بنا بر آمار موجود، 82 درصد شهدای دفاع مقدس، بین 16 تا 30 سال سن داشتند که نشان دهنده نقش تأثیرگذار جوانان در این جنگ تحمیلی است. جوانان قسمت عمدهای از رزمندگان را تشکیل میدادند و علاوه بر آن، بسیاری از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس، جوانانی زیر 30 سال بودند. طراحی عملیاتهای بزرگ و پیچیده دفاع مقدس توسط این فرماندهان جوان، دشمنی مجهز و قدرتمند که از سمت کشورهای گوناگون حمایت میگشت و از تجربه کارشناسان باتجربه نظامی بهره میبرد، همه را حیرت زده کرده بود به گونهای که تجربه بعضی از این عملیاتها، همچون والفجر 8، در دانشگاههای بزرگ نظامی دنیا تدریس میگردد. بیشک چیزی جز استعداد سرشار این جوانان و امدادهای الهی، نمیتوانست چنین حماسههای عظیمی را بهوجود آورد که همه را متحیر نماید.
در ادامه به معرفی برخی از فرماندهان جوان دفاع مقدس که نقش تأثیر گذاری در این نبرد 8 ساله داشتند، میپردازیم. این فرماندهان جوان بدون تجربه حضور در میدان جنگ و با ایمان راسخی که حتی سپاه تا دندان مسلح دشمن نیز در مقابل آن عاجز بود، توانستند نیروهای خود را هدایت کنند و پیروزی های بزرگی برای جبهه اسلام رقم بزنند.
با آغاز جنگ، شهید همت به همراه حاج احمد متوسلیان، به دستور فرمانده کل سپاه مأموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمدرسول الله را تشکیل دهند. در عملیات سراسری فتحالمبین، مسئولیت قسمتی از کل عملیات به عهده وی بود که در موفقیت این عملیات در منطقه کوهستانی «شاوریه» نقش مهمی داشت. محمدابراهیم همت در عملیات بیتالمقدس در سمت معاونت تیپ محمدرسول الله فعالیت داشت و تلاش قابل توجهی را در شکستن محاصره جاده شلمچه-خرمشهر انجام داد، همچنین او و یگان تحت امرش سهم بسزایی در فتح خرمشهر داشتند.
محمدابراهیم همت در سال ۱۳۶۱ با توجه آغاز جنگ در جنوب لبنان، به منظور یاری رساندن به مردم لبنان راهی آن دیار شد و پس از دو ماه حضور در این خطه، به جبهههای ایران بازگشت. با شروع عملیات رمضان، در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۱ در منطقه شرق بصره، فرماندهی تیپ ۲۷ محمدرسولالله را به عهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشکر، در سمت فرماندهی آن لشکر انجام وظیفه کرد. شهید همت، در عملیات مسلمبنعقیل و عملیات محرم در سمت فرمانده قرارگاه ظفر، با دشمن جنگید، و در عملیات والفجر مقدماتی، مسئولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل لشکر ۲۷ حضرت رسول، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تیپ ۱۰ سیدالشهدا بود، به عهده گرفت. سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر ۲۷ تحت فرماندهی او در عملیات والفجر4 قابل توجه بود.
در جریان عملیات خیبر، همچنان که نیروهای ایرانی در برابر ارتش عراق مقاومت میکردند، هنگامی که محمدابراهیم همت برای بررسی وضعیت جبهه جلو رفته بود؛ بر اثر اصابت گلوله توپ در نزدیکیاش همراه با معاونش اکبر زجاجی، در غروب ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ و در سن 28 سالگی در محل تقاطع جادههای جزایر مجنون شمالی و جنوبی به شهادت رسید.
کاوه یکی از جوانترین فرماندهانی است که هدایت جنگ ایران و عراق را به عهده گرفت. روزی که جنگ آغاز شد، او یک جوان ۱۹ ساله بود اما ۳ سال بعد فرماندهی تیپ ویژه شهدا را بر عهده گرفت؛ تیپی که از کلیدیترین یگانهای سپاه بود. موفقیتها و انجام عملیات خارقالعاده توسط این تیپ با فرماندهی کاوه باعث شد که به لشکر ویژه ارتقاء یابد.
محمود کاوه فقط در سال ۱۳۵۸ یک دوره آموزش عمومی و نیز آموزش جنگهای نامنظم را به مدت چهار ماه به همراه سه نفر دیگر از کادر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خراسان در پادگان امام علی گذراند. او نقش بسیار مهمی در کردستان و مبارزه با ضدانقلاب و رژیم بعث عراق ایفا کرد، بهطوری که هر زمان نام شهید کاوه میآمد تن ضدانقلاب میلرزید.
سرانجام این فرمانده دلاور، در ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در منطقه عمومی حاج عمران برروی قله ۲۵۱۹ حاجعمران بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ و درسن ۲۵ سالگی به شهادت رسید.
مهدی زینالدین بعد از پيروزی انقلاب اسلامی جزو اولين كسانی بود كه جذب نهاد مقدس جهادسازندگی شد و با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم، برای انجام وظيفه شرعی و اجتماعی خود و حفظ و حراست از دستاوردهای خونين انقلاب، به اين نهاد مقدس پيوست. ابتدا در قسمت پذيرش و پس از آن به عنوان مسئول واحد اطلاعات سپاه قم انجام وظيفه كرد.
