قرآن كريم دوبار از معراج ياد كرده است :
1 - سُبْحانَ الَّذِي أسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا.
2 - لَقَدْ رَآى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى.
مهدی توکلی در جلسه هفتگی خود پیرامون حدیث معراج(حیات گوارا و جاوید) صحبت کردند که در ادامه شما می توانیدفایل صوتی آن را دریافت کنید.
صحبتهای مهدی توکلی پیرامون حدیث معراج
حیات گوارا و جاوید
یا أحمد! هل تدری. أی عیش أهنی و أی حیاة أبقی؟
قال: اللهم! لا.
قال: أما العیش الهنی ء فهو الذی لا یغتر صاحبه عن ذکری و لا ینسی نعمتی و لا یجهل حقی. یطلب رضای لیله و نهاره. و أما الحیاة الباقیة فهی التی یعمل لنفسه حتی تهون علیه الدنیا و تصغر فی عینیه و تعظم الآخرة عنده و یؤثر هوای علی هواه و یبتغی مرضاتی (و یعظمنی) حق عظمتی و یذکر علمی به ویراقبنی باللیل و النهار عند کل سیئة و معصیة و ینفی قلبه عن کل ما أکره و یبغض الشیطان و وساوسه. لا یجعل لابلیس علی قلبه سلطاناً و سبیلاً. فاذا فعل ذلک أسکنت فی قلبه حباً حتی أجعل قلبه لی و فراغه و اشتغاله و همه و حدیثه من النعمة التی أنعمت بها علی أهل محبتی من خلقی و أفتح عین قلبه و سمعه حتی یسمع بقلبه و ینظر بقلبه الی جلالی و عظمتی و أضیق علیه الدنیا و أبغض الیه ما فیها من اللذات و أحذره من الدنیا و ما فیها کما یحذر الراعی غنمه من مراتع الهلکة. فاذا کان هکذا یفر من الناس فراراً و ینقل من دار الفناء الی دار البقاء و من دار الشیطان الی دار الرحمن.
یا أحمد! لأزیننه بالهیبة و العظمة فهذا هو العیش الهنی ء و الحیاة الباقیة. و هذا مقام الراضین.
ای احمد! آیا می دانی زندگی گوارا و حیات جاوید چیست؟
عرض کردم: نمی دانم ای خدا من.
فرمود: زندگی گوارا آن است که صاحب آن با یاد من غافل نگشته، نعمت من را فراموش نکرده و نسبت به حق من جاهل نباشد. روز و شب در پس کسب رضایت من است. و اما حیات جاودان آن است که (صاحب آن) برای خود به گونه ای عمل می کند که دنیا در نظرش بی ارزش و در چشمش کوچک و آخرت بزرگ و با عظمت است و خواسته من را بر خواسته خویش مقدم می دارد و در طلب رضای من است. و حق مرا بزرگ می شمارد و همواره توجه دارد که من نسبت به او آگاه هستم، و شب و روز و هر وقت که می خواهد گناه و معصیتی بکند، می داند که من مواظب او هستم و قلب خود را از هر چه که نمی پسندم پاک می کند و نسبت به شیطان و وسوسه های او کینه می ورزد. و برای ابلیس هیچ راه سلطه و نفوذی در مملکت دل خویش باقی نمی گذارد. وقتی که چنین حالات و روحیاتی پیدا کرد، در قلب او عشق و محبتی می گذارم که قلب و فراغت و اشتغال و تلاش او مختصراً برای من باشد و سخن او را همواره ذکر نعمت هایی که بر اهل محبت خویش ارزانی داشته ام قرار میدهم، و چشم و قلب او را می گشایم تا با گوش جانش بشنود و با چشم قلبش جلال و عظمت من را ببیند. و دنیا را بر او تنگ می گردانم و نسبت به لذتهای دنیایی در او کینه ای به وجود می آورم. و از دنیا او را به گونه ای بر حذر می دارم که شبان، گوسفندان خود را از چریدن در چراگاههای خطرناک و هلاکت آفرین بر حذر می دارد.
پس وقتی که چنین شد به شدت از مردم فرار می کند و از دنیای فانی به سرای باقی و از عالم شیطنت به سرزمین رحمت منتقل می شود.
ای احمد! من چنین کسی را لباس هیبت و عظمت می پوشانم و این است زندگی گوارا و حیات ابدی و این است مقام اهل رضا
انتهای پیام/