در سال۶۸۰ میلادی، کمتر از پنجاه سال بعد از فوت پیامبر (ص)، سپاه یزید با گروهی عظیم به جنگ با گروه ۷۲ نفره حسین بن علی رفت. حسین بن علی کسی بود که مشروعیت حکومت امویان را به چالش کشید و با آنها بیعت نکرده بود. در پی این جنگ که در کربلا به وقوع پیوست نوه پیامبر همراه با یارانش شهید شدند و زنان آنها به اسارت امویان درآمدند. این یکی از مهمترین حوادث در تاریخ صدر اسلام بود که منجر به تحکیم قدرت سیاسی شیعه علی (ع) شد. باید گفت که اختلاف بین حسین بن علی و کسانی که از مشروعیت حکومت امویان حمایت میکردند در جهان امروز بار دیگر تکرار میشود.
انشعابات مذهبی در دین اسلام در حال حاضر نشات گرفته از اختلافات سیاسی و مذهبی در صدر اسلام بوده و وارث واقعی «یزید ین معاویه»، «محمد بن سلمان» ولیعهد کنونی عربستان سعودی است. ولیعهد عربستان خواهان شکست شیعیان در منطقه خاورمیانه بوده همانطور که یزید بن معاویه در سال ۶۸۰ میلادی خواستار از بین بردن فرزندان پیامبر و اندیشه آنها بود. وی جهت حفظ توازن نیروها در منطقه به ویژه توازن نیروهای عربستان با ایران (رهبر قدرتمند جهان شیعه)، حزب الله را به عنوان اولین نقطه هدف خود انتخاب کرده است. به نظر میرسد محمد بن سلمان قصد دارد داستان کربلا را بار دیگر تکرار کند.
بازداشت اجباری «سعد الحریری» نخست وزیر لبنان، اولین شلیک این مبارزه بود. جنایت اصلی حریری در چشمان سعودیها این بود که وی حزب الله را به عنوان بخشی از حکومت وحدت در لبنان پذیرفته و به آن مشروعیت سیاسی داده بود. الحریری به منظور به حداقل رساندن خصومت فرقهای در لبنان، جلوگیری از وقوع انقلاب رنگی در این کشور، جلب حمایت شیعیان لبنان و همچنین با توجه به قدرت نظامی فوق العاده حزب الله مجبور بود آن را به عنوان بخشی از دولت وحدت ملی بپذیرد. از دید رهبران عربستان حزب الله جانشین دشمن واقعی آنها یعنی ایران که خواهان کنترل منطقه خلیج فارس است.
هدف واقعی محمد بن سلمان کاهش قدرت و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه و ایجاد شرایط هژمونی عربستان در منطقه میباشد.
همانطور که امتناع حسین بن علی از پذیرش خلافت امویان در قرن هفتم چالش واقعی مشروعیت سیاسی و مذهبی امویان بود، در جهان امروز ایران شیعی قدرتمند خواهان به چالش کشیدن مشروعیت سیاسی و مذهبی وهابیهای سنی در منطقه خلیج فارس است.
باید گفت که تقابل ایران با عربستان یک تفاوت عمده با تقابل حسین بن علی با امویان دارد و آن این است که ایران شیعی یک بازیگر قدرتمند در منطقه بوده و دارای توان نظامی بسیار زیاد است. علاوه بر این اقدامات اخیر عربستان در منطقه جهت خرید قدرت و نفوذ با شکست مواجه شده است: از جمله این اقدامات میتوان به حمایت عربستان از داعش، قطع ارتباط ریاض با قطر و جنگ علیه یمن اشاره کرد. در نهایت علی رغم صرف هزینههای بسیار زیاد، عربستان قادر به جذب متحدین وفادار در بلند مدت در منطقه نبوده و این شکستها با ایدئولوژی آن به عنوان مهمترین ابزار قدرت نرم این کشور مرتبط است.
تلاش عربستان جهت صدور ایدئولوژی وهابی خود در منطقه نتایج معکوس داشته و پادشاهی عربستان را در خطر قرار داده است. از سوی دیگر ایران باید به سیاست خارجی موفق خود در منطقه علی رغم مواجهه با تحریمهای شدید اقتصادی و تلاش قدرتهای بزرگ جهت محدود کردن قدرت آن، ببالد. نفوذ تهران در عراق بسیار موفقیت امیز بوده و نیروهای ایرانی با کمک نیروهای عراقی توانستند داعش در این کشور را شکست دهند. قدرت و نفوذ ایران در عراق پس از شکست داعش افزایش یافته، به طوری که میتوان گفت: نفوذ ایران در عراق علی رغم حضور نیروهای امریکایی در این کشور، بیشتر از نفوذ امریکا در این کشور خاورمیانهای است.
حکومت بشار اسد در سوریه توانست با کمک نیروهای ایرانی با داعش جنگیده و اپوزیسیون را تضعیف کند. نفوذ ایران در لبنان از طریق متحدش حزب الله همچنان رو به افزایش بوده و این مهم باعث عصبانیت شدید عربستان شده است.
ذکر این نکته لازم است که سطح و کیفیت روابط عربستان با متحدین بسیار متفاوت از سطح روابط ایران با متحدین است. ایران تلاش نمیکند متحدین خود از جمله حزب الله را کنترل کند و حزب الله در واقع یک بازیگر مستقل لبنانی است که به علت وجود منافع مشترک و ضدیت با رژیم صهیونیستی با ایران همکاری میکند. اما در مورد روابط عربستان با متحدین خود باید گفت که عربستان به آنها دستور داده و آنها مجبور به اطاعت از عربستان هستند. این روند در بلند مدت نتایج معکوس به همراه خواهد داشت.
محمد بن سلمان و متحدینش نباید انتظار داشته باشند ایران به آنها فرصت دهد در منطقه خاورمیانه به اهداف جاه طلبانه خود دست یابند. مهمترین دولت غیر عرب سنی در منطقه، ترکیه است که پس از بحران قطر روابط نزدیک تری با ایران برقرار نموده است. عمان اخیرا روابط نزدیکی با ایران برقرار نموده و پیش بینی میشود کویت با ۴۰ درصد جمعیت شیعه در آیندهای نزدیک روابط خود با ایران را تقویت کند. نزدیک شدن قطر به ایران و جدا شدن آن از عربستان میتوان نشانهای از گرایش کشورهای منطقه به سمت ایران باشد.
رویکرد تجاوزگرایانه و لفاظیهای تحریک آمیز محمد بن سلمان علیه ایران این روند را تشدید میکند. اگر بین ایران و عربستان جنگی رخ دهد نیروهای عربستانی علی رغم تجهیزات نظامی پیشرفته و حمایت امریکا از آنها نمیتوانند با نیروهای ایرانی مقابله نمایند. به همین علت عربستان ،دولت ترامپ را به تقابل با ایران تشویق میکند.
آخرین اقدام عربستان جهت ساختن جبههای مشترک با رژیم صهیونیستی علیه ایران نیز با شکست مواجه خواهد شد، زیرا اتحاد با رژیم صهیونیستی مشروعیت عربستان به عنوان رهبر جهان عرب و اسلام را مخدوش خواهد کرد.
اگر محمد بن سلمان به این روند ادامه داده و عقلانی رفتار نکند، اقدامات بی پروا و لفاظیهای تحریک آمیزش میتواند خاورمیانه را به سمت بحرانی عظیم سوق دهد. جنگ دوم کربلا ممکن است رخ دهد، اما نتیجه آن قطعا معکوس بوده و نیروهای ایرانی پیروز میدان خواهند بود.
انتهای پیام/