اند كه جمعیت یهود در داستان فوق در برابر آن سجده كردند، و بعضى گفته اند: (جبت ) در اینجا به معنى بت و طاغوت به معنى بت پرستان و یا حامیان بت است كه به عنوان سخنگوى بتها مطالبى را از قول بتها نقل كرده و به دروغ به آنها مى بستند تا مردم را فریب دهند و این معنى با آنچه در شان نزول و تفسیر آیه گفته شد سازگارتر است زیرا یهود هم در برابر بتها سجده كردند و هم در برابر بت پرستان تسلیم شدند. سپس در آیه بعد، سرنوشت این گونه سازشكاران را بیان كرده مى فرماید: آنها كسانى هستند كه خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته و كسى كه خدا او را از رحمت خویش دور كند، هیچ یاورى براى او نخواهى یافت (اولئك الذین لعنهم الله و من یلعن الله فلن تجد له نصیرا).

و همانطور كه این آیه مى گوید، یهود از سازشكاریهاى ننگین نتیجه اى نبردند و سرانجام با ناكامى گرفتار شكست شدند و پیش بینى قرآن درباره آنها به حقیقت پیوست . آیات فوق گرچه درباره جمعیت خاصى نازل شده ولى مسلما اختصاصى به آنها ندارد و تمام افراد سازشكار را كه براى نیل به مقاصد پست ، شخصیت و حیثیت خود و حتى ایمان و اعتقاد خویش را قربانى مى كنند، شامل مى شود، این گونه سازشكاران در دنیا و آخرت از رحمت خداوند دورند و غالبا با شكست مواجه مى شوند. جالب توجه اینكه روحیه ناپسند فوق در این قوم هنوز هم به شدت باقى است ، و مى بینیم براى رسیدن به اهداف خود، از هیچ گونه سازشكارى در تحت هر شرائطى رویگردان نیستند، و به همین دلیل گرفتار شكستها در طول تاریخ گذشته و امروز خود شده اند.

أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا یؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیرًا
آیا آنان نصیبى از حكومت دارند [اگر هم داشتند] به قدر نقطه پشت هسته خرمایى [چیزى] به مردم نمى‏ دادند (۵۳)


أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَینَا آلَ إِبْرَاهِیمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَینَاهُمْ مُلْكًا عَظِیمًا
بلكه به مردم براى آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا كرده رشك مى ‏ورزند در حقیقت ما به خاندان ابراهیم كتاب و حكمت دادیم و به آنان ملكى بزرگ بخشیدیم (۵۴)

 
فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا
پس برخى از آنان به وى ايمان آوردند و برخى از ايشان از او روى برتافتند و [براى آنان] دوزخ پرشراره بس است (۵۵)

تفسیر :
در تفسیر دو آیه گذشته گفته شد كه یهود به خاطر جلب توجه بت پرستان مكه گواهى دادند كه بت پرستى قریش از خدا پرستى مسلمانان بهتر است ! و حتى خود آنان در مقابل بتها سجده كردند!، در این آیات این نكته یادآورى شده كه قضاوت آنان به دو دلیل فاقد ارزش و اعتبار است :

1 –آنها (یهود) از نظر موقعیت اجتماعى ، آن ارزش را ندارند كه بتوانند بین افراد قضاوت و حكومت كنند و هرگز مردم حق حكومت و قضاوت در میان خود را به آنها واگذار نكرده اند تا آنها بتوانند دست به چنین كارى بزنند (ام لهم نصیب من الملك ).
به علاوه آنها هیچگاه شایستگى حكومت مادى و معنوى بر مردم را ندارند،زیرا آنچنان روح انحصار طلبى بر آنان چیره شده كه اگر چنان موقعیتى را پیدا كنند به هیچكس ، هیچ حقى ، نخواهند داد، و همه امتیازات را در بست به خودشان تخصیص میدهند! (فاذا لا یؤ تون الناس نقیرا).بنابراین با توجه به اینكه قضاوت یهود از چنین روحیهاى سرچشمه گرفته كه همواره حق را به خود یا به كسانى میدهند كه در مسیر منافع آنها باشند مسلمانان هرگز نباید از این گونه سخنان ، نگرانى بخود راه دهند.

