حسین آسا پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار
حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص آسیب شناسی سبک زندگی غربی و ترویج
سبک زندگی ایرانی اسلامی گفت: به عقیده من اگر ارزشهای آرمانی ما در نظام خانواده تبیین و توجیه عقلانی داشته باشد، به هیچ وجه فرهنگ دشمن به آن وارد نمیشود. نه تنها تهاجم فرهنگی غرب بلکه هیچ تهاجم دیگری نیز نمیتواند نظام خانواده را زیر سوال ببرد. این توجیه عقلانی در ارزشهای
خانواده ایرانی اسلامی خیلی مهم است و باید نهادینه و فرهنگ سازی شود و همه سنین مختلف خانواده با آن آشنا شوند و به طور نظامند آن را قبول کنند.
وی در ادامه بیان کرد: به نظر من کلمهای که برای جامعه و خانواده امروزه ایرانی میشود به کار برد، عنوان «گذار» است، عنوانی که اعتقاد دارم زیبنده زندگی امروزی است. البته گذر محتوا دارد و به معنای گذر از سبک بی محتوای غیر عقلانی مبتنی بر عرف است که همیشه گریبانگیر خانوادهها بوده. از طرفی قبول سیستم ارزشی نظامند در خانواده انسان را به سمت کمال و عقلانیت میرساند و باید آن را در خانوادهها تقویت کنیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به مناسبتها و اعیادهای ایرانی، در خصوص دورهمیهای خانوادگی و رنگ و بوی آنها در جامعه امروزی عنوان کرد: من معتقدم که نه تنها سبک زندگی ایرانی به اعیاد و شب یلدا خلاصه نمیشود، بلکه این سبک در همه کنشهای انسانی و روح این سبک زندگی مشاهده کنیم. از نحوه سلام کردن اعضای خانواده گرفته تا احترام به پدر و مادر و بزرگان خانواده در سبک ایرانی اسلامی نهفته شده است. ما اگر ادعا میکنیم که سبک ایرانی اسلامی را اجرا کنیم و در نظام جمهوری اسلامی پیش میبریم باید تمام کنشهای اجتماعی در معماری ساختمانها، نقوش دیوار و حتی پوشش، طرز نگاههاو ... رعایت کنیم.
وی درباره آسیبهای وارده به مجرد زیستی و تهدید فرهنگ غربی اظهار کرد: آن چیزی که مهمترین انگیزه و علت برای رواج مجرد زیستی شده، خمودگی و بیهویتی است. در واقع بی هویتی زمانی گریبانگیر ما میشود که ما هویت واقعی انسان را درک نکنیم. مجرد زیستی یعنی نادیده گرفتن بعد اجتماعی انسان و به طبع دوری از هویت خود است. زمانی که انسان خودش را فراموش کند نمیتواند درک درستی از استعدادهای خود داشته باشد.
آسا در پایان خاطرنشان کرد: بی هویتی و خود فراموشی از جمله مسائلی است که در اسلام به طور مفصل به آن اشاره شده است و اگر بخواهیم نظر اسلام را بیان کنیم، بی هویتی و خود فراموشی هم طراز با فراموشی خداوند است. ریشه گرایش به مجرد زیستی و بی هویتی، عدم دانش و عدم خودشناسی ماست، که اگر ما خدا و ابعاد وجودی خدا را درست بشناسیم دچار خود فراموشی نخواهیم شد.
انتهای پیام/