امام علی بن موسیالرضا (علیه السلام) در سن 35 سالگی عهدهدار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختیها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند.
امام رضا(ع) از نظر توجه به مسائل معنوى و پرداختن به امور عبادى نيز برجسته بود. روايت ها و داستان هاى بسيارى از اين جنبه زندگى امام در كتاب هاى تاريخى نقل شده كه شنيدن آن براى همه ما جالب است. ما وقتى مى بينيم كه امام ما و پيشوايى كه او را به رهبرى خود پذيرفته و زندگى او را الگوى خود قرار داده ايم، اين چنين عبادت مى كند و اين گونه به مسائل عبادى توجه دارد، خود نيز ناگزيريم كه همان شيوه را پيروى كنيم و از همان روش درس بياموزيم.
به مناسبت شهادت علی بن موسی رضا(ع) متن روضه ایشان را که از نوای مداحان و سخنرانان مشهور بیان شده است، در ادامه می خوانید:
حاج منصور ارضی
لطف ارباب اگر شامل نوکر گردد
روزیأش روی تماشائیه دلبر گردد
هر که را حضرت سلطان نظری فرماید
با دل سنگ بیاید به حرم ، زر گردد
یٰا مُبَدِّلَ السَیَئات بِالحَسَنات ... یا امام رضا ... یا حبیبَ الباکین ...
درِ این خانه به روی احدی بسته نشد
سائلی نیست که نومید از این در گردد
دروغ میگه کسی بگه من رفتم امام رضا ، گره کارم باز نشد ...
این همه قافله ! از هرکه بپرسی گوید
هیچکس نیست که با دست تهی برگردد
نشنیدم که به زائر تو بگوئی برگرد
( مرد میخواد توی این جمعیت زائرا یکی بگه امام رضا به من گفته برو ... برو بیرون )
نشنیدم که به زائر تو بگوئی برگرد
مگر از غفلت خود ، زائر تو برگردد
وَلا تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ ... یا امام رضا ...
وای اگر ضامن دل ، ضامن آهو نشود ( این دیگه گیره که ضامن دلت امام رضا نشه ...)
وای اگر ضامن دل ، ضامن آهو نشود
بی تو صید هوس خویش مکرر گردد
بی تو دشمن به زمین خوردن من میخندد
رو مگردان که دلم سخت مکدّر گردد
تا نمُردم ز خراسان ببرم کرب و بلا
وای اگر دورهی این عمر به آخر گردد
خیلیا دیگه نمیتونن کربلا برن، أجل میرسه ...
یا رضا ، جان جوادت ، تو مرا راه بده
قامتم چون شهدا بهر تو پرپر گردد
یا امام رضا ...
حنیف طاهری
گوهرِ ولایِ تو به طینت من بوَد ای صَنمم
ذکرِ خوب نام تو عبادت من بوَد ای صَنمم ...
تو دلبرِ جانانه ، من عاشقِ دیوانه
تو شمعِ ولا و من ، بر گِرد تو پروانه
علی ، علی ، علی موسی الرضا ....
هر زمان اسیر و مست،زِجرعۀ بادۀ نابِ تو ام
شاه عالمم که من،غلامِ غلامِ غلامِ تو ام ...
من مهرِ ولا دارم،گر بارِ خطا دارم
در روزِ قیامت هم،شادم که رضا دارم
علی ، علی ، علی موسی الرضا ....
روشنیِ شمس و مه،زِآجرِ گنبدِ زرد رضاست
صحنِ با صفایِ او،مدینه و مکه و کرببلاست ...
بندۀ گدا کجا،که شاملِ لطف رضا بشود
عبدِ بی حیا کجا،که زائرِ کربُبَلا بشود ...
خجلت زده ام کردی،از بس که کَرَم کردی
از لطف گدایت را،راهیِ حرم کردی .....
میثم مطیعی
خیال خالِ تو با خود به خاک خواهم برد
که تا زِ خال تو خاکم شود عبیرآمیز ....
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی (یا علی ابن موسی)...
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و از قضا مگریز ....
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز ...
حسن حسینخانی
بار ما را نخریدن به اصرار کشید
لطف او جنس مرا سوی خریدار کشید
جگرم آب شد و ریخت که خاموش شدیم
چقدر سوختنت از جگرم کار کشید
روی دیوار تو اعلامیه اش را بزند
آن که بین من و تو این همه دیوار کشید
وقت برگشت ز کوی تو دلم جا می ماند
چقدر این دلم از دست من آزار کشید
کاش میشد بنویسند به پرونده ی من
خجلتی را که زلیخا سر بازار کشید
مال جامانده همان شان حرم را دارد
دست آنکه ز کف پای کسی خار کشید ....
