سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

به مناسبت گشایش نخستین دانشگاه تاریخ مدرن ایران؛

دارالفنون؛ آغاز بر مسیر آموزش مدرن و توسعه علمی کشور

تاسیس دارالفنون یکی از مهم‌ترین ابتکارات امیرکبیر برای ایجاد فضای آموزشی مدرن و توسعه یافته در کشور محسوب می‌شود.

به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در تاریخ ایران مردان بزرگ کم نبودند که با اندیشه، همت و اقداماتشان خدمات بزرگی به این آب و خاک داشته اند؛ میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیر از جمله این افراد است.

واپسین روزهایآذر سالروز تاسیس مدرسه دارالفنون به دست امیرکبیر است؛ دارالفنون پیش از آن‌که تنها یک مدرسه باشد، شروع یک راه نو و آغاز آموزش مدرن در کشور  بود و دارالفنون را می‌توان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران دانست حتی در نوشته‌های ایرانی، تا دیر زمانی همه دانشگاه‌های خارجی را دارالفنون می‌خواندند.
 
اما حکایت تلخ ماجرا آنجاست که تنها چند روز قبل از آغاز به کار مدرسه و ورود معلمان خارجی به آن، ناصرالدین شاه، امیرکبیر را با توطئه سفارت انگلیس و خیانت درباریان، پس از سه سال و ۴۵ روز، از صدارت خلع کرده بود.


در شماره ۴۲ روزنامه وقایع‌الاتفاقیه در باب این موضوع چنین آمده است:
اعلیحضرت قوی شوکت شاهنشاهی به اقتضای رای جهان آرای ملوکانه و صرفه ملک و دولت و خیر و صواب امور سلطنت را در این معنی ملاحظه فرمودند که میرزا تقی خان را از پیشکاری دربار همایون و مداخله در امور داخله و خارجه و منصب امارت نظام و لقب اتابکی و غیر و ذلک و کل اشغال و مناصبی که به او محول بود به کلی خلع و معزول فرمایند.

 آری، دست تقدیر روزگار چنین بود تا امیرکبیر نتواند آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان را در این مدرسه ببیند؛ اما سال‌ها این مدرسه به تربیت افراد بزرگی پرداخت که هر یک نقشی اساسی در تحولات ایران معاصر داشتند.

فریدون آدمیت نویسنده و تاریخ نگار معاصر، محمد قریب بنیانگذار پزشکی نوین در کودکان، مجتبی مینوی ادیب و نویسنده.
منوچهر اقبال و سپهبد علی رزم‌آرا از نخست وزیران دوران پهلوی دوم، عباس اقبال آشتیانی نویسنده بزرگ معاصر، صدیقه دولت‌آبادی از فعالان جنبش مشروطه و شهید مصطفی چمران از جمله افرادی هستند که در این مدرسه به تحصیل پرداختند.

 

همه چیز پیرامون دارالفنون 

بنای دارالفنون توسط مهندس میرزا رضا (از محصلین اعزامی به انگلستان در زمان فتحعلی‌شاه) ساخته و در سال ۱۲۶۶ ق. معلمانی از اروپا برای تدریس به ایران دعوت شدند.

به دلیل اینکه امیر به کشور‌های استعمارگری همچون روسیه و انگلیس اعتمادی نداشت، دستور داد تا معلمانی از کشورهایی چون اتریش، آلمان و فرانسه برگزینند. فرمان امیرکبیر این بود که ۶ استاد توانا در کار‌های نظامی و زمینه‌های مرتبط با آن، به مدت ۶ سال استخدام شوند.

بدین ترتیب شش معلم اتریشی و یک معلم ایتالیایی برای تدریس در دارالفنون انتخاب شدند؛ موسیو بارون گومنز، معلم پیاده نظام، موسیو نمیرو، معلم سواره نظام، آگوست کرزیر، معلم توپخانه، موسیو زتی، معلم مهندسی و ریاضیات و، موسیو کارنوطا، معلم معدن‌شناسی، دکتر یاکوب پولاک معلم طب و جراحی، دکتر کوکاتی معلم دارو‌سازی (ایتالیایی).

پس از مدتی امیرکبیر فرمان داد تا یک معلم برای تدریس دروس فیزیک، شیمی و داروسازی استخدام شود. همچنین دو کارشناس معدن هم به خدمت گرفته شود؛  با رعایت این نکته که حقوق  این 10 معلم در هر سال در مجموع از ۵ هزار تومان بیشتر نشود.

دکتر پولاک در کتابی که درباره سفرش به ایران نوشته است، پیرامون تصمیات امیر در مورد استخددام معلمین آورده است:

"نظر امیر آن بود که معلمان خارجی باید از مداخله در کارهای سیاسی مملکت پرهیز کنند و تنها به کار تدریس بپردازند. به همین ملاحظه از استخدام معلم روسی و انگلیسی و فرانسوی پرهیز کرد." 

