شرح و تفسير حکمت 181 نهج البلاغه
امام علی (عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود، نتيجه تفريط و ثمره دورانديشى را در عبارتى كوتاه و پرمعنا بيان كرده مىفرمايد: «ميوه درخت تفريط پشيمانى و ميوه درخت دورانديشى سلامت است»; (ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ، وَثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلاَمَةُ). امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى واژه «تفريط» را نقطه مقابل «حَزْم» شمرده كه به معناى دورانديشى و تدبير امور و آينده نگرى است، بنابراين «تفريط» در اين كلام به معناى ترك دورانديشى و تدبير در امور و انحراف از حق است; خواه از طريق زياده روى باشد يا كوتاهى و كم كارى. درست است كه تفريط غالباً در مقابل افراط ذكر مى شود و افراط را به معناى زياده روى و تفريط را به معناى كوتاهى و كم كارى تفسير مى كنند; ولى هرگاه تفريط به طور مستقل ذكر شود ممكن است هرگونه انحراف از حق و واقعيت را شامل گردد، همان گونه كه در كلام بالا چنين به نظر مى رسد. صاحب كتاب لسان العرب تفريط را به معناى ضايع كردن چيزى تفسير مىكند كه اين ضايع كردن ممكن است عوامل مختلفى داشته باشد.
بنابراين امام(ع) دورانديشى را به درخت بارور و پرثمرى تشبيه كرده كه ميوه آن سلامت است و در نقطه مقابل آن تفريط را به شجره خبيثهاى تشبيه فرموده كه ميوه آن ندامت و پشيمانى است. اين همان چيزى است كه بارها در زندگى خود و ديگران تجربه كرده ايم. مخصوصا بسيار مىشود كه انسان به امورى به ديده حقارت مىنگرد و سرانجام ضربه سنگينى از ناحيه آن مىخورد همان گونه كه بعضى از دانشمندان گفتهاند: شخص عاقل هرگز نبايد چيزى از خطاها و لغزشهايش را كوچك بشمرد، زيرا هنگامى كه انسان چيزى را كوچك مىشمرد در مشكلات بزرگى مىافتد.
در تاريخ ديدهايم كه گاه دشمنانى كه به نظر كوچک مىآمدند حكومتى را زايل كردند و بسيار ديدهايم كه گاه بيمارى كوچكى كه مورد بىاعتنايى واقع مىشود ضربه سنگينى به سلامت ما مىزند و نهرهاى بزرگ و سيلابها را ديدهايم كه از جوىهاى كوچك تشكيل مىشوند. در اين كه ميوه تلخ نهال تفريط، پشيمانى است جاى ترديد نيست قرآن مجيد نيز به اين حقيقت اشاره كرده و به مسلمانان هشدار مىدهد كه: «و از بهترين دستورهايى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما درآيد در حالى كه از آن آگاه نيستند.
(اين دستورها براى آن است كه) مبادا كسى روز قيامت بگويد: افسوس بر من از كوتاهىهايى كه در اطاعت فرمان خدا كردم و از مسخرهكنندگان (آيات او) بودم»; (وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِّنْ رَّبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لاَ تَشْعُرُونَ * أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللهِ). در حديثى نيز از امام هادى(ع) مىخوانيم كه فرمود: «اُذْكُرْ حَسَراتِ التَّفْريطِ تَأْخُذْ بِقَديمِ الْحَزْمِ; افسوسهاى ناشى از تفريط را به ياد آور تا به دورانديشى اهميت دهى». درباره ثمرات و تفسير مسئله حزم و دورانديشى نيز كه نقطه مقابل تفريط است روايات فراوانى داريم; از جمله در حديثى از امام على بن ابى طالب(ع) مىخوانيم: «التَّدْبيرُ قَبْلَ الْعَمَلِ يُؤمِنُكَ مِنَ النَّدَمِ; تدبير پيش از عمل تو را از پشيمانى (بعد از عمل) ايمن مىسازد».
در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «مَنْ نَظَرَ فِى الْعَواقِبِ سَلِمَ مِنَ النَّوائِبِ; كسى كه دورانديش باشد و پايان كار را ببيند از گرفتارىها و مصائب سالم خواهد ماند». در تفسير «حزم» از همان حضرت آمده است كه فرمود: «الْحَزْمُ النَّظَرُ فِى الْعَواقِبِ وَمُشاوَرَةُ ذَوِى الْعُقُولِ; حزم همان عاقبت نگرى و مشورت با صاحبان فكر و انديشه است». گرچه گاه مىشود كه تفريط از سستى و تنبلى سرچشمه مىگيرد; اما غالباً منشأ تفريط همان ترك دورانديشى است. اين نكته نيز قابل توجه است كه گاه انسان در مطالعه عواقب امور تفريط مىكند و گرفتار نوعى وسواس و در نتيجه تفريط مىشود.
در اين گونه موارد حزم آن است كه اين گونه عاقبت انديشىها رها شوند و انسان تصميم بگيرد كه با شجاعت وارد كار شود و اين شبيه چيزى است كه بعضى از فقها مىگويند: گاه احتياط در ترك احتياط است. در اهميت دورانديشى و آثار و روايات مربوط به آن توضيحات بيشترى ذيل حكمت 48 دادهايم. آخرين نكتهاى كه لازم مىدانيم در اينجا به طور فشرده به آن اشاره كنيم اين است كه منظور از سلامت در عبارت بالا تنها سلامت دين نيست، بلكه سلامت دنيا، جسم، خانواده، كسب و كار و سلامت جامعه نيز در دورانديشى و ترك هرگونه تفريط و مسامحه كارى است.
انتهای پیام/