2 - این گونه قضاوتهاى نادرست از حسادت آنها نسبت به پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و خاندانش سرچشمه مى گیرد و به همین دلیل بى ارزش است ، آنها بر اثر ظلم و ستم و كفران نعمت ، مقام نبوت و حكومت را از دست دادند، و به همین جهت مایل نیستند این موقعیت الهى به دست هیچكس سپرده شود، و لذا نسبت به پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) و خاندانش كه مشمول این موهبت الهى شده اند حسد میورزند، و با آنگونه قضاوتهاى بى اساس میخواهند آبى بر شعله هاى آتش حسد خویش ‍ بپاشند (ام یحسدون الناس على ما آتیهم الله من فضله ).سپس میفرماید: چرا از اعطاى چنین منصبى به پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) و خاندان بنى هاشم تعجب و وحشت میكنید و حسد میورزید در حالى كه خداوند به شما و دودمان آل ابراهیم ، كتاب آسمانى و حكمت و دانش و حكومت پهناورى (همچون حكومت موسى و سلیمان و داود) داد، اما متاسفانه شما مردم ناخلف آن سرمایه هاى معنوى و مادى پر ارزش را بر اثر شرارت و قساوت از دست دادید (فقد آتینا آل ابراهیم الكتاب و الحكمة و آتیناهم ملكا عظیما) .از آنچه گفتیم روشن شد كه منظور از (ناس ) در (ام یحسدون الناس ) پیامبر اسلام و خاندان او است ، زیرا ناس به معنى جمعى از مردم است ، و اطلاق آن بر یك نفر (تنها شخص پیامبر) ما دامى كه قرینهاى در كار نباشد جایز نیست به علاوه كلمه (آل ابراهیم ) (خاندان ابراهیم ) قرینه دیگرى است كه منظور از ناس ، پیامبر اسلام و خاندان او است ، زیرا از قرینه مقابله ، چنین استفاده میشود كه ما اگر به خاندان بنى هاشم چنین موقعیتى را دادیم تعجب ندارد، زیرا به خاندان ابراهیم نیز بر اثر شایستگى ، آن همه موقعیت معنوى و مادى بخشیدیم .

در روایات متعددى كه در منابع اهل تسنن و شیعه آمده است تصریح شده كه منظور از (ناس )خاندان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) می باشد:از امام باقر (علیهالسلام ) در ذیل این آیه چنین نقل شده است كه فرمود: خداوند در خاندان ابراهیم پیامبران و انبیا و پیشوایان قرار داد (سپس به یهود خطاب میكند) چگونه حاضرید در برابر آن اعتراف كنید، اما درباره آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) انكار مینمائید. و در روایت دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) میخوانیم كه درباره این آیه سوال كردند فرمود: (نحن المحسودون : یعنى مائیم كه در مورد حسد دشمنان قرار گرفتهایم )و در تفسیر (درالمنثور) از ابن منذر، و طبرانى از ابن عباس ، نقل شده است كه درباره این آیه میگفت : منظور از (ناس ) در این آیه مائیم نه دیگران .

سپس در آخرین آیه مى گوید: (جمعى از مردم آن زمان به كتاب آسمانى كه بر آل ابراهیم نازل شده بود ایمان آوردند و بعضى دیگر (نه تنها ایمان نیاوردند بلكه ) در راه پیشرفت آن ایجاد مانع كردند و شعله فروزان آتش دوزخ براى آنها كافى است (فمنهم من آمن به و منهم من صد عنه و كفى بجهنم سعیرا).همچنین كسانى كه به این كتاب آسمانى كه بر پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل گردیده كفر میورزند نیز به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

حسدها، در جنایات

(حسد) كه در فارسى از آن تعبیر به (رشك ) میكنیم به معنى آرزوى زوال نعمت از دیگران است ، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد، بنابراین كار حسود در ویران كردن و آرزوى ویران شدن متمركز میشود، نه اینكه آن سرمایه و نعمت حتما به او منتقل گردد.

حسد سرچشمه بسیارى از نابسامانیهاى اجتماعى است از جمله اینكه :


1 - حسود تمام یا بیشتر نیروها و انرژیهاى بدنى و فكرى خود را كه باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعى به كار برد در مسیر نابودى و ویران كردن آنچه هست صرف میكند، و از این رو هم سرمایههاى وجودى خود را از بین برده و هم سرمایه هاى اجتماعى را.

