سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تفسیر آیه 187 سوره بقره

خواندن معنا و تفسير آيات قرآن كريم، به فهم درست آن و عملی كردن دستورات الهی در زندگی‌مان كمک می‌كند.

  به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سر تا سر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتما اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجره الهی را برای شما آماده می‌كنيم. در این گزارش تفسیرآیه 187سوره بقره  را می‌خوانید: 

أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَایكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

در شبهاى روزه همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گرديده است آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد خدا مى‏ دانست كه شما با خودتان ناراستى میکرديد پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت پس اكنون [در شبهاى ماه رمضان مى‏ توانيد] با آنان همخوابگى كنيد و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب كنيد و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسيدن] شب به اتمام رسانيد و در حالى كه در مساجد معتكف هستيد [با زنان] درنياميزيد اين است‏ حدود احكام الهى پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزديك نشويد اين گونه خداوند آيات خود را براى مردم بيان مى ‏كند باشد كه پروا پيشه كنند (۱۸۷)

أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَایكُمْ


كلمه (احل ) مجهول ماضى از باب افعال - احلال - به معناى اجازه دادن است ، و معناى مجهولش (اجازه داده شده ) مى باشد، و اصل كلمه (احلال) و ثلاثى مجرد آن از (ح ، ل ، ل ) حل است ، كه درست خلاف معناى عقد - گره - را معنا مى دهد، (عقد) به معناى گره زدن و حل به معناى گره گشودن است ،

رعایت ادب در قرآن و استعاره اى لطیف در باره زوجین


و كلمه (رفث ) به معناى تصریح به هر سخن زشتى است كه تنها در بستر زناشویى به زبان مى آید، و در غیر آن مورد گفتنش نفرت آور و قبیح است ، لیكن در اینجا به معناى آن الفاظ نیست بلكه كنایه است از عمل زناشویى ، و این از ادب قرآن كریم است ، و همچنین الفاظ دیگرى كه در قرآن براى فهماندن عمل زناشویى به كار رفته ، از قبیل مباشرت ، و دخول ، و مس ، و لمس و اتیان - آمدن ، و قرب ، همه الفاظى است كه به طریق كنایه بكار رفته ، و همچنین كلمه (وطى )، و كلمه (جماع )، كه این دو نیز در غیر قرآن الفاظى است كنایتى هر چند كه كثرت است عمال آن در عمل زناشویى ، از حد كنایه بیرونش كرده ، و آن را تصریح در آن عمل ساخته است ، نظیر لفظ فرج و غایط كه به معناى معروف امروزش از همین قبیل است یعنى در آغاز كنایه بوده ، بعد تصریح شده ، و اگر كلمه (رفث ) را با حرف (الى ) متعدى كرده ، با اینكه احتیاج به آن نداشت ، براى این بود كه بطوری كه دیگران هم گفته اند معناى افضا را متضمن بود.

هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ


ظاهر از كلمه لباس همان معناى معروفش مى باشد، یعنى جامة اى كه بدن آدمى را مى پوشاند و این دو جمله از قبیل است عاره است ، براى اینكه هر یك از زن و شوهر طرف دیگر خود را از رفتن به دنبال فسق و فجور و اشاعه دادن آن در بین افراد نوع جلوگیرى مى كند، پس در حقیقت مرد لباس و ساتر زن است ، و زن ساتر مرد است .
و این خود است عاره اى است لطیف كه با انضمامش به جمله : (احل لكم لیلة الصّیام الرفث الى نسایكم ...)
، لطافت بیشترى به خود مى گیرد، چون انسان با جامة عورت خود را از دیگران مى پوشاند، و اما خود جامة از نظر دیگران پوشیده نیست ، همسر نیز همینطور است ، یعنى هر یك دیگرى را از رفث به غیر مى پوشاند، ولى رفث خودش به او دیگر پوشیده نیست ، چون لباسى است متصل به خودش ، و چسبیده به بدنش .

عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ

كلمه (تختانون ) از مصدر اختیان ، و آن هم باب افتعال از خیانت است ، و همان معناى خیانت را مى دهد و بطوریكه گفته اند در اختیان معناى نقص خوابیده ، و جمله :(انكم تختانون ...)، دلالت بر معناى است مرار دارد، در نتیجه مى فهماند كه از روز تشریع حكم صیام این خیانت در میان مسلمین مستمر و دایمى بوده ، یعنى بطور سرى خدا را نافرمانى و به خود خیانت مى كرده اند، و اگر این خیانتشان نافرمانى خدا نبود، دنبالش آیه توبه و عفو نازل نمى شد، و این توبه و عفو هر چند صریح در این نیست كه قبلش نافرمانى و معصیتى بود، لیكن مخصوصا با در نظرگرفتن اینكه هر دو كلمه با هم جمع شده اند، ظهور در این معنا دارد.

ناسخ بودن آیه شریفه حكم قبلى را مبنى بر حرمت عمل زناشویى در شبهاى ماه رمضان


و بنابراین پس آیه شریفه دلالت مى كند بر اینكه قبل از نزول این آیه حكم روزه این بوده كه در شب روزه زناشویى هم حرام بوده ، و با نازل شدن این آیه حلیت آن تشریع و حرمت ش نسخ شده ، همچنان كه جمعى از مفسرین نیز این را گفته اند، و جمله (احل لكم ...) و همچنین جمله :( كنتم تختانون ...)، و جمله :( فتاب علیكم و عفا عنكم ) و جمله ( فالان باشروهن ... همه اشعار و بلكه دلالت بر این نسخ دارد، زیرا اگر قبلا عمل زناشویى در شب روزه حرام نبود، حق كلام این بود كه بفرماید:(فلا جناح علیكم ان تباشروهن ) حرجى بر شما نیست كه با زنان در آمیزید، و یا عبارتى نظیر آن ، نه اینكه بفرماید (حلال شد بر شما) و این خیلى روشن است .
و بعضى گفته اند: آیه شریفه ناسخ نیست ، چون در آیات روزه نسبت به عمل جماع و یا خوردن و شرب چیزى كه حرمت را برساند نبوده ، تا این آیه با حلال كردن آن ناسخ باشد، بلكه ظاهر قضیه چنانكه بعضى روایات هم كه از طرق اهل سنت و جماعت رسیده به آن اشعار دارد این است كه مسلمین وقتى حكم وجوب روزه نازل شد، و آیه ( كتب علیكم الصّیام كما كتب على الذّین من قبلكم ...)، را شنیدند، فهمیدند كه احكام اسلام و مسیحیت از جمیع جهات مساویند، و همانطور كه گفته اند مسیحیان عمل زناشویى و اكل و شرب را در اول شب انجام مى دادند بعد در آخر شب امساك مى كردند، مسلمانان هم همین طور روزه گرفتند، البته این معنا بر جوانها گران آمد، چون نمى توانستند از عمل زناشویى صرفنظر كنند، لذابا اینكه این عمل را گناه مى دانستند، سرى انجام مى دادند، و در نتیجه این عمل را خیانتى به خود مى پنداشتند، پیر مردان هم از ترك خوردن و نوشیدن بعد از خواب ناراحت بودند، و اى بسا بعضى ها خواب مى ماندند و به حكم روزه مسیحیان كه بعد از خواب افطار حرام بوده ، دیگر نمى توانستند سحرى بخورند لذا آیه نازل شد، و بیان كرد كه عمل زناشویى و اكل و شرب در شب براى روزه دار در رمضان حرام نیست ، پس مساله نسخى در بین نبوده.


آنگاه گفته اند منظور آیه شریفه این بوده كه مردم را از اشتباه درآورد، و بفهماند اینكه گفتیم : كتب ( علیكم الصّیام كما كتب على الذّین من قبلكم )، این تشبیه در اصل تشریع روزه بوده ، نه اینكه خصوصیات روزه اسلام هم عین خصوصیات روزه در مسیحیت است ، و اما اینكه فرموده : (حلال شد بر شما رفث در شبهاى روزه )، دلالت ندارد بر اینكه قبلا رفث حرام بوده ، بلكه تنها مى خواهد بفرماید این عمل حلال است ، همچنانكه آیه : (احل لكم صید البحر) این دلالت را ندارد، چون قبلا شكار دریا بر كسانى كه در احرام بودند حرام نبوده ، تا این آیه بخواهد آن را حلال كند.

