این بیماری اصولا وقتی که حاد و درمان آن بسیار دشوار می شود، خود را نشان می دهد. در این مقاله اطلاعاتی در خصوص اختلال دو قطبی را آماده کرده ایم. توصیه ما این است که حتما این مقاله را مطالعه کنید و از دست ندهید. با ما همراه شوید.
طبیعی است هر فردی در طول زندگی دورانی از شادی و افسردگی را تجربه میکند. ولی در مورد افراد مبتلا به اختلال دو قطبی این دو احساس متضاد مکررا در فواصل زمانی تکرار میشود.در مراحل اولیه، نشانههای اختلال دوقطبی ممکن است به جای بیماری روانی با یک مشکل خودش را نشان دهد. به عنوان مثال، ابتدا ممکن است با اعتیاد به الکل یا مواد مخدر یا عملکرد ضعیف در مدرسه، حاضر نشدن سر کلاس یا محل کار ظاهر شود. علائم دوقطبی به طور کلی به سرعت نه به وجود میآیند و نه از بین میروند آنها پایدار هستند و به طور قابل توجهی زندگی فرد را مختل میکنند.
مشکل دیگر این بیماری زمانی است که فرد فقط در دوره افسردگی به پزشک مراجعه میکند و چون کل حالات روحی به پزشک گزارش نمیشود، فقط داروی ضدافسردگی تجویز میشود که تاثیری در بهبودی ندارد. این بیماری در خیلی از موارد مانع از زندگی عادی فرد میشود و او را از جامعه دور نگه میدارد. آن چنان ناتوانش میکند که گاهی پزشک ناچار میشود علاوه بر درمانهای معمول حکم نوعی معلولیت را برای بیمار صادر کند تا به دلایل صدماتی که به خودش و سایرین میزند، او را ازجامعه دور نگه دارد.از آنجا که بیماری مرموز اختلال دوقطبی مثل هر بیماری دیگر با تشخیص دقیق پزشک میتواند بخوبی کنترل شود، شما را با هفت مشخصه اصلی این بیماری آشنا میکنیم.
تغییر سریع موضوع بحث هنگام مکالمه
شخصی که از بیماری اختلال دوقطبی رنج میبرد ذهن پراکندهای دارد. زمانی مغز فعال و قدرت فرآیند اطلاعات زیاد است، به طوری که فرد ایدههای خلاقانه جدیدی ارائه میکند و به همین دلیل وقتی با این فرد در حال مکالمه هستید متوجه میشوید چقدر سریع موضوع و ایدههای مطرح در مکالمه را عوض میکند.
رفتارهای بیش فعالی
گاهی فرد مبتلا به اختلال دوقطبی بسیار فعال است و به فوریت و بدون تفکر تصمیم میگیرد. در چنین حالتی که برخاسته از شیدایی این بیماری است، به اصطلاح فرد نمیتواند یکجا بنشیند و رفتارهای بیش فعالی بروز میدهد.
مبالغه درباره خود
مبتلا به اختلال دوقطبی وقتی شاد و پر از انرژی است، کلی در مورد شخصیت خودش مبالغه میکند. او فکر میکند دیده نمیشود بنابراین سعی میکند با یک تصویر خیالی از خود و با گزافهگویی بسیار آن را به نمایش بگذارد.
تکلم سریع ولی کم
در بعضی مواقع از بیان آنچه در ذهنش میگذرد عاجز است. نمیتواند افکارش را کنترل کند. بنابراین سریع و کوتاه صحبت میکند.
افت و خیز فراوان در حالات روحی
زمانی بسیار فعال و سرحال است که به آن حالت شیدایی یا نیمه جنون میگویند و زمانی غم و نومیدی تمام وجودش را فرا میگیرد که به آن دوره افسردگی گفته میشود. این تضاد اخلاقی میتواند چند روز یا چند ماه طول بکشد، ولی به طور مداوم تکرار میشود.
