در این یادداشت آمده است: تحولات بسیار سریع، خصوصیت سومین سال حکومت او از نظر شکل و محتوا بود که ستاره این تحولات قطعا ملک سلمان نبود بلکه پسر اوست که جبهههای داخلی و خارجی بیشتری را گشوده است.
سلمان از نخستین لحظهای که رسما بعد از درگذشت برادرش قدرت را در بیست و سوم دسامبر سال ۲۰۱۵ به عهده گرفت، اجرای برنامهای را آغاز کرد که پسرش محمد در زمانی که معاون پدرش در وزارت دفاع و ولایت عهدی بود، ترسیم میکرد. ساختار ادارهها و نهادهای حکومتی باید تغییر میکرد و گارد قدیمی ملک عبدالله میبایست از بین میرفت و زمینه برای گرفتن بیعت برای محمد (بن سلمان) فراهم میشد.
سال ۲۰۱۷ با اعلام کسری بودجه ۲.۸ میلیارد دلاری از جانب دولت ریاض و ادامه کاهش بهای نفت آغاز شد که برنامههای اقتصادی بن سلمان را به هم ریخت، اما وجه تمایز سال گذشته برای سعودیها میزان هیاهویی بود که سلمان و پسرش با کشورهای همسایه به راه انداختند و هم زمان درون خاندان حکومتی سعودی کودتا کردند.
نویسنده این مقاله نوشت: مبالغه نکردهایم اگر بگوییم سلمان بن عبدالعزیز علیه قواعدی که از چند دهه قبل بر دولت سعودیها حاکم بود کودتا کرد. در عربستان چیزی شبیه فرایند تقسیم قدرت حاکم بود که فیصل بن عبدالعزیز، شاه اسبق، پایههای آن را گذاشته بود. سلمان عملا این تقسیم قدرت را با احتکار قدرتهای اقتصادی به نفع پسرش از یک سال و نیم قبل از بین برد و بعد قدرتهای امنیت داخلی را افزود و این روند به تدریج به طرد محمد بن نایف، مغز متفکر امنیتی نظام، از حکومت منتهی شد.
در ادامه این گزارش آمده است: عزل بن نایف از منصبش به عنوان ولیعهد و وزیر کشور قابل پیشبینی بود؛ زیرا سلمان زمینه آن را از اواخر سال ۲۰۱۵ با سلب تدریجی وظایف حساس وزارت کشور و انتقال وظایف دستگاه قضایی به خودش چند روز قبل از برکناری بن نایف مهیا کرده بود.
برای تکمیل سناریو کودتا درون خاندان حکومتی بعد از بیعت با محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد میبایست متعب بن عبدالله، وزیر گارد ملی، برکنار میشد. محمد بن سلمان یک روز پرحادثه را برای اجرای طرح برکناری متعب در روز چهارم نوامبر گذشته انتخاب کرد. وی برای سرپوش گذاشتن بر هدف اصلی خود، او و برادرش ترکی را به فساد متهم و به این لیست (فهرست متهمان به مفاسد)، ولید بن طلال و تعدادی از شاهزادگان درجه دو و تجار معروف را اضافه کرد.
مقتضیات به دست گرفتن همه منابع نفوذ در هر یک از مراکز قدرت در سه زمینه خلاصه میشود: نیروی نظامی و امنیتی، اقتصاد و رسانه. سلمان از نیمه سال ۲۰۱۵ مدیریت اقتصاد را به پسرش سپرد و سپس در سال جاری امنیت و ارتش را که همان وزارت خانههای کشور و گارد ملی هستند، به او محول کرد و در نهایت از طریق بازداشت امپراتوریهای رسانههای سعودی یعنی روتانا، امبیسی و ایآرتی، بن سلمان زمام رسانهها را به دست گرفت. همه این اقدامات با جنجال و هیاهو انجام شد و جزئیات آن روزنامهها و رسانههای جهان را پر کرد به نحوی که نظام سعودی امتیاز محرمانه بودنش را که سالها با آن حکم میراند از دست داد و اکنون محمد بن سلمان یکهتاز صحنه حکومت و تنها زمامدار عربستان است.
سال جاری شاهد تحولات چشمگیر در عربستان بود که ولیعهد این کشور تلاش کرد از طریق آنها پیامهایی مبنی بر آینده روشن برای عربستانی جدید ارسال کند. نزدیکان او این دوران را عربستان سعودی چهارم نامیدهاند. برای ناظران امور سعودی روشن بود که سلمان و پسرش منتظر نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بودند و با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، جزئیات قراردادی که بن سلمان به موجب آن در ازای صدها میلیارد و تعهدات عربستان به واشنگتن، به سلطنت خواهد رسید در رسانهها منتشر شد.