2 – حسد انگیزه قسمتى از جنایات دنیا است و اگر عوامل و علل اصلى قتلها، دزدیها، تجاوزها و مانند آن را بررسى كنیم خواهیم دید كه قسمت قابل توجهى از آنها از عامل حسد مایه میگیرد، و شاید بخاطر همین است كه آن را به شرارهاى از آتش تشبیه كرده اند كه میتواند موجودیت حسود و یا جامعه اى را كه در آن زندگى میكند به خطر بیندازد.

یكى از دانشمندان میگوید حسد و بدخواهى از خطرناكترین صفات است و باید آن را به منزله موحشترین دشمن سعادت تلقى كرد و در دفع آن كوشید. جوامعى كه افراد آن را اشخاص حسود و تنگ نظر تشكیل میدهند جوامعى عقب افتاده هستند، زیرا همانطور كه گفتیم حسود همیشه میكوشد تا دیگران را به عقب بكشد و این درست بر خلاف روح تكامل و ترقى است .

3 - از همه اینها گذشته حسد اثرات بسیار نامطلوبى روى جسم و سلامت انسان میگذارد، و افراد حسود معمولا افرادى رنجور و از نظر اعصاب و دستگاههاى مختلف بدن غالبا ناراحت و بیمارند، زیرا امروز این حقیقت مسلم شده كه بیماریهاى جسمانى در بسیارى از موارد عامل روانى دارند، و در طب امروز بحثهاى مشروحى تحت عنوان بیماریهاى روان تنى دیده میشود كه به این قسمت از بیماریها اختصاص دارد.جالب اینكه در روایات پیشوایان اسلام روى این موضوع تكیه شده است : در روایتى از على (علیهالسلام ) میخوانیم (صحة الجسد من قلة الحسد) تندرستى از كمى حسد است .)و در جاى دیگر میفرماید: (العجب لغفلة الحساد عن سلامة الاجساد: عجیب است كه حسودان از سلامت جسم خود بكلى غافلند) و حتى در پاره اى از احادیث مى خوانیم كه حسد پیش از آنكه به محسود زیان برساند از حسود شروع میكند، و تدریجا او را به قتل میرساند!

4 - از نظر معنوى حسد نشانه كمبود شخصیت و نادانى و كوتاه فكرى و ضعف و نقص ایمان است ، زیرا حسود در واقع خود را ناتوانتر از آن میبیند كه به مقام محسود و بالاتر از آن برسد و لذا سعى میكند محسود را به عقب برگرداند، به علاوه او عملا به حكمت خداوند كه بخشنده اصلى این نعمتها است معترض است و نسبت به اعطاى نعمت به افراد از طرف خداوند ایراد دارد، و لذا
در حدیثى از امام صادق (علیهم السلام ) میخوانیم (الحسد اصله من عمى القلب و الجحود لفضل الله تعالى و هما جناحان للكفر و بالحسد وقع ابن آدم فى حسرة الابد و هلك مهلكا لا ینجو منه ابدا: حسد و بدخواهى از تاریكى قلب و كوردلى است و از انكار نعمتهاى خدا به افراد سرچشمه میگیرد، و این دو (كوردلى و ایراد بر بخشش خدا) دو بال كفر هستند، به سبب حسد بود كه فرزند آدم در یك حسرت جاودانى فرو رفت و به هلاكتى افتاد كه هرگز از آن رهائى نمى یابد.قرآن مجید میگوید: نخستین قتل و كشتارى كه در روى زمین واقع شد عامل آن حسد بود.

و در نهج البلاغه از على (علیهالسلام )، نقل شده كه فرمود (ان الحسد یاكل الایمان كما تاكل النار الحطب حسد تدریجا ایمان را میخورد همانطور كه آتش هیزم را تدریجا از بین میبرد.

چه اینكه شخص حسود تدریجا سو ظنش به خدا و حكمت و عدالت او بیشتر میشود و همین سو ظن است كه او را از وادى ایمان بیرون میكشد.زیانهاى معنوى و مادى ، فردى ، اجتماعى حسد فوق العاده زیاد است و آنچه گفتیم در حقیقت فهرستى از آن به شمار می رود.


انتهای پیام/

 

برچسب ها: تفسیر قرآن ، احادیث ، قرآن
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۲:۵۵ ۰۸ مهر ۱۳۹۷
من که هیچی نفهمیدم