شهید از نظر اخلاقی فرزندان خود را همواره از مفاسد و نیرنگ های ضدانقلاب آگاه می نمود و در برابر گروهكهای ملحد سازش ناپذیر بود و چهره فریبكارانه آنها را برای مردم آشكار می ساخت. با حداقل امكانات خویش، یك باب مدرسه در زمین خودش برای تحصیل روستازادگان بنا نهاده بود و همواره از معلمان روستا حمایت می نمود.در12 فروردین58 به نظام جمهوری اسلامی ایران رأی مثبت داد و این امر باعث خشم و غضب ضدانقلاب گشت.با شروع جنگ تحمیلی دو تن از پسرانش را به جبهه فرستاد، در حالی كه احزاب منحله و ضدانقلاب دمكرات و كومله مردم را از خدمت مقدس سربازی نیز منع می كردند.
شهید چند بار هدف توطئه ضدانقلاب قرار گرفته بود، ولی هرگز از حمایت خود از امام و انقلاب و مبارزه با گروهكها دست برنداشت تا اینكه در شامگاه1367/2/10 در روستای ماسوه از توابع نقده، موقع افطار و راز و نیاز با معبود، در به صدا درمی آید و چند نفر مسلح كه یكی از آنها جهت فریب لباس سپاه بر تن داشته، شهید را در زیر بارش باران به بهانه دعوت به پایگاه به صحرای اطراف روستا می كشانند. لحظاتی بعد صدای شلیك رگبار گلوله، خبر از شهادت پیرمردی فداكار و مؤمن می دهد.
فردای آن روز پیكر به خون آغشته حاجی قادر در اطراف روستا پیدا می شود و لكه ننگین دیگری بر تاریخ سراسر جنایت احزاب منحله و ضدانقلاب دمكرات و كومله افزوده می شود.پیكر پاكش بعد از تشییع در روستای ماسوه به خاك سپرده شد.
فرازی از سخنان شهید قادر قادری؛
دولت عراق با این جنگ نیت اصلی خود را نسبت به مردم ایران آشكار كرد و ثابت كرد كه دولتی متجاوز است و به هیچ قانون و اصولی پایبند نیست و هر وقت موقعیت را به نفع خود ببیند، مثل روباه حلیه گر به فكر توطئه و جنگ می افتد؛ ولی تا انقلاب پشتوانه مردمی دارد هر توطئه ای خنثی خواهد شد.
انتهای پیام/