العهد در ادامه مقاله خود آورده است: ارتشی از گروههای فشار و شرکای روابط عمومی آمریکا از گذشته تاکنون برای تبلیغ چهرهای از بن سلمان تلاش کردهاند تا او به عنوان شاهزادهای جوان شناخته شود که طرح تغییر جامعه سعودی و تحول اجتماعی و اقتصادی آن از افراطگرایی و جمود به تنوع و گشادگی را دارد. محمد بن سلمان اقدامات داخلی را برای همراهی با تبلیغات خارجی انجام داد به نحوی که مشخص شد هدف اصلی او غرب و افکار عمومی غربیها بود تا دیدگاه جوامع غربی را درباره عربستان از یک کشور تولیدکننده تروریسم و عقب ماندگی عوض کند. او در برخی زمینهها مانند اعطای مجوز رانندگی به زنان از اواسط سال ۲۰۱۸ و سلب اختیارات قدرت دینی وهابی و خلاص شدن از بقایای عناصر الصحوه (جنبش بیداری) از طریق بازداشت سردمداران آنها در روز دهم سپتامبر گذشته توانست نظر افکار عمومی را جلب کند، اما در جایگزین کردن تصویر عربستان افراطگرا با یک عربستان باز و روشن که دیگران را میپذیرد، موفق نبود.
آوازه دیکتاتور سلطهجو با جنایات بن سلمان در ماه مه گذشته در منطقه شرقی عربستان و العوامیه به مدت سه ماه همراه شد. او هرکس را که جرات انتقاد از دیدگاه و طرحهای ولیعهد در شبکههای اجتماعی را پیدا میکرد به زندان انداخت و مهمتر از آن نحوه رفتارش با پسرعموهایش بود که در هتلهای بزرگ ریاض بازداشت شدند تا ثروتهای آنان به عنوان باج گرفته شود. سلمان و پسرش طرحهایی خیالی مانند شهر تفریحی و طرح دریای سرخ و شهر نیوم را مطرح کردند که ناظران و متخصصان به آن به عنوان بزرگنمایی دستاوردهای امیر جوان و نقش او در مرحله آینده مینگرند تا از این طریق جای پای خود را در حکومت طی چندین دهه آینده و ارث دادن آن به برادر یا پسرش محکم کند، اما هنوز مشخص نیست مردم از اقدامات بن سلمان برای دوران چهارم عربستان راضی هستند یا خیر؛ زیرا سیاست اعمال مالیات برای طبقه متوسط و کم در آمد حتما عواقبی خواهد داشت و تلاش برای گمراه کردن مردم با افزایش مالیات بر ارزش افزوده و برداشتن یارانه بهای سوخت چندان طولانی نخواهد شد.
از سوی دیگر، به دست نیاوردن هیچ نتیجه قابل ذکری در یمن به مشکلات او افزوده است. تلاش برای پیشروی در جبهههای داخلی ناکام مانده است و برتری نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن در جبهههای مرزی ادامه دارد.
موشکهای بالستیک یمن به ریاض و سایر شهرها و مناطق حیاتی در جده و ینبع و خمیس مشیط رسیده است. همه این شکستها بن سلمان را بر آن داشت تا آخرین برگه خود را که شاید پیروزی جزئی برایش به همراه داشته باشد رو کند از این رو به کمک اماراتیها و از طریق علی عبدالله صالح، رئیس جمهور سابق یمن، کودتای نافرجامی در صنعا ترتیب داد؛ اما بعد مشخص شد که محاسبات او اشتباه بوده است.
علاوه بر خسارات سعودیها در جبهه یمن، بن سلمان با مشارکت اماراتیها، جبهه قطر را بعد از پایان کنفرانسی با حضور ترامپ در ریاض گشودند. نظام سعودی کوشید همه برگههای خود را به یک باره علیه دولت قطر رو کند، اما بعد مشخص شد که محاصره و تحریم نتایج مطلوب به همراه نداشته و بر عکس موجب بهبود روابط قطر با ایران و تیرگی روابط ریاض و آنکارا شده است.
با پشتوانه ادامه بحران قطر، بن سلمان کوشید جبههای با لبنان از طریق ربودن سعد حریری، نخست وزیر آن کشور، بگشاید، اما نتیجه این اقدام نیز با خواست امیر جوان مطابق نبود و باعث اتحاد لبنانیها برای مطالبه بازگشت الحریری شد و به این ترتیب شکست تازهای به لیست شکستهای امیر جوان افزوده شد.
در انتهای این یادداشت آمده است: به سیاهه شکستهای عربستان در سال ۲۰۱۷ میتوان اشتباه محاسباتی در امید بستن به بازگرداندن عراق به وضع چندپارگی بعد از ناکام کردن تلاش برای تجزیه این کشور از طریق همهپرسی منطقه کردستان و نیز شکست داعش به همت نیروهای مردمی عراق را نیز اضافه کرد.
بن سلمان در قضیه فلسطین نیز در چارچوب طرح ترامپ شکست خورد ضمن آن که اخباری مبنی بر اعمال فشار او بر فلسطینیها برای پذیرش راه حل نتانیاهو-کوشنر منتشر میشود که بر اساس آن حق بازگشت آوارگان فلسطینی از بین میرود و قدس دیگر پایتخت کشور فلسطین نخواهد بود. این نقش مشکوک در قضیه فلسطین و تلاش برای بهبود روابط با رژیم صهیونیستی تا مرز اعلام رسمی عادی سازی روابط با آنها آثار خود را در دو عرصه عربی و اسلامی به جا گذاشت و باعث پایین آمدن جایگاه عربستان نزد اکثر ملتهای عربی و اسلامی گردید به خصوص در پی موضع سستی که در قبال اقدام ترامپ در اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اتخاذ کرد.
انتهای پیام/