در این یادداشت آمده است: نظام دولت داری مدرن در کشور جمهوری اسلامی افغانستان بعد از سال 2001 و با حمله آمریکا و ناتو و نهایتاً شکست طالبان پایه گذاری شد، نظامی که تا آن زمان یک شیوه استبدادی از مفکوره های سخت را بر مردم تحمیل می کرد یک شبه از بین رفت و شیوه ای از حکومت داری به وجود آمد که رکن اساسی آن مردم سالار بود و آزادی بیان از شعارهای سیاست مداران آن به شمار می رفت.
با تغییر شیوه حکومت داری از افراطیت و تحجر به مردم سالاری دموکراتیک، این امیدواری در مردم به وجود آمد که می شود شیوه حکومت کردن را، خودشان انتخاب کنند. مردم تازه آشنا شده با شیوه های دموکراتیک به دنبال آن بودند که از طریق مشارکت در رای گیری همگام با دولت در نظام سازی مدرن همکاری نمایند اما شرایط حاکم بر اغلب سازمان ها از دوران تحجر این اجازه را به آنها نمی داد.
بنابراین مردم به دنبال تغییر هستند و افکار عمومی برای شکوفایی نظام و رهایی از افراطیت تلاش می کند و نقش سازمان، مدیران ارشد و سیاست مداران نظام در برنامه ریزی و داشتن برنامه تعامل با مردم بسیار سازنده و مفید است.
دیپلماسی سازمانی مفهوم جدیدی است که باید در مباحث دولتی افغانستان مطرح شود و پیش قراول این مبحث، نمایندگی های سیاسی افغانستان در سراسر دنیا هستند، نمایندگی هایی که عمدتاً از طرف مهاجرین کشور با مقایسه شکل ارائه خدمات آن با نهادهای کشور میزبان روبه رو می شوند زنگ هشداری برای دولت به شمار می آیند.
زنگ هشداری که گاه دولت آن را یک حرکت برای دموکراسی و تبدیل نظام به حکومت مردم سالار می داند و به طور مثبت از آن استقبال می شود و سازمان های حکومتی هم، همگام با مردم و صدای جامعه قدم بر می بردارد و گاه آن را بدون پاسخ گرفته و به کار خود ادامه می دهد، اما در این میان نقش واحد های مطبوعاتی و روابط عمومی ها در تعامل با مردم بسیار سازنده و مثبت است چرا که این واحد ها به عنوان پیشگام تغییر یا دفاع از برنامه های سازمان قرار دارند و می تواند چهره ای بی بدیل در نزد مردم گاه مثبت و گاه منفی ترسیم کنند .
اول حمل/ فروردین است روزی که همگان به استقبال بهار می رویم و در سوم بهار زنگ شروع مکاتب به صدا در می آید، این زنگ با شرکت مقامات ارشد حکومت استقبال می شود و آن را زنگی برای تغییر و حرکت به سمت آینده ای روشن می دانند؛ در اینجا مکاتب به عنوان پیش آهنگی برای تغییر است چرا که اگر اندیشه های کودک و نوجوانِ درحال شکوفایی و کنجکاو را خفه کند دیگر زمینه ای برای تغییر باقی نخواهد ماند اما اگر به سوالات نوجوان در مکاتب پاسخ داده شود و از ذهن خلاق کودک و نوجوان استقبال شود نهایتاً حرکتی خواهد بود برای ریشه کن ساختن معضلات جامعه و استمراری است که گام به گام جامعه را به سوی نظامی متمدن و مترقی پیش خواهد برد، بنابراین زنگ مکاتب ، زنگ شروعی برای تغییر است.
روابط عمومی ها هم باید مانند مکاتب به مثابه زنگی برای تغییر باشند نه محلی برای خنثی ساختن مردم و سرکوب اندیشه های نخبگان و دفاع بیش از حد برنامه های سازمان، بلکه باید جایی را تشکیل دهند که در تعامل با روشنفکران و نخبگان جامعه، فرهنگ برخورد با مردم و مردم با سازمان را نهادینه کرده و دیپلماسی سازمانی تدوین می شود .
دیپلماسی سازمانی راهکاری برای تمرین دموکراسی دوام دار است، در این راهکار اگر سازمان ها هم راستا با تقاضای جامعه و سنجش مستمر مطالبات حرکت کنند خواهند توانست، شیوه ای برای تعامل دو طرفه و در نهایت طرحی برای توسعه و رفاه تدوین نمایند و وظیفه واحد مطبوعاتی و روابط عمومی ها به عنوان گلوگاه یک سازمان نیز همین امر است که هم نیاز جامعه را با امکانات سازمانی سنجش و مقایسه کند و هم به گوش مدیران ارشد برساند تا رسالت این واحدها به عنوان زنگ تغییر تکمیل شود .
دولت افغانستان با توسعه واحد روابط عمومی/ مطبوعاتی سازمانها میتواند بهعنوان زنجیر وصل بین مردم و سازمان حرکت کند و سازمانهای دولتی را که سالهاست به یک چالش بدبینی بین مردم و دولت مبدل شده را به یک فرصت هم برای پیشرفت سازمانها و هم اعتماد مردم نسبت به نهادهای حکومتی تبدیل کند و تدوین دیپلماسی فعالسازمانی این قابلیت را دارد.
انتهای پیام/