کتاب «چه کسی قشقرهها را میکشد» به قلم حجت شاهمحمدی نه فقط خاطرات آزاده جانباز سورن هاکوپیان بلکه روایت خاطرات بسیاری از آزادگان مسلمان است، ولی نقطه عطف آن روایت مسیحی بودن سورن (راوی کتاب) است که به دور از هر گونه تعصب و جنجال مذهبی با مسلمانان به ندای رهبر خود پاسخ مثبت میدهد و ۲۶ ماه اسارت در سولهای تنگ و تاریک را تحمل میکند.
این کتاب در ۳۵ فراز ایام اسارت سورن را با روایتی غیرخطی بیان میکند. نویسنده در این کتاب سعی کرده است با به هم زدن مقاطع تاریخی به گیرایی کتاب بیافزاید، البته این فلش بکها، باعث سردرگمی نمیشود و در مقاطعی از این گونه تکنیک استفاده میکند که احتمال میرود مخاطب انگیزه همراهی را از دست بدهد.
به طور نمونه در فصل پایانی شاهد این هستیم که سورن به دلیل بیماری به بیمارستان منتقل میشود و پس از بازگشت به پادگان نگهداری اسرای میبیند که دهها هزار اسیر آزاد شدهاند و از این جمعیت زیاد سورن جا مانده است و باید شبی را روز کند تا شاید فردای آن به صلیب سرخ تحویل داده شود.
نویسنده در این بخش به مرور منویات ذهنی این اسیر میپردازد و به گونهای از کارهای وی در روز عاشورا که خواننده ناخودآگاه اشک را به روی صورت خود حس میکند. دل خواننده میلرزد برای این همه صفا و عمق در یک فرد. فردی که در بخشی از کتاب میگوید «مسلمان نبودم تا درک عاشورایی داشته باشم، ولی عاشورا برای من، مفهوم حرکت دارد. در هر نقطهای که باشی ایستادن جایز نیست. باید برخاست و برای احیای حق قدم برداشت باید از خود گذشت و برای معبود دیوانه شد...»
از ویژگیهای دیگر این کتاب توصیفات و کاربرد تشبیهات است. به طور نمونه در ابتدای کتاب که روز اول جنگ در سال ۵۹ را بیان میکند، نویسنده به جای اینکه با جملات سادهای فقط روایتگر باشد برای عواطف انسانها از توصیفات استفاده میکند. به طور نمونه برای توصیف آشفتگی مادر سورن میگوید: «سینه مادر مثل دریایی بود که موجهایش سخت به صخرههای حادثه میخورد و در هم میشکست.» یا میگوید: «دانههای اشک، خط سفیدی را تا زیر چانههایشان رسم کرده بود. انگار جویباری از سرچشمهای خشکیده بود.»
شايان ذكر است؛ برنامه تلویزیونی «رو به روی ماه» به تهیه کنندگی و کارگردانی داوود آجرلو هر هفته به یک کتاب اختصاص دارد و در هر دوره خود یک بازیگر یا گوینده توانا، کتاب را به صورت تصویری اجرا میکند.
انتهای پیام/