به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بی شک همه ما درباره
فرعون ها، آثار طلا و
اهرام مصر باستان شنیده ایم. اما چیزی که اغلب نادیده گرفته میشود، مردم عادی هستند که انعکاس پیچیدگی و رمز و راز فرهنگ مشهورشان هستند. آنها بازیهای مقدس انجام میدادند، حس طنز داشتند و اعضایی از جامعه را ارتقا می دادند که اغلب هم در
دوران باستان و هم در دنیای مدرن مورد تبعیض قرار میگرفتند. اما همه چیز آسان نبود. این شهروندان از مشکلات شایع بهداشتی تا قتل، در دوران تیره و تاری زندگی میکردند.
آنها عاشق بازیهای تختهای بودند
مصریان باستان بعد از یک روز طولانی و خسته از کشیدن و حمل کردن سنگهای هرم به سرگرمی نیاز داشتند. یکی از فعالیتهای مورد علاقه آنها بازیهای تختهای بود. این بازیها دو نفره و چند نفره بودند و اگر تخته در دسترس نبود، نقشه بازی روی زمین کشیده میشد.
بازی مورد علاقه آنها سینیت (Senet) بود. این بازی ۳۰ خانه در ردیفهای ۱۰ تایی داشت و روی برخی از آنها نمادهای خوش شانسی یا بدشانسی قرار داشت. برنده کسی بود که مهره هایش از خانههای بدشانسی فرار میکرد و زودتر وارد زندگی پس از مرگ میشد. سینیت عمیقا با دین و الهیات در آمیخته بود. گفته میشد برنده توسط خداوند محافظت میشود و تختهها اغلب در مقبرهها برای حفاظت از مرحوم در گذر به زندگی پس از مرگ گنجانده میشدند.
بازی دیگر «Aseb» بود که ۲۰ خانه داشت. برای اینکه مهره را از خانه اول آزاد کنید لازم بود که چهار یا شش بیاورید و اگر روی خانهای که مهره حریف در آن قرار داشت قرار میگرفتید باید به همان خانه اول برمی گشتید. بازیهای تختهای دیگری هم مثل مهن «Mehen» در مصر باستان وجود داشتند که قوانینشان شناخته شده نیست. تخته مهن بک مار پیچ خورده با مهرههای شیر بود. بازی اسبها و شغالها نیز ۱۰ میله چوبی داشت که بالای هرکدام سر یک سگ قرار داشت و احتمالا یک بازی مسابقهای بوده است.
هنرمندان طنزپرداز بودند
هنرمندان مصر باستان حس شوخ طبعی داشتند. آنها با ظرافت و زیرکی (گاهی هم نه چندان ظریف) طنز و شوخی را در آثارشان میگنجانیدند. در شهر تیبز در حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد، یک تصویر دیواری از مرحوم در مقبره ایجاد شده است. داگی وزیر فرعون بود. او در زندگی فرد مهمی بود و باید با چهرهای اشرافی به تصویر کشیده میشد. اما هنرمند به او چهرهای افسرده و ابروهای بالارفته داده بود، طوری که انگار از اینکه مرده تعجب کرده است.
یکی از حکاکی هایی که در زمان سلطنت آمنهوتپ سوم (۱۳۸۹ تا ۱۳۴۹ قبل از میلاد) انجام شده تصویر یک کاتب و میمون را نشان میدهد، حیوانی که با توث (Thoth)، خدای نوشتن در ارتباط است. میمون به طرز خنده داری ابروهای پرپشت دارد. یک لوح عاجی هم شاهزاده آشوری اسیری را نشان میدهد که به طرز احمقانهای راه میرود و چشمهای برآمده دارد.
هنرمندان با آرتروز عجیب
اخیرا محققان پس از تحلیل و آنالیز بقایای کسانی که دره مشهور پادشاهان را ساخته و تزئین کرده اند متوجه چیز عجیبی شدند. حدود ۳۵۰۰ سال پیش، روستای دیرالمدینه یک مدفن سلطنتی با حکاکان و نقاشان ساخت. معمولا سالها کار هنری و ساخت و ساز موجب بروز مشکلاتی در قسمت بالایی بدن میشود. امادر این هنرمندان آرتروز در مچ پا و زانوها دیده میشد.
پس از مطالعه شواهد باستانی این روستا علت کشف شد. علیرغم کار سختی که آنها در این گورستان انجام میدادند، این شغل مردان نبود که استخوان هایشان را از بین میبرد. بلکه طریقه رفت و آمد روزانه آنها به محل کارشان بود.
آنها در طول هفته در کلبههایی در نزدیکی مقبرههای سلطنتی زندگی میکردند و هنگام رفت و برگشت به محل کارشان باید از یک تپه بالا و پایین میرفتند. آخر هفته ها هم به دیرالمدینه میرفتند که برای رسیدن به آن باید دو کیلومتر روی تپه راه میرفتند و وقتی هفته شروع میشد دوباره این راه را باز میگشتند. این کار چندین سال و برای برخی افراد چند دهه طول کشید و این کوهپیمایی بیش از حد باعث شد این گروه از هنرمندان دچار بیماری شوند که معمولا در حرفه شان دیده نمیشود.
