نکته قابل تامل در این پدیده، بیکاریِ افراد و گروه های تحصیلکرده جامعه است ،به تعبیری فرصت های شغلی برای جامعه تحصیلکرده و به بیانی دیگر فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی به مراتب محدودتر از دیپلمه ها می باشد.
به واقع اگر دو دهه پیش ،برخورداری از مدرک تحصیلی،جواز و تضمینی برای تسهیل امر اشتغال بود، در سالیان اخیر مدارک دانشگاهی نه تنها تسهیل گر و هموار کننده این مسیر نبوده بلکه آن را به عاملی برای دشوار تر شدن اشتغال مبدل کرده است.
آنچنان که آمار و ارقام منتشر شده در سال 94 نشان می دهد، مجموع جمعیت فارغ التحصیل و در حال تحصیل کشور حدود 12 میلیون نفر است که از این میزان قریب به 5 میلیون نفر فارغ التحصیل و مابقی در حال تحصیل می باشند.
در این میان، یکی از نکاتی که کمتر مورد توجه قرار می گیرد معطوف به این امر می شود که اساسا تمامی اقشار مذکور جویای کار نیستند و بعضا برخی از افراد اشاره شده با وجود برخورداری از اشتغال،به ادامه تحصیل تمایل دارند و برخی دیگر بانوانی هستند که انگیزه آنها از ادامه تحصیل،کسب شغل نیست، با این وجود،خیل عظیم جمعیت فارغ التحصیل دانشگاهی و مدرک به دست به میزانی متنوع می باشد که برنامه ریزی برای اشتغال این طیف ، ضرورتی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
یکی از عوامل اصلی ظهور و بروز پدیده بیکاری در قشر تحصیلکرده جامعه به رشد فزاینده مراکز دانشگاهی و عدم تعریف و طراحی آمایش لازم برای حصولِ برآوُردی دقیق از نیاز کشور به مراکز دانشگاهی و ضریب فارغ التحصیلان برای بکارگیری در مشاغل مرتبط معطوف می شود.
به واقع افزایش افسار گسیخته فارغ التحصیلانی که بدون نیاز سنجی،جذب دانشگاه ها شده اند،نتیجه ملموس و اجتناب ناپذیر این بی قاعده گی و بی برنامگی است.
چندی پیش،عبدالوحید فیاضی،عضو سابق کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی در این خصوص عنوان کرد:آنچنان که بررسی ها نشان می دهد،حدود 180 واحد دانشگاهیِ دانشگاه های آزاد اسلامی کشور زیان ده هستند و این امر موید عدم وجود آینده نگری لازم در راه اندازی و افزایش مراکز آموزش عالی در قالب دانشگاه آزاد اسلامی است.
مشاور سازمان پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش،نابسامانی فضای کسب و کار در کشور و پایین بودن شاخص های اقتصادی را دلیل دیگری بر عمیق تر شدن معضل بیکاریِ فارغ التحصیلان مراکز دانشگاهی قلمداد می کند.
برخی دیگر از کارشناسان معتقدند،مدرک گرایی باعث شده تا فارغ التحصیلان دانشگاهی نتوانند نقش آفرینی مثبت و سازنده ای را در بازار کار کشور ایفاء کنند.
به واقع در شرایطی که بخش قابل توجهی از متقاضیان تحصیل ، به مدرک به عنوان یک پرستیژ اجتماعی نگاه می کنند و از سوی دیگر بر اساس یک قاعده نانوشته به مدارک دانشگاهی،از منظر منزلت گرایانه نگریسته می شود،میل و رغبت عمومی جامعه به دریافت مدرک دانشگاهی سوق پیدا می کند.
کارشناسان معتقدند،متاسفانه نیروی کار در گذشته آنچنان که باید مورد تکریم قرار نگرفته و ناخود آگاه این ذهنیت و تلقی را در اذهان و افکار عمومی ایجاد نموده که گویی برای برخورداری از تکریم،لزوما باید موفق به کسب مدرک دانشگاهی شد.
کشور چین نمونه و الگویی از تکریم نیروی کار به شمار می رود،به واقع در کشور مذکور به ضریب بهره وری و کار افراد توجه می شود و آنچه که مهم است،به خروجی و بازدهی افراد در صحنه های تولیدی و اقتصادی معطوف می شود و این الگویی است که باید با پیروی سازنده و مثبت از آن،در صحنه های اقتصادی و اجتماعی کشور ما نیز جاری و ساری شود.
به واقع تا زمانی که این ذهنیت در افکار عمومی بخش قابل توجهی از جوانان رسوب کرده که برای برخوردار شدن از منزلت و احترام باید لزوما موفق به کسب مدرک دانشگاهی شد،شاهد پیامدهای مخرب پدیده بیکاری یا مدرک گرایی خواهیم بود.
یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار و نافذ در عمیق تر شدن بحران بیکاری به عدم کسب مهارت لازم در سیر تحصیل و اخذ مدرک دانشگاهی باز می گردد.
به واقع اکنون کم نیستند افراد و گروه هایی که از آنها تحت عنوان کارشناس یا کارشناس ارشد یاد می شود اما در واقع امر،داشته های علمی و نظری آنها صرفا به مجموعه ای از اطلاعات و داده ها گره خورده که در بُعد عملیاتی و مهارتی کاربرد چندانی ندارد.
به واقع یکی از دلایل اصلی تاکید مراکزی که در صدد جذب نیروی کار تحصیلکرده هستند به سابقه کار، ناشی از همین فقدان تجربه و تخصص کاربردی و کارآمد است ،پدیده ای که قطعا کیفیت تحصیلی و آموزشی مراکز علمی نقش بسزایی در آن ایفاء می کند.
البته در سالیان اخیر تاکید بسیاری بر لزوم حرکت در مسیر مهارت آموزی و مهارت افزایی در مراکز علمی و دانشگاهی کشور شده که البته ضریب ایجاد تحول و حصول نتیجه در این رویکرد مستلزم گذر زمان بیشتری است و در آینده مشخص خواهد شد که این تاکیدات تا چه میزانی منتج به خروجی صحیح، سازنده و کارآمد شده است.
آنچنان که آمار و گزارش های منعکس شده رسانه ها نشان می دهد،در حال حاضر رشته های ذیل با بیشترین میزان بیکاری دست و پنجه نرم می کنند.
رشته محیط زیست49 درصد،رایانه قریب به 40 درصد،صنعت و فرآوری32 درصد،معماری و ساختمان حدود 26 درصد،علوم طبیعی،علوم زیستی،حقوق،کشاورزی و جنگلداری22 درصد،بازرگانی،علوم اداری و علوم رفتاری و اجتماعی با قریب به 20 درصد بیکاری با بیشترین ضریب بیکاری مواجه هستند.
در نقطه مقابل رشته بهداشت و تربیت معلم با حدود 8 درصد بیکاری،خدمات امینتی 5/8درصد،روزنامه نگاری با قریب به 9 درصد و خدمات حمل و نقل با نزدیک به 11 درصد در زمره رشته هایی محسوب می شوند که با کمترین میزان بیکاری مواجه هستند.
آمار و ارقامی که یقینا مستلزم اعمال تدابیر و تمهیدات لازم برای بازبینی در میزان جذب دانشجو به فراخور نیاز و شرایط بازار کارکشور خواهد بود و قطعا با حصول این امر،مدیریت شایسته تری در مهار و کنترل عارضه بیکاری و دستیابی به توفیقات اقتصادی هر چه بیشتر حاصل خواهد شد.
گزارش از ناصر رمضانی
انتهای پیام/
من فارق التحصیل حقوقم وکیل شدم ولی به خدا پرونده نیست کارگری میکنم خرج خانواده و تمدید پروانه رومیدم
ولی خوب یه ادم باسواد بی کار خیلی بهتر از یه بی سواد بیکاره
موجی راه افتاده در جهت تخریب افرادی که مسیر درست رو انتخاب کردند و بدنبال کسب علم و دانش به قیمت جوانی خود هزینه کردند اما دلیل بیکاری این افراد کاملا واضح و مشخص هست و جالب اینجاست هیج جایی اشاره نمیشه چون به احتمال زیاد خود ما هم جزئی از مجموعه افرادی باشیم که بدون تحصیلات لازمه کارمون مشغول به کار شدیم.
خیلی قشنگ همه چیو گفتی
درد مملکت ما همینه که گفتی.
نخیر ما انقدارا عقل داریم که تشخیص بدیم واسه افزایش تعداد پزشما باید ظرفیت دانشگاه های پزشکی رو بالا برد نه درامد دکترا رو اعتراض هم می کنی می گن حقوق پزشکا تو جهان انقدره تازه ما کمتر از متوسط جهانی هستیم آخه مگه به من مهندس ماهی 1/500/000 می دن کسی جهانی فکر می کنه؟
آیا برای افرای که زیر دو میلیون در ماه درامد دارن، دکتر و دندان پزشکی داریم که ویزیتش رو داخلی حساب کنه نه بین المللی؟
اونوقت می گن طرح تحول نظام سلامت رو اجرا کردیم طرح تحول در مبلغ کارانه و حقوق و ویزیت هیچ ربطی به سلامت که نداره، تازه حال مردم رو بدتر هم کرده