در ادامه این یادداشت آمده است: با این تصمیمات، تقریبا هیچ کس خارج از دایره ظن و شبهه قرار نمیگیرد. عربستان همه چهرههای شاخص خود را از دست داده و باید پرسید آیا عربستان هیچ فرد درستی غیر از ولیعهد و پدرش ندارد؟ با توجه به این رویکرد در عربستان دیگر هیچ فردی لیاقت آزادی را ندارد.
اقدام ولیعهد عربستان خطرناک است؛ زیرا با بیباکی و بیمسئولیتی فراوان همراه است، ضمن آن که نشاندهنده شتابزدگی و بیصبری برای رسیدن به نتایجی تضمین نشده است. خطرناکترین مسئله هم این است که این اقدام از روی انتقامجویی صورت میگیرد که نادیده گرفتن آن ممکن نیست؛ اما بدترین قسمت ماجرا این است که این حمله گسترده، بدون شفافیت و شجاعت سیاسی یا تجربه اداری و نیز بدون هوشمندی حکومت انجام شده و همانند حمله قبلی است که به علمای دین و فرهیختگان شده است در حالی که آنها روزی پشتوانه اصلی حاکمان سعودی بودند. فقط یک نفر میتواند این رخدادها را در داخل و خارج از عربستان تفسیر کند و آن هم کسی است که از اتهامات وارد شده به بازداشتشدگان گروه اول یا گروهی که شنبه بازداشت شدند، مطلع است؛ افرادی که هیچ کس دقیقا نمیداند آنها کجا هستند و چه کسی از آنان بازجویی میکند.
چه کسی به این فرد (محمد بن سلمان)، به راه انداختن جنگ داخلی را تلقین کرده است در حالی که در جنگهای منطقهای دیگری غرق شده و به راحتی و به سلامت از آنها خارج نخواهد شد. شکی نیست که پای تشویق آمریکا و ترامپ برای اجرای اصلاحات در میان است. به نظر میرسد بن سلمان در این جنگ داخلی بیشتر تحت تاثیر عوامل ذاتی و روانی است تا سیاسی و موضوعی. تقریبا پوشیده نیست که او هوس قدرت دارد و برای رسیدن به هرم قدرت در عربستان شتابزده است. میخواهد تخت شاهی را از پدرش تحویل بگیرد و فضا برای او به تنهایی بدون وجود صدای مخالف مهیا شده است، هر چند در عربستان هیچ اثری از مخالفت علنی با مفهوم شناخته شده آن در کشورهای دیگر وجود ندارد و بن سلمان «بیعت» و اعتماد مطلقی که رسانههای سعودی از آن خبر دادند برای خود ایجاد کرده است.
القدسالعربی در ادامه نوشت: هوس قدرت و شتاب برای رسیدن به آن با جزئیات روانی و مزاجی دیگری مانند نبود اعتماد به نفس و ترس از شکست، در شخصیت ولیعهد به وجود آمده است. رسیدن به تفسیری خارج از این عنوان برای توصیف اقدامات وی دشوار است. این ارزیابی با مواضعی که حاکی از نادیده گرفتن مردم (احمق فرض کردن آنها) است تایید میشود. مثلا بن سلمان گفت: «سی سال دیگر را برای جدال دینی هدر نمیدهیم و این {افراطگرایان} را فورا از بین میبریم»؛ و در جایی دیگر گفت: «بحران با قطر بسیار بسیار ناچیز است». آیا این گونه اظهارات باعث نمیشود که ما در شخصیت این فرد و شیوه نگاه او به مردم تأمل کنیم؟
فردی که میخواهد عربستان را از افکار قرون وسطایی خارج کند، چیزهایی میگوید و کارهایی میکند که مانع این خروج میشود و تصمیماتی میگیرد که صدق نیت و توانمندیهای وی و حتی متانتش را زیر سوال میبرد. نمیتوان عامل خارجی را هم نادیده گرفت. شکی نیست که ولیعهد سعودی به وجهه خود در برابر افکار عمومی جهان غرب و سران جهان بسیار اهمیت میدهد. موج بازداشتها بخشی از برنامه اصلاحات اوست که میخواهد در کشور اجرا کند و از طریق این بازداشتها میخواهد پیامهایی با این مضمون ارسال کند که هیچ چیز مانع نقشه من نمیشود و هیچکس بالاتر از قدرت من نیست و هیچ کس هر چقدر هم مقامش بالا و نفوذش زیاد باشد مصونیت نخواهد داشت.
مضمون پیام او به غرب هم این است که «من به وعدههای خود وفا کردم پس بعد از این که مدتی به اتهامزنی علیه عربستان درباره گسترش افراط گرایی دینی و تروریسم پرداختید، حالا به من کمک کنید.»، اما همین غرب خیلی زود به نظر میرسد که در حال لذت بردن از این جنگ داخلی است. نه از آن حمایت میکند و نه از بابتش نگران است. منتظر مانده که ببیند چه میشود.
حتی اگر ثابت شود که بازداشتشدگان در پروندههای فساد و سرقت و سوء مدیریت دست داشته اند، روش نمایشی و گزینشی که برای برخورد با مسئله انتخاب شد، بیمنطق است و در درون خود بذر شکست و حتی بازگشت پیامدهای آن به صاحبانش را به همراه دارد.
پرسش دیگر این است که چه کسی بن سلمان را به خاطر رفتارش مورد پیگرد قرار خواهد داد؟ توجه داریم که از او جز نبوغ و پاکی خبری منتشر نمیشود. بن سلمان با سرمایهگذاری ۴۵ میلیارد دلاری از اموال عمومی در جلسهای ۴۵ دقیقهای با رئیس بانک ژاپن موافقت کرد و یک سال قبل اخباری -که تکذیب هم نشد- از خرید یک قایق کروز به ارزش ۵۰۰ میلیون دلار از تاجر روسی آن هم در اوج تنگنای مالی عربستان که هنوز ادامه دارد منتشر شد. دو ماه قبل مجله آمریکایی نیوزویک نوشت نخستین گامهای اصلاحات این است که حکام و شاهزادگان سعودی فرق بین اموال عمومی و اموال خصوصی خود را بفهمند. امروز سعودیها علاوه بر این نکته باید بدانند و یاد بگیرند که تاریخ در دفتر خود موفقیت تجربه انتقال از یک نقیض به نقیض دیگر را با سرعتی که امور در عربستان در جریان است، ثبت نمیکند.
انتهای پیام/