به خدا بیشتر از داشته ها می ارزد
احتیاجی که مرا تا دم دربار کشید
باید از خیر مداواش گذشت و جان داد
به طبیبی که خودش را سوی بیمار کشید
عالمی را ببرد زیر پر منت خویش
آن که یکبار فقط منت دلدار کشید ....
ما گنه کار ولی مال رضاییم هنوز ...
چون که بیش از دگران ناز گنه کار کشید
اشتباهات من افتاد همه گردن او
زحمت آبروی ریخته را یار کشید .....
بیت آخر و التماس دعا ....
تیر از هر طرفی خورد ولی آه نگفت
انقد زخم خورده ... علی مگه با زخم غریبه ست ؟!! ...
فقط تو احد نود زخم خورد ... علی با زخم غریبه نیست ....
تیر از هر طرفی خورد ولی آه نگفت
مرتضی هرچه کشید از نوک مسمار کشید .
محمود کریمی
ای خراسان تو رشک روضه ی رضوان ما
سایه گلدسته هایت بر سر ایران ما
خاک کویت در تمام دردها درمان ما
جان گرفته از نسیم بارگاهت جان ما
تربت تو هم نجف هم تربت پیغمبر است
زائرت از زائر کل امامان برتر است
گنبد زرین تو تا حشر مصباح الهداست
پرچم سبز تو را امنیت ملک خداست
خشت خشت بارگاهت را به عالم این نداست
شهریار عالم است آن کس که بر این در گداست
ای فتاده بر سر خلق دو عالم سایه ات
عالمی در سایه ات ایرانیان همسایه ات
دل که شد از آن تو بیت الحرامش می کنی
هر که گردد زائرت اول سلامش می کنی
روز محشر صاحب قدر و مقامش می کنی
هرکه باشد ؛ هشت جنت را به نامش می کنی
دست زوار شما در حشر در دست شماست
بلکه باشد نامه ی اعمال او در دست راست
درد جان خلق را درمانی و دارو تویی
کبریا مظهر ؛ علی آیین ؛ پیمبرخو ؛ تویی
هشتمین آیینه دار حسن ذات هو تویی
هم جمال غیب ،هم ضامن آهو تویی
زائر قبر تو نزد تو عزیز از ابتداست
احترامش می کنی زیرا که زوار خداست
آسمان ها سفره ی رنگین احسان تواَند
آسمانی ها سر این سفره مهمان تواَند
قدسیان دنبال آهوی بیابان تواَند
عرشیان پیوسته زوار خراسان تواَند
هم ادب در آستانت شخص موسی می کند
هم نسیم بارگاهت کار عیسی می کند
نار اگر نام از خراسانت برد نورش کنند
نور اگر دور از نگاهت اوفتد کورَش کنند
گر به شیطان چشم رحمت وا کنی حورش کنند
وای بر آن کس که فردا از شما دورش کنند
زائرت را وقت جان دادن چو آیی بر سرش
این عجب نبود که از رافت بگیری در برش
یا امام رضا ....
ای همه درهای صحنت خلق را باب الجواد
وی همه عالم مرید و کوی تو باب المراد
تا قیامت از گدا آید عنایاتت زیاد
زائر تو با تو محشور است در روز معاد
خوش به حال آن که روز حشر کارش با رضاست
نقش پیشانی زوار حریمت یا رضاست
کاش قلبم بر کبوتر های صحنت دانه بود
کاش جانم گرد شمع زائرت پروانه بود
کارم از اول گدایی بر در این خانه بود
هر که شد دیوانه ی کوی شما فرزانه بود
خادم در بار تو فخریه بر شاهان کند
کفشدار آستانت ناز بر رضوان کند
***
ای سرم خاک ره جاروکشان صحن تو
صورت خورشید فرش آستان صحن تو
پرچم نصر الهی سایه بان صحن تو
بال جبراییل چتر آسمان صحن تو
بس که آقا و رئوفی و شفیقی یا رضا
با گدایان درِ خود هم رفیقی یا رضا ...
دو بند دیگه بخونم و التماس دعا
کاش گردد سینه ام غم خانه ی غم های تو
امشب بین مشهد و کربلا داریم «سعی» می کنیم
کاشک اشکم خون شود افتد به خاک پای تو
کاش میشد زهر مامون قسمت من جای تو
سوخت بین حجره ی در بسته سرتاپای تو
بر زمین مانند جد خویش افتادی غریب
در میان دوستان خویش جان دادی غریب
انتهای پیام/