شهيد زينالدين در زمان مسئوليت خود در واحد اطلاعات (كه همزمان با مسئله خلق مسلمان و توطئههای پيچيده ضدانقلاب در شهر خونين و قيام قم بود) با ابراز نقش فعال خود و با برخورداری از بينش عميق سياسی، در خنثی كردن حركتهای انحرافی و ضدانقلابی گروهكهای آمريكايی نقش بسزايی داشت. با آغاز تهاجم دشمن بعثی به مرزهای ميهن اسلامی، شهيد زينالدين بیدرنگ پس از گذراندن آموزش كوتاه مدت نظامی، به همراه يک گروه صدنفره خود را به جبهه رساند و به نبرد بیامان عليه كفار بعثی پرداخت.
شهيد زينالدين در عمليات بيتالمقدس مسئوليت اطلاعات و عمليات قرارگاه نصر را برعهده داشت و به خاطر لياقت، ايمان، خلوص، استعداد رزمی و شجاعت فراوان، در عمليات رمضان به عنوان فرمانده تيپ علیبن ابیطالب(ع) - كه بعدها به لشكر تبديل شد-، انتخاب گرديد؛ لشكر مقدس علیبن ابیطالب(ع) در تمام صحنههای نبرد سپاهيان اسلام (عمليات محرم، والفجرمقدماتی، والفجر3 و والفجر4) خط شكن و به عنوان يكی از يگانهای هميشه موفق، نقش حساس و تعيين كنندهای را برعهده داشت.
سرانجام، مهدی زینالدین، در ۲۷ آبان ۱۳۶۳ همراه با برادرش به منظور شناسایی منطقه از کرمانشاه به سوی سردشت در حال حرکت با گروههای مسلح جدایی طلب درگیر شده و در سن 25 سالگی به شهادت رسید.
شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یک سال خدمت صادقانه در كردستان راهی خطه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی كه مقابل عراقیها در جاده آبادان-اهواز در منطقه دار خوین تشكیل شده بود، منصوب گشت.
این فرمانده جوان، در عملیات شكست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را كه عراقی ها با نصب آن دو پل بر روی رود كارون، آبادان را محاصره كرده بودند، به تصرف درآورد، و در آزاد سازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپههای رملی و محاصره كردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمندانه طریق القدس بود كه تیپ امام حسین (ع) رسمیت یافت.
حسین خرازی، در عملیات فتح المبین دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش حدود 15 كیلومتر دور زد و یگان او در عملیات بیت المقدس جزو اولین لشكرهایی بود كه از رود كارون عبور كرد و به جاده اهواز- خرمشهر رسید و در آزاد سازی خرمشهر نیز سهم بسزایی داشت، و پس از آن در عملیاتهای مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر 4 و خیبر در سمت فرماندهی لشكر امام حسین(ع)، به همراه رزمندگان دلاور آن لشكر، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد.
فرمانده جوان لشکر 14 امام حسین (ع) در عملیات كربلای 5 ، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشكل مواجه شده بود، خود پییگیر جدی این كار شد، كه در همان حال خمپارهای در نزدیكیاش منفجر شد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه 1365 در سن 29 سالگی به شهادت رسید.
عشق رزمندگان جوان دفاع مقدس به امام خمینی (ره)، بهگونهای بود که حاضر بودند از جان خود بگذرند؛ اما سخن امام بر زمین نماند. نمونه آن، در نبرد جزایر مجنون قابل مشاهده است؛ هنگامی که پیام امام خمینی (ره) مبنی بر حفظ جزایر مجنون به گوش رزمندگان اسلام رسید، تا پای جان جنگیدند و وفاداری خود به امام (ره) را نشان دادند. امام خمینی (ره) نیز که به این جوانان مؤمن و انقلابی اعتماد عمیقی داشت، درباره آنان میگوید: «اینجانب به ملت ایران برای داشتن چنین جوانان برومند و متعهد و فداکاری که نظیر آنان را در جهان سراغ ندارم و تاریخ هم نشان نداده است، تبریک و تهنیت عرض میکنم؛ و به اسلام بزرگ برای داشتن این جانبازان در راه حق، که برای اسلام و میهن اسلامی خود از همه چیز خویش میگذرند، تبریک تقدیم میکنم. اینان نه تنها ایران را در جهان و نسلهای آینده آبرو دادند که اسلام بزرگ را سرافراز نمودند.» (صحیفه امام،ج18،ص147)
همچنین امام خمینی (ره) میگوید: «این جانب هنگامی که این جوانان عزیز را که با گریه از منِ عقب مانده تقاضای دعا برای شهادت میکنند، مشاهده میکنم؛ از خود مأیوس و از آنان شرمنده میگردم و هنگامی که عکسهای متعدد این شهیدان نورس نورانی را مینگرم و به ارزشهای انسانی و مقام الهی آنان که خود از آن دور هستم، غبطه میخورم».
در پایان باید گفت که این جوانان نشان دادند، ایمان واقعی به خداوند تا چه میزان میتواند در اراده فرد تأثیرگذار باشد؛ تا جایی که انسان از همه هستی خود بگذرد و جان خود را در راه معبود فدا کند. دستهای خالی رزمندگان جوان دفاع مقدس، کاری کرد که سلاحهای پیشرفته دشمن نتوانست در برابر اراده آنان کار به جایی برساند و فرماندهان باتجربه نظامی جهان در برابر آنان احساس حقارت نمودند؛ این جوانان قهرمان میتوانند الگویی برای جوانان دهه های بعد باشد تا با اراده و ایمان، کارهای بینظیری برای کشور اسلامی خود انجام دهند و همگان را حیرت زده کنند.
انتهای پیام/