سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نشان دادن نور امام زمان (عج) به پیامبر اکرم (ص) در معراج

پیامبر اسلام (ص) در شب معراج، معصومین (ع) و امام زمان (عج) را به صورت انواری در آسمان‌ها مشاهده کردند.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پیامبر اسلام (ص) در شب معراج، معصومین (ع) و امام زمان (عج) را به صورت انواری در آسمان‌ها مشاهده کردند.

نور امام زمان (عج) شب معراج برای حضرت خاتم الانبیاء(ص) آشکار شد، چنانکه در غایه المرام از طریق عامه در حدیثی طولانی از پیغمبر اکرم (ص) در وصف معراج آمده: «ای محمد! دوست داری آنها (اوصیای خودت) را ببینی؟» گفتم: «آری ای پروردگار!» فرمود: «به سمت راست عرش توجه کن». چون متوجه شدم، ناگاه علی و فاطمه و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و مهدی را دیدم که در رودی از نور ایستاده نماز میگزارند و او (یعنی مهدی) در وسط آنها مانند ستارهای درخشان بود».

هم‌چنین در حدیث قدسی داریم: «زمانی که پیامبر(ص) به معراج مشرف می‌شوند، خدای متعال در معراج و در این شب مهم، نور حضرت مهدی (عج) را به پیامبر (ص) نشان می دهد و به ایشان می‌فرماید: «یا مُحمد أحبِبهُ فانّی اُحبّه و أحَبُ مَن یُحِبّهُ»، یعنی ای پیامبر(ص)، امام زمان(عج) را دوست بدار و من نیز دوستدار و عاشق او هستم و دوستدار کسانی هستم که ایشان را دوست دارند».

در بعضی از زیارات می خوانیم: «السلام علیکم یا نورالله الساطع»، چهارده معصوم انوار الهی هستند منتها نور امام زمان (ع) داری جذابیت خاصی است. چهارده نور مقدس به نور توحید و ولایت و در عالم انوار منورند و نور هر کدام داری رنگ و جلوه خاصی است، اما نور حضرت بقیة الله (ع) جاذبه بیشتری دارد و جلب توجه بیشتری می‌کند.

 

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
متین
۱۶:۳۹ ۲۶ آبان ۱۳۹۷
جان ناقابل ما به فدایت یا اباصالح یا صاحب الزمان
اللهم ارزقنی شهاده فی سبیلک بحق حجه بن الحسن
ناشناس
۱۴:۳۳ ۲۴ آذر ۱۳۹۶
آقاجان می دانم که بدم و نمیشه ببینمت ولی نظری کن.
شب بود و من به یاد تو در کوچه باغ شهر گشتم نشانی از تو بگیرم ولی نشد
هر ردپا که بر دل سنگی نشسته بود بوییدم و چشیدم و بوسیدمش نشد
من گویم عطر و بوی تو از جنس نرگس است بر هر گلی رسیدم و بوییدمش نشد
باران زد و طراوت مهتاب پشت ابر جاری شد از وجود جهان باز هم نشد
گفتم مگر بیایی از این دامن سحر با شبنم و شکوفه و آفتاب هم نشد
ای چشمه و چراغ دل مومنان بیا صد آرزو گره به دلم ماند و وا نشد
در انتظار دیدن رویت به سالهاست در کوی مهر خانه گزیدم ولی نشد