سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

از اختلال سلوک تا جنون دزدی

اختلالات مختلفی وود دارد که وجه مشترک آنها نقض حقوق دیگران و عدم کنترل هیجانات و رفتارهاست.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آیا تا به حال با افرادی مواجه شده‌اید که به نظر می‌رسد کنترلی بر هیجانات خود ندارند؟ افرادی که به نظر می‌رسد به‌راحتی و بدون احساس گناه و پشیمانی حقوق دیگران را نقض می‌کنند یا به‌طور چشمگیر با هنجارهای اجتماعی یا مراجع قدرت درگیرند.

در آخرین به‌روزرسانی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM V) به گروه اختلالاتی اشاره شده که وجه مشترک آنها نقض حقوق دیگران و عدم کنترل هیجانات و رفتارهاست، اگرچه علل زیربنایی این اختلالات می‌تواند متفاوت باشد. اختلال نافرمانی مقابله‌جویانه، اختلال سلوک، اختلال انفجاری متناوب و اختلال شخصیت ضداجتماعی، جنون آتش‌افروزی و جنون دزدی در این گروه قرار می‌گیرند که درباره هر کدام به اختصار توضیح می‌دهیم.

علل و علایم اختلالات ایذایی، کنترل تکانه و سلوک در کودکان

اختلال نافرمانی مقابله‌جویانه

شاید با کودکان یا نوجوانانی مواجه شده باشید که به نظر می‌رسد همیشه درحال مخالفت کردن با مراجع قدرت مثل والدین، معلمان رئیس و... هستند. اصلا مهم نیست که موضوع موردبحث چیست، مهم جروبحث کردن، خلق تحریک‌پذیر و رفتار تلافی‌جویانه است که اگر بیش از 6 ماه در یک کودک زیر 5 سال در بیشتر روزها وجود داشته باشد و در کودک بالای 5 سال دست‌کم یک‌بار در هفته در مدت 6 ماه دیده شود باید به آن شک کرد.

این افراد به‌عنوان افرادی زودرنج، عصبی و کینه‌جو که معمولا از انجام درخواست مراجع قدرت و عمل به قوانین سرباز می‌زنند، شناخته می‌شوند که غالبا اطرافیان نزدیک و خانواده را می‌رنجانند و رفتارشان تاثیر منفی روی کارکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی یا دیگر حوزه‌های مهم زندگی‌شان دارد که و اغلب باعث تخریب قابل‌توجه سازگاری هیجانی- اجتماعی فرد می‌شود. جالب است این افراد خود را نافرمان یا مقابله‌جو نمی‌دانند، در عوض غالبا رفتارشان را واکنشی به درخواست‌ها یا شرایط غیرمنطقی اطرافشان می‌دانند.

 علل احتمالی: این اختلال در خانواده‌هایی که مراقبت از کودک به‌دلیل جایگزینی‌های پیاپی مراقب، از هم گسیخته یا خانواده‌هایی که به شیوه‌ای خشن، ناپایدار یا توام با غفلت با کودک رفتار می‌کنند، شایع‌تر است و اولین علائم آن معمولا در دوران دبستان پدیدار می‌شود و اغلب مقدمه‌ای بر شکل‌گیری اختلال سلوک است.

اختلال سلوک

در این اختلال آنچه که غالب است، رفتارهای تکرارشونده نقض حقوق دیگران و پیروی نکردن از قوانین و قواعد پذیرفته‌شده جامعه است که با دست‌کم 3 مورد از این موارد که به مدت 12 ماه طول کشیده باشد، مشخص می‌شود. این موارد شامل پرخاشگری به حیوانات و انسان‌ها مثلا با قلدری کردن، تهدید کردن، زد و خورد و قساوت نسبت به انسان‌ها و حیوانات است. این افراد به‌طور عمدی به دیگران خسارت جدی وارد و اموال دیگران را تخریب می‌کنند.

به زور وارد حریم شخصی افراد می‌شوند و دروغ می‌گویند. در دوران نوجوانی بدون اجازه و اطلاع والدین شب‌ها بیرون از خانه می‌مانند یا دائم از مدرسه فرار می‌کنند. نکته مهم این است که این افراد به هیچ عنوان پس از انجام کار اشتباهی که انجام داده‌اند، پشیمان نمی‌شوند و احساس گناه ندارند و نگران پیامد شکستن قوانین جامعه نیستند. به نظر می‌رسد آنها نسبت به احساسات دیگران بی‌اعتنا هستند و توانایی همدلی ندارند. اگر این علائم و رفتارها از فردی که زیر 18 سال است سر بزند، تشخیص، اختلال سلوک است اما برای فرد واجد این شرایطی که بالای 18 سال دارد، تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی گذاشته می‌شود.

علل احتمالی: یکی از عواملی که برای ابتلا به این اختلال ذکر شده، ژنتیک است. این اختلال میان کودکانی که دارای والدین دچار اختلال شدید مصرف الکل، اختلال افسردگی و دوقطبی هستند یا سابقه اختلال سلوک و اختلال شخصیت ضداجتماعی دارند، شایع‌تر است. اختلال سلوک ممکن است با شروع زودرس رفتارجنسی، مصرف الکل، سیگار کشیدن، مصرف مواد غیرقانونی و اعمال بی‌پروا و مخاطره‌جویانه همراه باشد.