و همچنین جمله : (علم اللّه انكم كنتم تختانون انفسكم ) این دلالت را ندارد، چون این جمله تنها مى خواهد بفرماید شما به نظر خودتان عمل حرامى را انجام مى دادید، و به نظر خود خیانت مى كردید، در حالى كه خیانت نبوده ، و بهمین جهت فرموده : (تختانون انفسكم )، و اگر واقعا سحرى خوردن بعد از خواب حرام بوده ، باید بفرماید: (تختانون اللّه ، به خدا خیانت مى كردید) همچنانكه در آیه (لا تخونوا اللّه و الرسول و تخونوا اماناتكم ) گناه را خیانت به خدا و رسول دانسته . البته همه اینها در صورتى است كه منظور از (تختانون ) خیانت باشد، و اما اگر مراد از آن ، نقص باشد، كه مطلب روشن تر است ، و خلاصه معناى آیه این است كه خدا دانست كه شما به نظر خودتان خیانت مى كنید، یعنى بهره خود را از اكل و شرب و عمل زناشویى ناقص مى كنید.و همچنین جمله ( فتاب علیكم و عفى عنكم ) نیز صراحت ندارد بر اینكه نكاح در شب هاى رمضان حرام بوده .

رد توجیح فوق و پاسخ به توجیهاتى كه براى آیه شریفه كرده است


ولى این توجیه صحیح نیست ، زیرا خلاف ظاهر آیه است ، چون ظاهر جمله : ( احل لكم ...) و جمله :( كنتم تختانون انفسكم )، و جمله (فتاب علیكم و عفى عنكم )، هر چند صریح در نسخ نیستند، اما كمال ظهور را در آن دارند، علاوه بر اینكه جمله :( فالان باشروهن ...)، نیز هست ، چه اگر قبل از نزول آیه هم ، حكم خدا همان جواز همخوابگى با زنان بود، جوازى مستمر از قبل از نزول آیه تا بعد از آن ، دیگر معنا نداشت اینطور تعبیر فرماید كه و اما اینكه آیات سابقه مربوط به روزه مشتمل بر حكم تحریم نبود تا این آیه ناسخ آن باشد، در پاسخ مى گوییم : در آیات سابق هیچ یك از احكام روزه نیز بیان نشده بود، نه حرمت نكاح ، و نه حرمت اكل و شرب ، و این مسلم است كه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) حكم روزه را قبل از نزول این آیه براى مسلمانها بیان كرده بوده ، ممكن است حكم حرمت همخوابگى را هم در بین احكام بیان كرده بوده ، و این آیه ناسخ حكم رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) بوده باشد هر چند كه حكم منسوخ در كلام خدا نیامده باشد.

 

طرح یك اشكال در ارتباط با مسیله نسخ در آیه و پاسخ به آن


حال اگر بگویى جمله :( هن لباس لكم و انتم لباس لهن ) دلالت دارد بر علت تشریع جواز رفث ، و به ناچار نمى تواند هم ناسخ را شامل شود، و هم منسوخ را، چون این حرف بسیار نامربوط است ، كه براى حكم نسخ علتى بیاورند، كه شامل ناسخ و منسوخ هر دو بشود، و لو اینكه بگوییم تعلیل هایى كه در موارد احكام شرع آمده علت نیست ، بلكه حكمت است ، و یا بگوییم : كه حكمت لازم نیست مانند علت جامع و مانع باشد، چون معنا ندارد حكم منسوخ و حكم ناسخ یك حكمت داشته باشند.

بنابراین اگر حكم رفث قبل از نزول آیه حرمت ، بوده ، و سپس با نزول آیه نسخ شده باشد، دیگر صحیح نیست حكم نسخ را اینطور تعلیل كنند كه زنان جامة شما و مردان نیز جامة زنان هستند، چون جامة بودن هر یك براى دیگرى قبل از حكم ناسخ نیز بوده . در پاسخ مى گوییم : اولا این اشكال شما نقض مى شود به جمله ( لیلة الصّیام ) كه حلیت را مقید به شب كرده ، در حالى كه زن و شوهر در روز هم جامة یكدیگرند و چون علت در روز نیز هست پس باید جماع در روز هم جایز باشد، و حال آنكه نیست .

و ثانیا قیودى كه در آیه اخذ شده مانند قید (لیلة الصّیام )، و قید ( هن لباس لكم و انتم لباس لهن )، و قید (انكم كنتم تختانون انفسكم ) همه دلالت دارند بر علتهایى كه هر یك مترتب بر دیگرى است ، و حكم ناسخ و منسوخ مترتب بر آنها است .