ولخرجی زیاد
وقتی فرد در حالت روحی شیدایی قرار میگیرد رفتارها و تصمیمات اغراقآمیز دارد. عادتهایی مثل ولخرجی یا تصمیمهای نادرست مالی که هیچ منطقی پشت آن نیست ازخود بروز میدهد. به طوری که شخص ثروتمند میتواند تمام دارایی خود را یکشبه از دست بدهد.
تحریکپذیری
شخصی که به اختلال دوقطبی مبتلاست غریبه و خودی برایش فرق نمیکند. یک حرکت، یک رفتار، یک انتقاد، بحث یا عدم موافقت با عقاید او باعث ناراحتی او شده حتی رفتار پرخاشگرانه مثل کتک کاری و دعوا راه میاندازد.
این بیماری مرموز بیشترعلت ژنتیکی دارد که محرکهای محیطی مثل مرگ یکی از افراد خانواده، شکستهای عاطفی یا اجتماعی میتواند باعث بروز یا تشدید آن شود. به همین دلیل اگر از کودکی این بیماری تشخیص داده شود پزشک متخصص میتواند با داروهای مناسب، مواد شیمیایی مغز یا همان انتقال دهندههای عصبی را کنترل کند تا فرد نه تنها زندگی روزانهاش مختل نشود، بلکه بتواند فرد مفیدی برای خود و جامعهاش باشد. افراد معروفی مثل پیکاسو و مریلین مونرو نیز به این بیماری مبتلا بودند. اولی نقاش بزرگ و بنیانگذار سبک جهانی کوبیسم شد و دومی در دوره افسردگی دست به خودکشی زد. چرچیل نیز از دیگر افراد مشهوری بود که به بیماری دوقطبی مبتلا بود و خودش این بیماری را سگ سیاه مینامید.
پس اگر این بیماری به موقع تشخیص داده وکنترل شود به جای آنکه شخص را منفعل و دور از اجتماع نگهدارد، میتواند او را به فردی تبدیل کند تا شاید بخشی از تاریخ جامعه انسانی شود.
منبع:کیهان
انتهای پیام/
حالا اگه شما شمال بایستی ایراد از جنوبه ولی اگر جنوب باشی ایراد از شماله و ربطش فقط به کسیه که ایستاده نه کار و رفتاری که انجام داده و چه بسا همون کارو بارها خیلی بدترشم در مواقع خیلی بهتر انجام دا ه و خودشو پیروز دونسته درحالیکه میدونیم دوست و حتی دشمن رو نباید رنجوند بلکه متوجه اشتباهش کرد و دعاش کرد اما اینکار برای بیمار دوقطبی نهایت لذته.روزانه هزاران مورد کهبعید و محال میدونستم دیدم که میگم.آخریش وقتی بهم یکی از نزدیکا گفت نه دوستت نداره و قبلش چطور باور داشتم و براش چه تلاشها خالصانه که نکرده بودم تازه فهمیدم چه چیزایی کجاها خوردم که فقط خدا کمکم کرده.
بله این افراد دید درست از رفتار درست ندارن و به تبع اون عقاید محکمی که بازدارنده باشه هم ندارن. شما میتونید یک عمر منتظر یکی باشین زیر آفتاب و خسته و ببینید چجور تو فکر قال گذاشتن و زرنگیه که وقتی رسید بزنه سرت و چشمای حدقه بیرون زدتو ببینه و هربار خندش طولانی تر و عمیق تر بشه در حالیکه تو دنبال چیزی هستی توجیه کنی اشتباه فهمیده وگرنه هیچ بلانسبت حیوانی چنین عمل و رفتار انسانی رو اینطور پاسخ نمیده و فک کنه پیروز شده و تماشاچی هم از قبل جمع کرده و میدونه چطور مجلس بسازه و قلبتو سوراخ و له کنه و به خن ههاش اضافه کنه.تا اونجا که اگه نقطه ضعف و دردی جاییت باشه یدونه مشتی بکوبه اونجا و مجلسشو شادتر کنه ولی به محض عوض شدن جو طوری قضیه و ماجرارو برمیگردونه مثلا با نسبت دا ن چیزایی که همه بد میدونن و بهش میخوره مثل تو این سن یا این شرایط و ظاهر این کارو کرده باشه عبا ندارن و فقط اونجا هم باز اونا کاردرستو میکردن.دیدم که چطور هرکسیو با خودشون همراه میکنن درحالیکه فک میکنی الان تموم میشه و برات توضیح میده و اون حال بد که نمیشه توصیفش کرد تموم میشه و ...
