إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَجَهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
همانا کسانی که ایمان آورده اند و کسانی که مهاجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده اند، آنها به رحمت پروردگار امیداوار هستند و خداوند آمرزنده و مهربان است. (218)
در شأن نزول این آیه که در ادامه آیه پیش است، می خوانیم: مؤمنانی که هجرت و جهاد کردند، ولی هلال ماه رجب را با ماه جمادی الاخری اشتباه گرفتند و دست به قتال زدند، ناراحت نباشند. زیرا اشتباهشان مورد عفو است و آنان قصد انجام گناه نداشته اند.
امید بدون عمل، آرزویی بیش نیست. چنانکه در آخرین آیه سوره ی کهف می خوانیم: (من کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صالحاً و لایُشرک بعبادة ربّه احداً) هرکس امید به لقای پروردگار و رسیدن به مقام قرب را دارد، پس باید عمل خالصانه انجام دهد. آری، «رجاء»، آن امیدی است که انسان مقدّمات رسیدن به آنرا فراهم کند.
برای امیدوار بودن به الطاف الهی، اسلام زمینه هایی را فراهم کرده است:
*یأس و ناامیدی از گناهان کبیره است.زمر، 53 .
*خداوند می فرماید: من نزد گمان بنده ی مؤمن هستم، اگر گمان خوب به من ببرد به او خوبی می رسانم.کافی، ج 2، ص 72.
* انبیا و فرشتگان، به مؤمنین دعا و برای آنان استغفار می کنند.غافر، 7 ؛ ابراهیم، 41.
* پاداش الهی چندین برابر است.بقره، 261.
* راه توبه باز است.نساء، 18.
* گرفتاری های مؤمن، کفّاره ی گناهان او محسوب می شود.بحار، ج 81، ص 176.
* خداوند توبه را قبول کرده و سیّئات را به حسنات مبّدل می سازد.فرقان، 70.
پیام ها:
* رتبه ی ایمان، مقدّم بر عمل است. (آمنوا... هاجروا وجاهدوا)
*امید به لطف پروردگار، مشروط به ایمان، هجرت و جهاد است. (آمنوا... هاجروا وجاهدوا... اولئک یرجون)
* اصول افکار و اعمال اگر صحیح باشد، اشتباهات جزئی قابل عفو است. (آمنوا... هاجروا... یرجون)
* به لطف خداوند امیدوار باشیم، نه به کارهای نیک خود. زیرا خطر سوءعاقبت و حبط عمل و عدم قبول اطاعت، تا پایان عمر در کمین است. (یرجون رحمت اللّه)
* چون بنده امیدوار به رحمت خداوند است، خداوند نیز اعلام می کند: آمرزنده و مهربان است. (یرجون رحمت اللّه و اللّه غفور رحیم)
* ارزش هجرت و جهاد آن است که در راه خدا و برای او باشد. (فی سبیل اللّه)
* مؤمنان و مهاجران مخلص نیز به رحمت و مغفرت او نیاز دارند. (آمنوا، هاجروا... یرجون رحمت اللّه)
*از خطای مهاجران و مجاهدان در راه خدا، باید گذشت. (واللّه غفور رحیم)
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَآ إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَیَسْئَلُونَکَ مَاذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْأَیَتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ
از تو درباره شراب و قمار می پرسند، بگو: در آن دو گناهی بزرگ است و منافعی (مادّی) نیز برای مردم دارند. (ولی) گناه آن دو از سود آنها بزرگ تر است. (همچنین) از تو می پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو: افزون (بر نیاز خود را)، خداوند اینچنین آیات را برای شما روشن می سازد تا شاید اندیشه کنید. (219)
کلمه «اثم» به گفته ی راغب در مفردات، به کاری گویند که انسان را در انجام کارهای خیر کُند و سست کند.
سؤال اوّلِ مردم درباره ی حکم خمر و میسر است. کلمه «خمر» به معنای پوشش است و لذا به پارچه ای که زنان سرِ خود را با آن پوشانده و مراعات حجاب می کنند، «خمار» می گویند. از آنجا که شراب، قدرت تشخیص را از عقل گرفته و در واقع آن را می پوشاند، به آن «خمر» می گویند.
همچنین کلمه ی (مَیسر) از «یسر» به معنای آسان است. گویا در قمار، طرفین می خواهند مال همدیگر را به آسانی بربایند.