طبقه اجتماعی غذا را تعیین میکرد
کتاب کاملی درباره آنچه مصریان میخوردند احتمالا هرگز نوشته نخواهد شد. هیچ دستورغذایی تا به حال پیدا نشده، اما یک نظریه را میتواند از تاریخ و هنرشان برداشت کرد. برخی مواد اولیه توسط همه طبقات اجتماعی استفاده میشدند، اما افراد عادی اجازه نداشتند به غذاهای خاصی دسترسی داشته باشند. مثلا ماهی نمک سود شده منحصرا توسط کاهنان مصرف میشد.
نان و آب قوت غالب افراد طبقه پایین اجتماع بود. علاوه بر این غذاهایی با پایه غلات مثل فرنی، گوشت، عسل، خرما، میوه و سبزیجات وحشی هم وجود داشت. کارگران دو بار در روز غذا میخوردند. صبحانه آنها شامل نان و پیاز میشد. شام آنها هم میتوانست نان، گوشت و سبزیجات پخته باشد.
اشراف میتوانستند از سبزیجات، گوشت، غلات و لبنیات در همه وعدههای غذایی استفاده کنند. اما کاهنان و خانواده سلطنتی بهترین غذا را داشتند. تصاویر روی مقبرهها ضیافتهای آنها را با آهوی آغشته به عسل، پرندگان کباب شده، میوه و دسرهایی مثل کیک عسل نشان میدهد.
آنها بیماریهای شدید دندانی داشتند
مصریان به این خاطر که قبل از اختراع نخ دندان درجه یک زندگی میکردند از آسیب دیدگی مینای دندان رنج نمیبردند، بلکه به این خاطر بود که نمیتوانستد سنگریزه را از غذایشان دور کنند. تحقیقی که روی ۴۸۰۰ دندان انجام شد نشان داد که ۹۰ درصد آنها ساییده بودند. این منجر به بیماری هایی مثل کیست، آبسههای متعدد و استئوآرتریت فک میشد.
نیازی به گفتن نیست که درد دندانی مزمن، واقعیت زندگی مصریان باستان بوده است. یک رژیم غذایی پراز غذاهای فیبردار کمکی نمیکرد، زیرا مشکل اصلی شن و ماسه بود. این سنگریزهها توسط باد آورده میشدند و همراه با دانهها در برداشت محصول جمع میشدند. آسیابهای سنگی نیز آرد را آلوده میکردند و بیشتر این سنگریزهها در نهایت وارد نان شده و هرروز خورده میشدند. در نتیجه، مصریان باستان کوارتز، میکا، فلدسپات و هورنبلند را همراه با سنگریزهها میجویدند. باوجود اینکه مصریان با پاکیزگی شناخته میشوند، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد این جامعه پیچیده بهداشت دهانی را رعایت میکرده اند. در میان لوازم توالت فراوان آنها هیچ چیز شبیه به وسایل دندانی پیدا نشده است.
سیستم پولی مصر باستان به طور کامل درک نشده است. در گذشته تصور میشد که این سیستم بر اساس مبادله کالا به کالا و بدون هیچ نوع پولی بوده است. اما این استدلال تنها با نگاه کردن نقاشی هایی شکل گرفت که مبادلات کالا به کالا را نشان میدادند.
از آنجا که تجارت قطعا وجود داشت، این روش نمیتوانست سیستم تجاری چنین پادشاهی وسیعی را حفظ کند. غلات جزء کالاهای باارزش بودند که در مقیاس انبوه پرورش داده میشدند. غلات مازاد در شبکهای از سیلوها در مصر انبار میشدند و به عنوان دستمزد کارگرانی که در پروژههای عمومی بزرگ مشغول به کار بودند استفاده میشدند.
اما اگر کسی میخواست خانه بخرد چه کار میکرد؟ با یک کیسه گندم نمیتوانست این کار را بکند. مصریان باستان یک واحد قیمت به نام «شات» داشتند. کارشناسان هنوز دقیقا نمیدانند که آن چه بوده است، اما یک خانه را میشد با اقلامی مثل پارچه و مبلمان خرید، به شرطی که ارزش آنها در شات معادل با ارزش خانه باشد. این استاندارد ارز از دوران باستان (۲۷۵۰ تا ۲۱۵۰ قبل از میلاد) وجود داشته است. گفته میشود یک شات معادل ۷.۵ گرم طلا بوده است.
پسران تشویق میشدند که ازدواج کنند و بچههای زیادی داشته باشند. دختران معمولا در اوایل نوجوانی ازدواج میکردند. هرچند ازدواجهای عاشقانه نیز اتفاق میافتاد، اما ازدواج در درجه اول یک واحد پشتیبانی مناسب برای افراد بود. مرد تا زمانی که زن نگرفته بود ناقص تصور میشد و پس از آن انتظار میرفت که تامین کننده خانواده اش باشد. نقاشی دیواریهای سنتی مردان را در حال کار بیرون از خانه و زنان را در حال کارهای خانه نشان میدهند.