افسوس
افسوس راهی برای مقابله با این آدما و شناخت و درمونشون نمیشه اجبار کرد.
این لزیزان نمونه های انگشت شمار انسان یا فرشته روی زمین اند. دوستمون دقاقا درست اشاره کرد که اعتماد به نفستون رو حفظ کنین و از خدا و خوبی و خنده هم غافل نشین.و تا میتونید رنجتون رو زود بپذیرید تا برامون راحت تر یا حسن بشه.
حتی دوستم که چند بار تکرار کرد با دلهره شخصا نظرم اینه که بهترین یار و همراه هر کسی میتونه باشه. چون رنجی اجباری روی رنجهای اجباری برات کسی با بی رحمی تمام میزاره که خیلی بیشتر اینها هم جز برکت و خیر نمیشه دید.ولی گذشته از سختیش بدون اقراق عرض کردم.و حداقل روزانه ملیاردهو معادله اخلاقی و رفتاری تو ذهنم برا رسیدن به نتیجه و جواب کنار هم قرار دا م و هرکدومو با بقیه در هزاران شرایط و موقعیت مختلف سنجیدم.و اطمینان دارم هرکدومشون برن پیش متخصص (حتما)بهشون نهایتا بگه زمینش هست و این حد فراتر نمیره.
خدا دلتونو شاد کنه تا بقیه کنارتون شاد باشن و کسی تمام زحمت و انگیزه و توانتون رو به باد و بازی نگیره. آمین
از مطلبی که نوشتید ممنون فقط تو مطالبی که خوندم میگفت یه ادم دوقطبی با ویژگی های فرا انسانی محدودیت های یه مغز سالمو نادیده میگیره دقیقا یعنی چی؟ من حدودا30 سالمه چون نمیخوام ازدواج کنم تازه میخوام برم دانشگاه و البته باید بگم همه مطالب درست و دقیق نیست من هوش و خلاقیت بالای دارم و البته
ممنون
تازه نظر اینجوریه نه نذر اینجوری
ببخشید فرق بیماری دوقطبی با چند شخصیتی چیه؟
من هم این علائم رو دارم،فکر میکنم خیلی وقت پیش به این بیماری مبتلا شدم مثل بچه ای که همرام بزرگ شده و الانم علائمم شدید تره اما مطمئن نیستم
خلاصه بگم گاهی صفرم یا صد
گاهی به یه چیز خیلی علاقه مند میشم گاهی به شدت از همون چیز زده میشم
من کلا اخلاقم در عرض یک ثانیه از خنده ب عصبانیت تغییر میکرد یا خیلیی علائم غیرعادی دیگه خیلی تست دادم تا بفهمم و ب مشاور مراجعه کردم تا اینکه با دوقطبی اشنا شدم و علائمشو خوندم فهمیدم ک اره من این بیماری رو دارم اصلا هم مشکلی باش ندارم تنها اونه ک میتونه حالمو عوض کنه هیج وقت هم ب کسی نمیگم تا بگن برم دنبال درمانش چون من واقعا دوسش دارم با همه حال بدیایی یهوییش
اما از وضعیت خودم راضی ام
نیازی نیست حتی اگه دوقطبی باشیم خودمون رو از جامعه دور کنیم
با روان کاوی میتونیم یه زندگی جدید و عادی داشته باشیم
و کسانی هم که باهام هستن رو خیلی اذیت میکنم یوقتایی کنترل حرفام یا کارام دستم نیست یه وقتایی کاملا هیجانی رفتار میکنم اون کاری رو میکنم که اون لحظه هیجانم رو ارضا کنه و بدون فکر انجام میدمو تا انجامش هم ندم این دوره نمیگذره یه وقتایی انرژیم انقدر زیاده که تو خودم بند نمیشم و گاها این انرژی کنترل نشده که نمیتونم تخلیش کنم به خود زنی منجر میشه اکثرا تا تیغ
