حال به مناسبت فرا رسیدن سالروز وفات ایشان بر آن شدیم تا بار دیگر نحوۀ وداع ایشان با سرزمین کربلا و همچنین اجساد مبارک و مطهر خاندانشان را از نگاه خود بگذرانیم.
در کتاب «ریاحین الشریعه، ج3، ص280 – 278» و «نفس المهموم، ص217» روایتی را دربارۀ رؤیای حضرت سکینه(س) و دیدار با حضرت زهراء (سلامالله علیها) نقل میکند:
در یکی از شبها که در شام بودم، خوابی دیدم طولانی، در آخر آن خواب، زنی را مشاهده کردم که دست بر سر نهاده و نالان است. پرسیدم: این بانو کیست؟ گفتند: «فاطمه» دختر محمّد رسول خدا و مادرِ پدر تو است. گفتم: به خدا، نزد او میروم و از آنچه با ما کردند، به وی شکایت میکنم. پس نزد او رفته، مقابلش ایستادم و گریستم و گفتم: مادرجان! حق ما را منکر شدند، جمع ما را از هم جدا کردند و حُرمت ما را نگه نداشتند، مادرجان! به خدا، پدرم حسین را کشتند.
پس آن بانو به من فرمود: سکینه جان! دیگر سخن مگو که دلم را سخت لرزاندی و قلبم را پاره کردی، این پیراهن پدر توست، آن را نگه داشتهام تا زمانی که خدا را ملاقات کنم.
* حضرت سکینه(س) و دیگر اهلبیتِ امام حسین(ع)، هنگام ترک سرزمین کربلا، حال و هوایی وصف نشدنی داشتهاند، در این میان حضرت سکینه بسیار گریستند و بانوان را به وداع با مرقد شریف امام فراخواندند و اینچنین نوحهسرایی کردند:
ای کربلا! با تو در مورد پیکری وداع میکنیم که بدون غسل و کفن در این مکان دفن شد
ای کربلا! ما همراه امینمان (امام سجّاد(ع)) با تو وداع میکنیم
در مورد حسینی که روح پیامبر و روح وصیّ او حضرت علی(ع) بود
(معالی السّبطین، ج 2، ص198)
منبع: تسنیم
انتهای پیام/