لباس بودن هر یك از زن و شوهر براى دیگرى ، علت آن شده است كه رفث بین آن دو بطور مطلق جایز باشد، هم در روز و هم در شب ، و حكم روزه كه جمله (لیلة الصّیام ) متعرض آن است ، این اطلاق را مقید مى كند، چون حكم روزه عبارت است از خوددارى كردن از مشتهیات نفس ، از قبیل اكل و شرب و نكاح و چون خوددارى از عمل زناشویى در تمامى یك ماه امرى مشكل است ، و باعث مى شود مسلمانان در یك معصیت همیشگى و خیانتى مستمر قرار گیرند، لذا لازم مى شود تسهیلاتى در این باره براى آنان در نظر گرفته شود، واین عمل را در شب جایز و حلال كنند، و آن این است كه حكم لباس ‍ بودن زن و شوهر براى یكدیگر كه حكم روزه آن را از بین برده بود، دوباره به قسمتى از اطلاقش برگردد، و لباس بودن این دو براى یكدیگر در شبهاى رمضان جایز شود.

نتیجه گیرى مطالب و بیان معناى آیه شریفه


در نتیجه معنا - و خدا داناتر است - این مى شود: اطلاق حكم لباس كه ما آن را مقید به ایام و لیالى روزه كردیم ، و آن را در این ایام و لیالى تحریم نمودیم ، از آنجا كه باعث مشقت شما شد و شما دچار خیانت به نفس شدید، ماآن را از در رافت و رحمت و تخفیف مجددا در خصوص شبهاى رمضان به اطلاقش برگردانیدیم ، و حكم روزه را منحصر در روز ساختیم ، ( فاتموا الصّیام الى اللیل)، پس حكم روزه را تنها روزها تا به شب رعایت كنید، و شبها آزاد از آن هستید.

و حاصل كلام اینكه جمله : هن ( لباس لكم ، و انتم لباس لهن ..، هر چند علت و یا حكمت باشد براى اصل رفث ، لیكن غرض در آیه متوجه آن نیست ، بلكه غرض بیان حكمت جواز رفث در شبهاى روزه است ، كه از جمله هن لباس لكم - تا جمله - ( وعفى عنكم ). متعرض آن است ، و این حكمت دیگر شامل منسوخ نمى شود، بلكه تنها شامل ناسخ است .


فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ


امر در این آیه چون بعد از منع واقع شده ، طبق نظریه علماى اصول تنها بر جواز دلالت دارد، نه وجوب ، و مى فهماند از هم اكنون رفث با زنان در شبهاى رمضان جایز است ، در اول آیه هم فرموده بود:( احل لكم ) این كار برایتان حلال است ، و كلمه (ابتغا) به معناى طلب كردن است ، و منظور از طلب كردن آنچه خدا نوشته است ، طلب فرزند است ، كه خداى سبحان آن را نوشته و مقرر كرده ، كه نوع انسانى این كار را از راه جماع انجام دهد، و جنس بشر را با تجهیز شهوت و اشتیاق به مباشرت مفطور بر این عمل كرده ، و به این وسیله ایشان را مسخر و رام در مقابل این عمل نموده است .

البته كمتر كسى در حین عمل توجه به فرزنددار شدن دارد، بیشتر منظورشان شهوت رانى است ، (غافل از اینكه خداى تعالى در بین این دو سنگ آرد خود را مى گیرد، و قضاى خود را به كرسى مى نشاند) همچنانكه افراد منظورشان از اكل و شرب لذت بردن از غذا است و غافلند از اینكه این جذبه و رابطه بین انسان و غذا را خدا قرار داده ، تا زندگى بشر بقا یافته ، بدنش نمو كند، این همان تسخیر الهى است .

بعضى گفته اند: مراد از جمله :( ما كتب اللّه لهم )، همان حلیت و رخصت است ، چون خداى تعالى دوست مى دارد بندگانش همانطور كه از حرامش مى پرهیزند، از حلالش استفاده بكنند، لیكن اصطلاح كتابت در كلام خدا كه قرآن كریم همواره آن را در معناى قضا به كار مى برد، گفتار این مفسر را كه مى گوید معناى آن حلیت و رخصت است بعید مى سازد.

وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ

معناى (فجر) و بیان ابتدا فرمان روزه در ضمن یك استعاره زیبا
كلمه (ف جر) دو مصداق دارد یكى فجر اول كه آن را كاذب مى گویند چون دوام ندارد، بعد از اندكى از بین مى رود، و شكلش شكل دم گرگ است ، وقتى آن را بالا مى گیرد، و بهمین جهت آن را ذنب السرحان مى نامند. عمودى از نور است كه در آخر شب در ناحیه شرقى افق پیدا مى شود، و این وقتى است كه فاصله خورشید از دایره افق به هیجده درجه زیر افق برسد، آنگاه به تدریج رو به گسترش نهاده از بین مى رود، و چون ریسمانى سفید رنگ به آخر افق مى افتد، و به صورت فجر دوم در مى آید، كه آن را فجر دوم یا فجر صادق مى نامند، و بدین جهت صادقش مى گویند، كه از آمدن روز خبر مى دهد، و متصل به طلوع خورشید است .

از اینجا معلوم شد كه مراد از خیط ابیض ، فجر صادق است ، و كلمه (من ) بیانیه است ، و جمله :( حتى یتبین لكم الخیط الابیض من الخى ط الاسود) از قبیل است عاره است ، یعنى سفیدى گسترده و افتاده در آخر افق تاریك را تشبیه به ریسمانى سفید، و تاریكى را تشبیه به ریسمانى سیاه كرده است و آن خط سفید مجاور خط سیاه قرار دارد.
باز از اینجا معلوم مى شود كه مراد از این جمله تحدید اولین وقت طلوع فجر صادق است ، براى اینكه بعد از آنكه شعاع نور روز بالا مى آید، هر دو خیط از بین مى رود، دیگر نه خیطى سفید مى ماند و نه خیطى سیاه .

ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ

تجدید زمانى زمانى انتهاى روزه و فرق بین تمام و كمال و علت اینكه و علت اینكه در مورد روزه (اتموا) به كار رفته است

بعد از آنكه تحدید روزه به فجر دلالت كرد بر اینكه بعد از روشن شدن و پیدایش فجر، روزه واجب مى شود، دیگر مجددا سخنى از این وجوب به میان نیاورد، تا رعایت اختصار گویى كرده باشد، تنها آخر روزه را تحدید كرد، و فرمود: (الى اللیل )، و جمله (اتموا) دلالت دارد بر اینكه روزه امرى است واحد و بسیط، و نصف بردار نیست ، بلكه از فجر تا به شب یك عبادت تمام است ، نه اینكه عبادتى باشد مركب از چند امر كه هر كدام عبادتى جداگانه باشند، و فرق بین تمام و كمال هم همین است ، كه اولى دلالت مى كند بر انتهاى وجود چیزى كه مركب از اجزا و آثار نیست ، و دوم بر انتهاى وجود چیزى كه مركب از اجزایى است كه هرجزیش اثرى مستقل دارد.

و لذا مى بینیم كه در انتهاى وجود دین - كه امرى است مركب از واجبات و محرماتى كه هر یك در جاى خود اثرى مستقل دارد تعبیر مى كند به اكمال ، و مى فرماید:(الیوم اكملت لكم دینكم ، و اتممت علیكم نعمتى ) چون همانطور كه گفتیم دین عبارت است از نماز و روزه و حج ، و احكام و واجبات دیگر، كه هر یك براى خود اثرى مستقل دارند، بخلاف نعمت كه به بیانى كه ان شا اللّه در تفسیر همین آیه خواهد آمد، امرى است بسیط.

وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ
معناى اعتكاف و اشاره آیه شریفه به یكى از شروط آن
عاكفون جمع اسم فاعل از مصدر عكوف است ، و عكوف و اعتكاف به معناى ملازمت در مكان است (مى گویند فلانى در خانه خود عكوف كرده ، یعنى هیچ بیرون نمى آید و یا فلانى در مسجد اعتكاف كرده ، یعنى مسجد را رها نمى كند، و بیرون نمى آید).
و اعتكاف عبادت مخصوصى است كه یكى از احكامش این است كه باید معتكف از مسجد بیرون نیاید، مگر براى عذرى موجه ، یكى دیگر این است كه باید در ایام اعتكاف روزه بگیرد، و چون جاى این توهم بود كه به حكم آیه قبل ى معتكف مى تواند در شب با زنان در آمیزد، براى دفع این توهم فرمود:( و لا تباشروهن و انتم عاكفون فى المساجد)، در حالى كه در مساجد اعتكاف كرده اید شبها با زنا ن نیامیزید، و اینكه گفتیم مى توانید در آمیزید مربوط به ایام روزه غیر اعتكاف بود.

تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا

كلمه (حد) در اصل به معناى منع است ، و معناى منع در همه موارد است عمال و مشتقات این كلمه دیده مى شود، مثلا در حدالسیف (تیزى شمشیر) و حد الفجور (شكنجه اى كه حاكم شرع در برابر هر گناهى به گنه كار مى دهد) و حد الدار (حدود خانه) و حدید (آهن ) و مشتقات دیگر. و نهى از نزدیك شدن به حدود خدا كنایه است از اینكه مردم نباید آنها را مرتكب شوند، و به آن حدود تجاوز نمایند، و معناى آیه این است كه نزدیك این گناهان كه همان اكل و شرب و جماع باشد مشوید، و یا این است كه از این احكام و حرمت هاى الهیه كه برایتان بیان فرمود یعنى احكام روزه تجاوز نكنید، و نگذارید روزه شما به وسیله تجاوز از حدود خدا و ترك تقوا ضایع گردد.


بحث روایتى (در زیل آیه كریمه احل لكم لیله الصیام الرفث الى نسایكم ...) و شان نزول آن


در تفسیر قمى از امام صادق (علیه السلام ) روایت آورده كه فرمود: یعنى خوردن و آمیختن با زنان در شبهاى ماه رمضان بعد از خواب حرام بود، حتى اگر كسى بعد از نماز شام هنوز افطار نكرده خوابش مى برد و آنگاه بیدار مى شد، دیگر نمى توانست چیزى بخورد، و اما عمل زناشویى شب و روز حرام بود، در این میان مردى از اصحاب رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) كه نامش خوات بن جبیر انصارى و برادر عبد اللّه بن جبیر بود، همان كه رسولخدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) او را با پنجاه نفر از تیراندازان موكل بر دهانه دره احد كرده بود، رفقایش گریختند، و او با یازده نفر دیگر پاى مردى كردند تا در همان دهانه دره شهید شدند.

برادر این عبد اللّه یعنى خوات بن جبیر در جنگ خندق پیرمردى ناتوان بود، و با زبان روزه با رسولخدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) كار مى كرد، هنگام عصر نزد خانواده اش آمد، و پرسید: هیچ خوردنى نزد شما یافت مى شود؟ گفتند: خوابت نبرد تا برایت طعامى درست كنیم ، ولى تهیه غذا طو ل كشید، و او را خواب ربود، در حالى كه هنوز افطار نكرده بود، همینكه بیدار شد به خانواده اش گفت : طعام خوردن بر من حرام شد، دیگر امشب نمى توانم چیزى بخورم ، صبح كه شد به سر كار خود در خندق رفت ، و به كار حفر خندق پرداخت و از شدت ضعف بى هوش شد، رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) وضع او را دید و به حالش رقت آورد.

از سوى دیگر جوانانى بودند كه در شب رمضان پنهانى با همسران خود مباشرت مى كردند، لذا خداى تعالى به منظور تخفیف بر این دو طایفه این آیه را نازل كرد، كه : (احل لكم لیلة الصّیام الرفث الى نساكم ...)، كه در آن مباشرت با زنان در شب هاى ماه رمضان حلال شد، و آیه : ( حتى یتبین لكم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر) كه خوردن و آشامیدن را تا جدا شدن سفیدى روز از سیاهى شب حلال كرد.

مؤ لف : اینكه در روایت داشته (یعنى خوردن و آمیختن با زنان در شبهاى ماه رمضان بعد از خواب حرام بود - تا آنجا كه فرمود - در این میان مردى ...) از كلام راوى است ، نه كلام امام ، و این معنا به روایات دیگرى نیز نقل شده ، كه كلینى و عیاشى و دیگران آن را آورده اند، و در همه آنها آمده كه سبب نازل شدن آیه : ( وكلواوا شربوا...)، داست ان خوات بن جبیر انصارى بود، و سبب نازل شدن آیه :( احل لكم ...)، عملى بود كه جوانان مسلمین انجام مى دادند.

