نوک پیکان انتقادات هم بیشتر حول یک محور است: وضعیت فرهنگی نسلهای جدید، مخصوصا نوجوانان که امروزه میتوان آن را با اصطلاح دهه هشتادیها، خطاب قرار داد با بحران فرهنگی مواجه هستند و واقعیت این است که ما در عرصه تولید فرهنگی برای این قشر کم گذاشتهایم. نه در مورد حرکتهای کلان فرهنگی که حتی در مورد امور خُرد نیز همچنان ضعیف و بی کفایت عمل میکنیم. برای مثال هنوز که هنوز است، حتی در بومی سازی نمادهای فرهنگی تصویر شده بر روی لوازم التحریر دانشآموزان کودک و نوجوان خود مانده ایم. معدود حرکت های امیدوار کننده موجود در همین حوزه نیز، رهاورد تلاش جوانان انقلابی در قالب تشکلهای خودجوش مردمی بوده است که نمیتوان آن را به عنوان یک جریان کلان فرهنگی و ناشی از مدیریت سنجیده مسئولان فرهنگی کشور در طول این سالها قلمداد کرد.
گویا بسیاری از متولیان فرهنگ، تنها سینما را به عنوان مؤلفه و محصولی فرهنگی یافتهاند. آن هم نه سینمایی دارای دغدغه و متعهد که در بسیاری از موارد سینمایی است سرشار از ترویج خیانت، طلاق، دورویی و شوخیهای رکیک جنسی و همین وضعیت مردم را از سینما گریزان کرده است. در این میان البته نکتهی تأسف برانگیز آن است که علی رغم این همه ضعف و ایراد فرهنگی، سالانه میلیاردها تومان صرف این حوزه میشود و به واقع فرهنگ تبدیل به چاه ویلی شده است که صرفا هزینههای گزافی برای کشور در پی دارد اما هر روز شاهد وضعیتی بدتر از دیروز است.
شاید نگاه به همین وضعیت ناامیدکننده است که بسیاری از بزرگان و دلسوزان کشور برای تحقق فعالیت فرهنگی صحیح و خانوادهدار بیشتر به فعالیت تشکلهای فرهنگی خودجوش و مردمی دل بستهاند. اشکالات وارد بر مدیریت دستگاههای فرهنگی کشور کم نیست، اما حقیقت آن است که فعالیتهای فرهنگی کشور ما محکوم به شکست نیست چه آنکه نقاط قوت فرهنگی کشور ما در انجام فعالیتها میتواند به کمک دلسوزان و علاقمندان بشتابد. اما سوال این است که نقاط قوت ما کجاست؟ و اساساً ما چه برنامه ای برای تقویت نقاط قوت و تکثیر مدلهای فرهنگی صحیح میتوانیم انجام دهیم؟
شاید هیچ متفکری، جز همانان که فرهنگ را همان لودگی و شوخیهای جنسی فیلمهای سخیف سینما لقب داده باشند، در اینکه «عاشورا» بزرگترین ظرفیت فرهنگی موجود در پیش روی ماست، شک نداشته باشد. با این حال سؤال دیگری که پیش میآید آن است که ما در پیوند زدن نوجوانان دهه هشتادی خود با قویترین ظرفیت فرهنگی خود یعنی «عاشورا» چه کردهایم کدام اتاق فکر دستگاه های متولی فرهنگ تا کنون در این مقوله اندیشیده است؟ پاسخ منصفانه به این سوال حقیقتاً تأمل بر انگیز را باید در مجالی دیگر تعقیب کرد، با این حال در همین چهارچوب نباید از یک سنت شکنی بدیع صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در روزهای اخیر که در راستای آشنایی بیشتر نوجوانان با فرهنگ سرخ عاشورا صورت گرفته است غافل شویم.
برنامه تلویزیونی «اقیانوس آرام» که به عنوان اولین برنامه زنده مختص نوجوانان که در کربلا تولید میشود، این روزها ساعت 17:30 روی آنتن شبکه دو سیما می رود. «اقیانوس آرام» قصد دارد در فرصت بی نظیر راهپیمایی اربعین، فرزندان دهه هشتادی کشور ما را میهمان سفره اباعبدالله(ع) کند.