زنان مصری بالاترین نرخ زایمان در دوران باستان را داشتند و بنابراین دائما در معرض خطرات زایمان بودند. هیچ روش موثری برای پیشگیری از بارداری وجود نداشت و ماماها هنگام زایمانهای خطرناک هیچ کاری نمیتوانستند بکنند. نوزادان تا سه سالگی شیر داده و مراقبت میشدند. پسران تجارت را یاد میگرفتند در حالی که خواهرانشان بچه داری، پخت و پز و خیاطی را آموزش میدیدند. والدین درباره دنیا، دین و اخلاق هم به دختران و هم پسران آموزش میدادند. از پسرارشد (در برخی موارد دختر) انتظار میرفت از والدین سالخورده خود مراقبت کند و در مراسم تدفین آنها حضور داشته باشد.
زنان حقوق برابر داشتند
زنان فقط به عنوان همسران خانه دار به رسمیت شناخته نمیشدند. آنها وظایف خانه داری را انجام میدادند، اما آزاد بودند هرجای دیگری کار کنند و داراییهای خودشان را داشته باشند. برخلاف زنان یونان باستان که شهروند در نظر گرفته نمیشدند، زنان مصر باستان بدون سرپرستی مردان هم میتوانستند زندگی کنند. آنها طلاق را به وجود آوردند، به دادگاه رفتند و به عنوان اعضای هیئت منصفه فعالیت کردند.
آنها مجبور به ازدواج نمیشدند و میتوانستند حرفه خود را دنبال کنند. این موضوع یونانی ها را که فکر میکردند نقشها در مصر عوض شده، به وحشت انداخت. با این حال، بیشتر مشاغل برتر در دست مردان بود. درصد کمی از زنان توانستند این سقف شیشه ای را بشکنند و به مقام روحانی، کاتب و فرعون برسند
.
پزشکان زن نیز مورد احترام بودند. یکی از این زنان مصری توانست «سرپرست پزشکان» شود. قدیمیترین مدرکی که از یک زن پزشک وجود دارد مربوط به «Merit Ptah» است که ۵۰۰۰ سال پیش در مصر زندگی میکرد. در اصل، مصر باستان اولین منطقهای بود که به زنان قدرت و آزادی دارد نه جوامع غربی.
مصریان معلول
در دنیای باستان، با افراد معلول اغلب بدتر از زنان رفتار میشد. بیماران روانی با چنان شرمی دیده میشدند که خانوادههای چینی اعضای بیمار خانواده را از دید مردم پنهان میکردند. در یونان آنها را در خیابانها رها میکردند. در مصر باستان هم بی شک چنین افرادی وجود داشت، اما به طور کلی مردم و پزشکان افراد معلول و ناتوان را پذیرفته بودند.
نوشتههای اخلاقی مصریان به آنها یاد میداد که به کسانی که با چالشهای جسمانی مواجه هستند با احترام برخورد کنید. افراد کوتوله معلول در نظر گرفته نمیشدند. آنها هیچ ترسی از بیکاری نداشتند و مثل مردم عادی کار میکردند. رویکرد مصریان باستان نسبت به بیماریهای روانی نیز نزدیک به درمانهای امروزی بود. به جای سرزنش یا مسخره کردن، بیماران تشویق میشدند در فعالیتهای خلاقانه شرکت کنند.
سوء رفتار در مصر باستان
آثار هنری بسیاری، صحنههای شاد زندگی بین والدین و فرزندان را نشان میدهد. مفاهیم خانواده ایده آل و برابری قانونی وجود داشت، اما خشونت علیه زنان و کودکان هنوز یک واقعیت بود. موارد وحشتناکی در این باره ثبت شده است. آثار شکستگی لگن، کمر، دندهها و بازوها در اسکلت ۲۰۰۰ ساله یک کودک نوپا به چشم میخورد. برخی از آنها نشان دهنده آزار طولانی مدت کودک بودند. به نظر میرسید که یک فرد بزرگسال به طور وحشیانهای کودک را زده تا دست هایش شکسته اند. استخوان شکسته گردن اوو میتوانست دلیل مرگ این کودک باشد.
در شهر باستانی ابیدوس، یک قربانی ۴۰۰۰ ساله پیدا شد. این زن حدود ۳۵ ساله بوده و چاقویی در پشتش فرو رفته بود. استخوانهای او نشان دهنده یک عمر آزار جسمی بودند. شکستگیهای جدید و قدیمی روی استخوانهایش دیده میشد که نشان میداد بارها با مشت و لگد به دنده هایش ضربه زده اند. دستان او احتمالا درحال تلاش برای دفاع از خودش صدمه دیده بودند. از آنجایی که این آزار و اذیت طولانی بوده احتمالا توسط یکی از مردان خانواده یا شوهرش شکنجه میشده است.
منبع: برترین ها
انتهای پیام/
حقایق جالب درباره مصریان باستان
پسندیدیم
بازم مطلب تاریخی بزارین.ممنون
خیلی زحمت میکشین