چندبار هم فکر خودکشی به سرم زد
بعضی وقت ها خیلی خوشحالم ولی یهو با یه حرف ساده اصبانی میشم
این نظره منه ک ب کسی نگید ب دکترم نگید سعی کنید با اون دوست شید
الان که دارم این مطلبو مینویسم بعد از یه دوره افسردگیه و یه خورده احساس افسردگی می کنم و همین طور احساس شکست و خودمو در مورد خیلی از اتفاقا مقصر می دونم اما اگه همون موقع یه فکر مفید کنم یا دست به خود انتقادگری بزنم حالم خوب میشه و تصمیم جدید می گرم و انرژیم بیش تر میشه
برای اینکه افکار منفی مزاحمم نشن گاهی کارهامو سریع انجام میدم و زیاد حرف میزنم
و بعضی اوقات به دلیل اضطراب و خستگی سعی میکنم منظور خودمو با کم ترین کلمات و تندترین حالت ممکن برسونم.
یک ساعت ورزش کردن حالمو بهتر میکنه
من قبلا خیلی درس خون بودم اما الان گاهی اوقات (بیش تر بعد از تصمیماتم)از درس لذت می برم اما کم تر از اون موقع و در سایر وقت ها میرم سراغ درس سطح انرژیم میاد پایین و به مراتب تمرکزم هم کم میشه
آیا ممکنه اینا نشانه دو قطبی باشه؟
لطفا راهنمایی کنید..ممنون
داغووووووونم کرد. خیلی منو عذاب داد
هر لحظه فکر میکنم به اذیت هاش شدیدا عذاب میکشم
هرانسانی درطول زندگی خودش مشکلاتی روداره
برای اینکه بااین مشکلات مبارزه کنیم باید باید باید
اعتماد بنفس خودمون روببریم بالا
چطورمیشه اعتماد بنفس روببریم بالا ازطریق علم
کدوم علم علم خودشناسی وخداشناسی
باید چیکارکنیم نماز بخونیم قرآن بخونیم
تاخودمون روبه طریق به آرامش برسونیم
خواندن قرآن باترجمه فارسی هرروزدویاسه صفحه
گفتن ذکرالله. محمد علی فاطمه حسن وحسین
فرستادن صلوات برمحمدوآل محمد
استغفرالله ربی واتبوعلیه
هرکسی میخاد رایگان وبدون هزینه خودش روبیمه عمرکنه
بسم الله فقط یه زره شهامت واراده میخاد
من یک دو قطبی ام
حالا ممکنه این علائم به خاطر کم خوابیم باشه؟ یا من دوقطبیم؟
عوض کردن بحث اونم گاها کاملا طبیعی و نرماله
هر آدمی ممکنه این کارو بکنه
حافظ تو یکی شعراش گفته ک میان گریه میخندم
و گرنه من بیماری رو دیدم که به اندازه کف دستش قرص میخورد
من خودم چندین بار دچار این مشکلات و بیماریها شدهام
بیماری قرن و هزاره ما، بیدینی و بددینی هست
اگر به خدا متصل بشیم و تسلیم خدا بشویم بهترین زندگی رو خواهیم داشت
شما پیامبران رو نگاه کنید
همهشون از دست دیگران عذاب میکشیدند
ولی خداوند به اونها صبر و شکیبایی و قدرت حل مشکلات رو میداد
چه بايد بكنم ؟
چه بايد بكنم ؟
چه بايد بكنم ؟
تا حاد تر نشه
ممنون