دو روایت در شان نزول (احل لكم للیته الصیام ...) به نقل از تفسیر (الدارالمنثور) سیوطى


و در الدر المنثور است كه عده اى از علماى تفسیر و حدیث از برابن عازب نقل كرده اند كه گفت : اصحاب رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) چنین بودند كه اگر كسى قبل از افطار مى خوابید، آن شب و روز آن شب غذا و آب نمى خورد، تا غروب فردا، و در این میان قیس بن صرمه انصارى روزه بود، و آن روز در زمین خود مشغول كار شد همین كه افطار شد نزد همسرش آمد، و پرسید، طعامى دارى ؟ گفت ، نه ، لیكن مى روم برایت تهیه مى كنم ، در این بین خواب بر او غلبه كرد، و خوابید، همسرش وقتى برگشت و دید به خواب رفته دلش سوخت و گفت اى بیچاره خوابت برد؟ همین كه شب به نیمه رسید از گرسنگى بیهوش شد، جریانش را به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) عرضه داشتند، پس این آیه نازل شد:(احل لكم لیلة الصّیام الرفث ) - تا جمله - من الفجر-) و در نتیجه مسلمانان سخت خوشحال شدند.


مؤ لف - این قصه به طرقى دیگر نیز روایت شده ، و در بعضى از آن طرق به جاى قیس بن صرمه ، ابو قیس بن صرمه ، ودر بعضى دیگر صرمه بن مالك انصارى آمده ، با اختلافى كه در نقل خود قصه در آنها هست .
و نیز در الدر المنثور است كه ابن جریر و ابن منذر از ابن عباس روایت كرده كه گفت : در ماه رمضان بعد از نماز عشا، زن و طعام بر مسلمانان حرام مى شد،تا شب بعد، در این میان جمعى از مسلمانان بر خلاف دستور طعام خوردند، و با زنان آمیختند، یكى از ایشان عمر بن خطاب بود، لاجرم نزد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) شكایت بردند، و به دنبالش آیه : (احل لكم لیلة الصّیام - تا جمله - فالان باشروهن ) نازل شد، و همخوابگى با زنان را حلال كرد.


مؤ لف : روایات از طرق اهل سنت در این معنا بسیار است ، و در بیشتر آنها نام عمر ذكر شده ، و همه در این جهت مشتركند كه حكم مباشرت با زنان در شب ، مثل حكم طعام و آب بعد از خواب حرام بود ولى ظاهر اولین روایتى كه ما آوردیم این بود كه مساله آمیختن با زنان در شب و روز رمضان حرام بوده ، به خلاف طعام و آب ، كه تنها بعد از خوابیدن حرام مى شده ، كه از اول شب تا قبل از خواب حلال بوده ، بعد از خواب حرام مى شده ، سیاق آیه هم با این روایت مساعدت دارد، براى اینكه اگر جماع هم مانند اكل و شرب قبل از خواب حلال و بعد از خواب حرام بود، باید در لفظ آیه مقید به آخرین زمان جواز مى شد، همچنانكه آخرین زمان جواز اكل و شرب كه همان متمایز شدن سیاهى از سفیدى است بیان شده ولى آیه تنها و بدون هیچ قیدى فرموده (رفث با زنان در شب روزه حلال است ). و همچنین اینكه در بعضى از روایات آمده كه خیانت مختص به مساله رفث نبوده ، بلكه در اكل و شرب هم خیانت مى كرده اند، با سیاق آیه سازگار نیست چون در آیه شریفه جمله : ( علم اللّه انكم كنتم تختانون انفسكم ...) قبل از جمله ( وكلوا و اشربوا) آمده .

 

و نیز در الدرالمنثور است كه رسولخدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: فجر دوتا است ، اما آنكه مانند دم گرگ است چیزى را نه حرام مى كند و نه حلال ، و اما آنكه گسترده است و كرانه افق را مى گیرد، نماز صبح را حلال و خوردن طعام را حرام مى كند.
مؤلف: روایات در این معنا از طرق عامة و خاصه و همچنین روایات مربوط به اعتكاف و حرمت جماع در رمضان بسیار زیاد است .

انتهای پیام/

تفسیر المیزان سوره بقره آیه187

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.