در حالی که امیر تمامی تلاش های خود را در به ثمر رسیدن دارالفنون به کار بست؛ اما پیش از آنکه ثمره اقدامات خود را ببیند، در حمام فین کاشان کشته شد.  امیر کبیر به میرزا داوود خان که استخدام معلمین و کارهای آماده سازی مدرسه را بر عهدا داشت توصیه کرده بود گفته بود این معلم ها را من به ایران آورده‌ام. اگر سر کار بودم، اسباب آرامش آن‌ها را فراهم می‌کردم، اما اکنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی کن کارشان رو به راه شود.

دو هفته پس از شهادت امیرکبیر ، مدرسه دارالفنون کار خود را  با 7 معلم و ۱۱۴ دانش‌آموز به طور رسمی آغاز به کار کرد؛  که ترکیب دانش آموزان در اولین سال فعالیت دارالفنون این‌گونه بود: رشته‌های پیاده‌ نظام ۳۹ نفر، سواره ‌نظام ۱۵ نفر، طب و جراحی۲۰ نفر، داروسازی ۷ نفر، مهندسی ۱۲ نفر، توپخانه ۲۶ نفر، معدن‌شناسی ۵ نفر.

دارالفنون دارای هشت رشته بود: پیاده نظام، توپخانه، مهندسی، سواره نظام، پزشکی، جراحی، داروسازی و معدن‌شناسی علاوه بر این‌ها، رشته‌های تاریخ، جغرافیا، طبیعی، ریاضی و زبان فرانسه هم تدریس می‌شد.

امیرکبیر نگین عهد ناصری 

ایران عصر ناصری به علت ارتباطی که بین مردم ایران و روسیه در شمال و انگلستان در جنوب بود؛ و در اثر رفت و آمد هیئت ها، سفرا و نمایندگان اروپایی به ایران با اصلاحات جدید آشنا شده بود؛ اما درباریان و اطرافیان شاه به دلیل منافع شخصی و نداشتن جسارت کافی از انجام اصلاحات سر باز می‌زدند. آن‌ها بقای تشکیلات کهن را برای حفظ منافع خود لازم می‌دانستند.

در چنین زمانی امیرکبیر با اراده ثابت و محکم و بدون اینکه تزلزلی به او دست دهد؛ به اقدامات اصلاحی همت گماشت. اهمچنین وی اعتقاد زیادی به توان داخلی داشت. امیر کبیر در ابتدا سعی کرد مالیات‌های عقب افتاده را از حکام وصول و کلیه مستمری‌های گزاف را از بودجه کشور حذف کند.

امیر کبیر با تجربیاتی که در جنگ به همراه عباس میرزا کسب کرده و همراه با محمدخان زنگنه با هیئت‌های نظامی اعزامی از فرانسه و انگلستان آشنا شده بود؛ لازم دید تا تجهیزات و به طور کلی ارتش ایران باید اصلاح شود؛ اصلاحات امیرکبیر در ارتش عبارتند از: تعیین جیره و مواجب برای سربازان، ایجاد کارخانه اسلحه سازی (قورخانه)، تهیه اونیفرم نظامی با پارچه‌های وطنی، جلوگیری از تجاوز و تعدی سربازان به اموال مردم، بنای عمارت توپخانه در تهران و چندین سربازخانه در خارج از پایتخت، پاسدارخانه و استشهامات در مراکز سوق الجیشی

 

اصلاحات آموزشی و فرهنگی امیرکبیر هم حائز اهمیت بود؛ علاوه بر تاسیس دارالفنون، امیرکبیر به وسیله طبع روزنامه وقایع اتفاقیه، انتشار کتب فنی و بهداشتی، اعزام محصلین به اروپا و استخدام معلمین قسمتی از آمال و آرزو‌های اصلاح طلبانه فرهنگی خود را جلوه گر ساخت.
مهم‌ترین اقدام امیرکبیر در زمینه اقتصادی، تاسیس کارخانه‌های تصفیه شکر و قندسازی در مازندران، بلورسازی در تهران و اصفهان، کاغذ سازی در تهران، پارچه بافی در کاشان و اعزام صنعت‌گران به اروپا برای کارآموزی بود.

امیرکبیر می‌خواست ارتباط با بیگانه پرستی را ریشه‌کن سازد؛ با اطلاحاتی که توسط امیرکبیر صورت گرفت، درباریان در برابر او صف‌آرایی کردند؛ ناصرالدین شاه هم عاقبت زیر نفوذ آن‌ها و فشار‌ دولت‌های خارجی، امیرکبیر را از وزارت معزول و به حکومت کاشان منصوب نمود، ولی دشمنان امیرکبیر، چون از تعلق خاطر شاه به وی اطلاع داشتند از بیم آنکه مبادا بار دیگر او را به صدارت منصوب نماید، شاه را به صدور قتل او وادار ساختند؛ امیر کبیر را در تاریخ جمعه ۱۷ ربیع الاول ۱۲۶۸ ق. در حمام فین کاشان کشتند.

 

انتهای پیام/ 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.