اختلال انفجاری متناوب

تفاوت این اختلال با دیگر اختلالات این گروه، فوران‌های رفتاری راجعه است که نشانگر نقص در کنترل تکانه‌های پرخاشگری است و به یکی از این دو شکل بروز پیدا می‌کند؛ 1) پرخاشگری کلامی یا فیزیکی نسبت به افراد و اموال یا حیوانات که 2 بار در هفته و به طور متوسط در یک دوره 3 ماهه روی می‌دهد. این پرخاشگری باعث آسیب‌دیدن یا تخریب اموال و جراحت جسمانی افراد و حیوانات می‌شود. 2) سه فوران رفتاری مرتبط با آسیب‌زدن یا تخریب اموال و حمله جسمانی به افراد یا حیوانات در یک دوره 12 ماهه.

شدت پرخاشگری طی فوران‌های راجعه خشم به طور چشمگیری نامتناسب با محرک یا هر نوع عامل استرس‌زایی است که رخ داده. نکته مهم اینکه این فوران خشم ناگهانی رخ می‌دهد؛ یعنی فرد از قبل برای اینکه به این شدت قشقرق راه بیندازد، برنامه‌ریزی نکرده است (یعنی تکانشی است). فوران‌ها معمولا کمتر از 30 دقیقه طول می‌کشند. جالب اینکه این فوران‌های راجعه پرخاشگری بیش از هر کس، خود فرد را آشفته می‌کند و باعث تخریب کارکرد شغلی با عملکرد بین فردی می‌شود یا او را با پیامد‌های جدی مالی یا قانونی مواجه خواهد کرد.

 علل احتمالی: هم عوامل محیطی و هم ژنتیک در این اختلال نقش دارند. افراد با سابقه ضربه جسمانی و هیجانی در 2سال اول زندگی در معرض خطر بالا برای این اختلال قرار دارند. بستگان درجه اول افراد دارای این اختلال، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا قرار دارند.

جنون آتش‌افروزی

افراد مبتلا به این اختلال به آتش‌افروزی عمدی و هدفمند می‌پردازند. این افراد پیش از اقدام به برافروختن آتش، تنش یا برانگیختگی عاطفی قابل‌توجهی را تجربه می‌کنند و پس از اقدام، احساس لذت، ارضا یا تسکین می‌کنند. شیفتگی خاصی به آتش دارند و مجذوب شعله‌ها می‌شوند.

این آتش‌افروزی فقط به قصد لذت بردن است و هیچ‌گونه مقاصد مالی، ابراز عقیده سیاسی، پنهان کردن یک جرم، ابراز خشم یا انتقام‌جویی درمیان نیست. جالب است این افراد ممکن است دائم به مراکز محلی آتشنشانی سربزنند یا حتی آتشنشان شوند تا بتوانند با آتش در ارتباط باشند. این افراد فکرشده عمل می‌کنند و ممکن است برای آتش افروختن از قبل برنامه‌ریزی کرده و تدارک دیده باشند. آنها به پیامد مرتبط با زندگی یا اموالی که در آتش از بین می‌رود، بی‌تفاوت‌اند. در افراد مبتلا به جنون آتش‌افروزی، رویدادهای آتش‌افروزی، دوره‌ای هستند و ممکن است از نظر فراوانی افت و خیز داشته باشند. اگر آتش‌افروزی برای کسب منفعت، کارشکنی یا کینه‌جویی باشد، این تشخیص گذاشته نمی‌شود.

 علل احتمالی: این اختلال در پسران، به‌ویژه در افراد با مهارت‌های اجتماعی ضعیف‌تر و افراد با مشکلات یادگیری بسیار، بیشتر دیده می‌شود.

جنون دزدی

ناتوانی مکرر برای مقاومت در برابر تکانه‌های دزدیدن اشیایی که برای استفاده شخصی یا برای ارزش مادی بالا دزدیده نمی‌شوند، وجود دارد. فرد احساس تنش فزاینده‌ای بلافاصله پیش از دزدی دارد که این تنش پس از ارتکاب به عمل دزدی، به احساس لذت و رضایت تبدیل می‌شود. دزدی به هیچ عنوان به‌علت نیاز مالی، ابراز خشم یا کینه‌جویی انجام نمی‌شود و واکنشی به توهم و هذیان نیست. اشیای دزدیده‌شده برای فرد ارزش اندکی دارند و فرد به‌راحتی قادر به پرداختن پول آنهاست. حتی ممکن است فرد این اشیاء را دور بیندازد یا در انباری ذخیره کند یا حتی مخفیانه آنها را بازگرداند. این دزدی‌ها اغلب ازپیش برنامه‌ریزی‌شده نیستند و بدون کمک گرفتن از دیگران انجام می‌شوند.

افراد دچار جنون دزدی معمولا در برابر تکانه دزدیدن مقاومت می‌کنند و آگاه‌اند که کارشان اشتباه است. آنها از دستگیر شدن می‌ترسند و از کاری که انجام می‌دهند، احساس گناه می‌کنند.

 علل احتمالی: دیده شده که بستگان درجه اول افراد دچار جنون دزدی میزان‌های بالاتری از اختلال وسواسی- جبری در مقایسه با جمعیت عمومی دارند. همچنین به نظر می‌رسد اختلال مصرف مواد در این افراد شایع‌تر است.

منبع:هفته نامه سلامت

انتهای پیام/

هر آنچه باید از اختلالات روانی بدانید

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.