این آیه در پاسخ پرسش آنها می فرماید: شرابخواری و قماربازی، گناهان بزرگی هستند، گرچه ممکن است منافعی داشته باشند. چنانکه عده ای از راه کشت انگور یا شراب فروشی و گروه هایی با دایر کردن قمارخانه، ثروتی بدست می آورند. در کتاب های علمی وتربیتی، آثار وعوارض منفی شراب و قمار به تفصیل بازگو شده است.
در اینجا فهرستی از آنچه در تفسیرنمونه در باب زیان های شراب وقمار آمده است، می آوریم:
*کوتاه شدن عمر.
*عوارض منفی در کودکان. مخصوصاً اگر آمیزشی در حال مستی صورت گیرد.
* گسترش فساد اخلاقی و بالا رفتن آمار جنایات از قبیل: سرقت، ضرب و جرح، جرائم جنسی و افزایش خطرات و حوادث رانندگی. از یکی از دانشمندان نقل شده است که اگر دولت ها نیمی از شراب فروشی ها را ببندند، ما نیمی از بیمارستان ها و تیمارستان ها را می بندیم.
قمار نیز از جمله عوامل هیجان، بیماری های عصبی، سکته های مغزی و قلبی، بالا رفتن ضربان قلب، بی اشتهایی، و رنگ پریدگی و ... است. همچنان که بررسی کنندگان، سی درصد آمار جنایات را مرتبط با قمار دانسته اند. در ضمن قمار، در شکوفایی اقتصادی نقش تخریبی داشته و نشاط کار مفید را از بین می برد. در بعضی از کشورهای غیر اسلامی نیز در سال هایی قمار را ممنوع و غیر قانونی اعلام کرده اند. مثلاً انگلستان در سال 1853، شوروی در سال 1854 و آلمان در سال 1873 قمار را ممنوع اعلام کردند.
سؤال دوّمِ مردم درباره ی انفاق است که می پرسند چه چیزی را انفاق کنند؟ آیه در جواب می فرماید: «عفو» را! عفو در لغت علاوه بر گذشت و آمرزش به معنای حدّ وسط، مقدار اضافی، و بهترین قسمت مال آمده است و هر یک از این معانی نیز با آیه سازگار است و ممکن است مراد از عفو، همه ی این معانی باشد. یعنی اگر خواستید انفاق کنید، هم مراعات اعتدال را نموده و همه ی اموالتان را یکجا انفاق نکنید تا خود نیازمند نشوید و هم در موقع انفاق، از بهترین اموال خود بدهید. چنانکه قرآن در جای دیگر می فرماید: (لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون)آل عمران، 92. به نیکی نمی رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید.
در تفاسیر آمده است که تحریم شراب به صورت تدریجی بوده است. زیرا اعراب، گرفتار شراب بودند و لذا آیات، به تدریج آنها را آماده پذیرش تحریم نمود. ابتدا این آیه نازل شد: (تتّخذون منه سکراً و رزقاً حسناً)نحل، 67. از انگور، هم نوشابه ی مست کننده و هم رزق نیکو بدست می آید. یعنی شراب، رزق حسن نیست. بعد این آیه نازل شد: (فیهما اِثم کبیر و منافع للناس و اِثمهما اکبر) ضرر شراب و قمار برای مردم، بیشتر از منفعت آنهاست. و سپس این آیه نازل شد: (لاتقربوا الصلوة و انتم سُکاری)نساء، 43. به هنگام نماز نباید مست باشید. و در خاتمه حرمت دائمی و علنی بیان شد؛ (انّما الخمر و المیسر... رجس من عمل الشیطان)مائده، 90. شراب و قمار... نجس و از اعمال شیطان هستند.