«اقیانوس آرام» به تهیه کنندگی مرکز اوج کودک و نوجوان؛ هر شب با دو مهمان روی آنتن میرود که بخش اول آن با حضور یک مهمان در حوزههای ورزشی، فرهنگی و هنری اجرا میشود و در بخش دوم، یک نوجوان موفق، مهمان برنامه میشود و در خصوص نگاه نسل نوجوان به مسائل دینی و به طور خاص واقعه عاشورا؛ همچنین تجربیات قابل انتقال خود برای رسیدن به موفقیت با مجری برنامه به گفتگو میپردازد. پخش آیتم های تصویری از راهپیمایی اربعین با اجرای دو دختر و پسر نوجوان به عنوان دیگر مجریهای این برنامه، از دیگر بخشهای جذاب این برنامه تلویزیونی است. مجریهای نوجوان برنامه سعی میکنند با همسالان خود که در راهپیمایی اربعین حاضر هستند، هم کلام شوند و حسی و حال آنها را به مخاطبان نوجوان برنامه انتقال دهند.
استودیوی اصلی ضبط و پخش زنده برنامه اما بر فراز ساختمان مشرف به گنبد طلاییِ حرم اباعبدالله الحسین(ع) قرار گرفته و مخاطبان نوجوان برنامه، توفیق یک زیارت مجازی را خواهند یافت. پخش آیتمهای تصویری با موضوع شناخت بخشهای مختلف و تاریخی شهر کربلا از دیگر قسمتهای جذاب برنامه برای مخاطب نوجوان است. در این بخش نیز محوریت اصلی با نوجوانان است و کارشناس مذهبی برنامه به همراه جمعی از آنها، به معرفی بخشهای مختلف این شهر مقدس میپردازد. تهیه و پخش چنین ویژه برنامهای برای نوجوانان از آن رو مهم است که نوجوانی، موعد مواجه شدن انسان با بیشترین سوالات اساسی زندگی همچون هدف زندگی، حیات پس از مرگ، خدا، پیامبران، ائمه(ع)، دنیا و... است. نوجوانی دورهای است که خمیرمایه شخصیت انسان به تدریج سفت و سخت می شود و شکل نهایی به خود می گیرد.
با توجه به ظرفیت الهی و شگفتانگیز پیادهروی اربعین در آشنایی هرچه بیشتر تمامی اقشار و مخصوصا اقشار نوجوان کشور با مکتب سرخ حسینی در هدایت افراد، ویژه برنامه «اقیانوس آرام» یکی از برنامههایی است که میتواند به بهترین وجه ممکن مهمترین نقطه قوت فرهنگ کشور ما یعنی عاشورای حسینی را با قلب و روح نوجوانان ما پیوند دهد. در شرایطی که همهی دلسوزان از خطر درگیر شدن نوجوانان با بازیهای رایانهای خشن، غیراخلاقی و خطرناک احساس نگرانی میکنند، چنین برنامههایی میتواند در صورتی که با مشی درست و شیوهای صحیح به پیش برود ضمن آشنا کردن نوجوانان با مؤلفههایی صحیح و منطبق با فطرت، دوری آنها از خطراتی مغایر با فطرت آنها را تضمین نماید. به راستی حسین(ع) می تواند همان کشتی نجاتی باشد که زندگی دنیا و آخرت دهه هشتادیهای کشور ما را بیمه کند و برنامه سازان کشور ما مسئولیتی خطیرتر از اینکه این نوجوانان پاک سرشت را با این کشتی نجات آماده کنند، ندارند. کاش با تدبیر مسئولان «اقیانوس آرام» پس از راهپیمایی اربعین هم تداوم یابد. یا حداقل تولید برنامههایی با همین رویکرد در دستور کار قرار گیرد.
حقیقتا این سؤال قابل تأمل است که سرانجام چه زمانی مجاب خواهیم شد که از بزرگترین ظرفیت هدایت انسان که همانا حسین(ع) است، برای هدایت نسل آینده کشور در حساسترین مقاطع سنی آن استفاده کنیم؟ در شرایطی که آسیبهای غیرقابل کنترل شبکههای اجتماعی در فضای ولنگاری فرهنگی موجود در مدیریت فرهنگی کشور، خطراتی روز افزون برای نوجوانان و جوانان کشور پدید آورده است، چرا کمتر شاهد تولید برنامههایی چون «اقیانوس آرام» هستیم و چرا چنین برنامههایی باید تنها در محدوده زمانی چند روزه روی آنتن برود؟ به امید روزی که حسین(ع) را از نوجوانان این سرزمین دریغ نکنیم تا معنای «احلی من العسل» را از برادرزادهاش بیاموزند. آنگاه نه از نهنگ آبی خواهیم ترسید، نه از غول هالیوود!
انتهای پیام/