متن این پیام به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحيم
خون شهدای مدافع حرم به ثمر رسید و شیرینی این پیروزی مبارک، بر جان همه مردم ایران اسلامی نشست.
یادمان میآید در اوج بحران و در سال 91 در زمانی که تروریستها در شهر دمشق به جنگ تن به تن روی آورده بودند، از پدرمان که برای ماموریتی از دمشق به تهران آمده بود پرسیدیم: پدر! سرانجام این جنگ چه می شود؟ و او خیلی خونسرد پاسخ داد که پیروز میشویم. پرسیدیم چگونه؟ همه چیز از دست رفته است. پایتخت هم در حال سقوط است. گفت: فرزندانم وعده الهی حتمی است و خدا خلف وعده نمیکند.
در آن روز چیزی نگفتیم و فقط به چهره مصمم و آرام او نگاه کردیم. چهرهای نورانی که میترسیدیم آخرین نگاهمان به او باشد. حرفهایش را شعارگونه قلمداد کرده و در ذهن خود کارش را تلاشی بیهوده برای هدفی از دست رفته تصور کردیم.
از ترکیب جمعیتی سوریه گفت، از جوانان با انگیزه شیعه و سنی از جنایتهای تکفیریها و از این که هر چه در مقاتل از قساوت یزیدیان خوانده بودیم، در آن جا به چشم دیدیم. از این که حضرت آقا فرمودند سوریه عمق استراتژیک ماست. خیلیها هنوز چرایی حضور ما درآنجا برایشان مبهم بود و در این خصوص سوال میپرسیدند، ولی در پایان او با صحبتهایش جمع را منقلب کرد.
تصور این که وی چندین ساعت دیگر، از تهران، شهری که در امنیت و آرامش است میخواهد به دل خطر پا بگذارد، آزارمان میداد. حتی مسیر تردد فرودگاه تا شهر دمشق هم ناامن بود و ما این را بعدها فهمیدیم. با خود گفتیم: بابا جان تو که خدمتت تمام شده است. در دوران بچهگی که به همراه تو در این شهر و آن شهر بودیم، کرمانشاه، سرپل ذهاب و اهواز و... و مادرمان برای ما هم پدر بود و هم مادر. بعد از جنگ هم که همه زندگیات را وقف انقلاب کردی. حتی در زمان تولد نوهات هم در سوریه بودی.
خب بنشین گوشهای و زندگیات را بکن. 62سال از سنت گذشته و آنچه را که باید انجام می دادی، انجام دادی. اصلا مگر تو سردار نیستی و مگر نمیتوانی مثل خیلی از مسئولان در کنار خانواده ات باشی و دین خود را هم ادا کنی. آرزویمان این است که روزی با نوههایت به پارک بروی و تو در آنجا با آنها بازی کنی. چند بار خواستیم به او این حرفها را بگوییم، اما چشمها و نگاه نافذش نمیگذاشت و خدا را شکر که به او نگفتیم.
آری امروز ثمره تلاشهای شهید همدانی و شهید همدانیهای گمنام و حاج قاسم سلیمانیها و مجاهدتهای خاموش همسران شهدا که در این دنیا دیده نشد و در درگاه حضرت باریتعالی محفوظ است. صبر پدران، مادران و فرزندان آنها و دعای علما و مردم عزیزمان تحت فرماندهی امام خامنهای را دیدیم و بار دیگر به راه پر افتخار آنها که همان راه انبیا و اولیای الهی است ایمان آوردیم.
یک بار دیگر وصیتنامه پدر را مطالعه کردیم. در وصیتنامهاش امید، شکرگزاری، تواضع، فروتنی، ادای تکلیف و وفاداری را آموختیم.
بنده شاکر، شاگرد تنبل دفاع مقدس، تائب درگاه الهی، دلتنگ یاران شهید، سرباز امام خامنهای، خادم خانواده شهیدان و جانبازان و آزادگان، همسر با وفا، بدهکار انقلاب، صابر در مقابل کممهریها، شهید تهمتها، رفیق با مرام، امیدوار به رحمت الهی، پاسبان حرم زینب کبری...
به روح امام خمینی(ره) و ارواح همه شهیدان درود می فرستم.
ما این راه را پشت سر اماممان با قدرت ادامه میدهیم و منتظر فتحالفتوح های بعدی هستیم. ایمان داریم وعده خدا حتمی است و او خلف وعده نمیکند. برای عاقبت بخیری ما دعا کنید ای اولیای خدا.
رحمت خدا بر شهید همدانی و همه مجاهدان راه حق.
خانواده سردار شهید همدانی
سوم آذر ماه نود و شش
انتهای پیام/