پیام ها:
*شراب و قمار، هر دو عامل فساد جسم و روح و مایه ی غفلت هستند. لذا در قرآن در کنار هم مطرح شده اند. (الخمر والمیسر)
* از اندیشه و امنیّت، پاسداری کنید. با تحریم شراب، از عقل و فکر، و با تحریم قمار، از آرامش و سلامتی روحی و اقتصادی پاسداری شده است. (فیهما اثم کبیر... و اثمهما اکبر)
*در برخوردها، انصاف داشته باشید. بدی های دیگران را در کنار خوبی های آنها ببینید. آیه از منافع شراب وقمار چشم نمی پوشد وموضوع را به نحوی مطرح می کند که قدرت تعقّل و تفکّر در انسان زنده شود. (فیهما اثم کبیر ومنافع للناس واثمهما اکبر)
* در محرّمات گاهی ممکن است منافعی باشد. (منافع للناس)
*در جعل قوانین باید به مسئله اهمّ ومهمّ توجّه کرد. (منافع للناس و اثمهما اکبر)
*احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است. (اثمهما اکبر)
* آشنایی با فلسفه احکام، گامی به سوی پذیرش آن است. (اثمهما اکبر)
*گناهان، کبیره و صغیره دارند. (اثمهما اکبر)
فِی الْدُّنْیَا وَالْأَخِرَةِ وَیَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتَمَی قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَنَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
(تا اندیشه کنید) در دنیا و آخرت. و از تو درباره یتیمان می پرسند، بگو: اصلاح امور آنان بهتر است و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید (مانعی ندارد،) آنها برادران (دینی) شما هستند. خداوند، مفسد را از مصلح باز می شناسد و اگر خدا می خواست شما را به زحمت می انداخت، (و دستور می داد در عین سرپرستی یتیمان، زندگی و اموال آنها را بکلّی از اموال خود جدا سازید، ولی خداوند چنین نمی کند.) همانا او عزیز و حکیم است. (220)
نکته ها:
جمله (فی الدنیا والاخرة)، یا مربوط به مسئله انفاق است که در آیه قبل آمده است، یعنی انفاق شما برای آسایش دنیا و آخرت باشد، نه همه مال را خرج کنید که باعث زحمت شما در دنیا شود، و نه بخل ورزید که مایه محرومیّت شما از ثواب آخرت باشد،ترجمه مرحوم الهی قمشه ای. و یا اینکه مربوط به تفکّر باشد که در پایان آیه قبل اشاره شد. یعنی انسان باید در مسائل دنیا و آخرت فکر کند و برای آخرت خود از همین دنیا چیزی را کسب کند و در مبدأ و معاد و اسرار هستی و آفریده ها و قوانین حاکم فکر کند و تا آنجا که می تواند، مسائل را با تعقّل و اندیشه قبول کند هر چند شرط پذیرش مکتب، آگاهی بر همه اسرار نیست.تفسیرالمیزان، ذیل آیه.
در تفاسیر آمده است: وقتی آیه دهم سوره نساء نازل شد، که خوردن مال یتیم، خوردن آتش است، افرادی که در منزل یتیمی داشتند به اضطراب افتادند. برخی یتیمان را از خانه بیرون کردند وبعضی ظرف وغذای یتیم را جدا نمودند به طوری که برای یتیم و صاحب خانه مشکلاتی بوجود آمد. آنان به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسیده و از رفتار با یتیمان سؤال نمودند، پیامبر جواب داد: اصلاح امور یتیمان، از رها کردن آنهابهتر است، نباید به خاطر آمیخته شدن اموال آنان با اموال خودتان، ایتام را رها کرده و از مسئولیّت اداره آنها شانه خالی کنید، آنان برادران دینی شما هستند و مخلوط شدن اموال آنان با زندگی شما، در صورتی که هدف، حیف و میل اموال آنها نباشد مانعی ندارد و بدانید خداوند مفسد را از مصلح باز می شناسد.
پیام ها:
* دنیا وآخرت را سطحی ننگرید و در آن فکر کنید. (یتفکّرون فی الدنیا و الاخرة)
* رها کردن کار یتیمان، مصلحت نیست، بلکه به نیّت خیر و با چشم برادری معاشرت نمودن با آنان مصلحت است. (قل اصلاح لهم خیر)
*هرگونه اصلاح در وضعیّت یتیمان، ارزش است. کلمه «اصلاح» به صورت مطلق آمده تا شامل همه ی اصلاحات اعمّ از اصلاح مالی، علمی، عملی، تربیتی و دینی بشود. (اصلاح لهم خیر)
*یتیمان، نه برده و نه فرزند ما هستند، بلکه برادر کوچک ما و جزء خود ما هستند. (فاخوانکم)
* نه افراط و نه تفریط، نه به نام اصلاح، اموال ایتام را بخورید و نه از ترس فساد، آنان را رها کنید که خداوند مصلح و مفسد را می شناسد. (واللّه یعلم المفسد من المصلح)
* اگر بدانیم خداوند افکار ونیات ما را می داند، فساد و خلاف نمی کنیم. (واللّه یعلم المفسد)
* تکلیفِ فوق طاقت در اسلام نیست. (لو شاء اللّه لاعنتکم)
*آسان گیری دستورات، کاری حکیمانه است. (لو شاء اللّه لاعنتکم انّ اللّه عزیز حکیم)
انتهای پیام/