«شهادت» فنا شدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است. شهادت مرگی از راه کشته شدن است، که شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبیر قرآن «فی سبیل الله» انتخاب میکند. یعنی شهید در راهی کشته میشود که هر دو ارزش آگاهانه و فی سبیل الله را داراست و چنین مرگی است که به تعبیر پیامبر اکرم(ص) شریفترین و بالاترین نوع مردن است؛ اَشرُفُ المُوًتِ قَتْلُ الشَّهادَهِ».
حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام که با اهل خانواده خود به همراه 72 تن از یاران باوفایش در واقعه کربلا به شهادت رسیدند در زمره برترین شهدا هستند.
به همین منظور حجتالاسلام محمدعلی مهدویراد مدیر گروه قرآن و حدیث پردیس فارابی دانشگاه تهران در گفتوگو با فارس به بیان جایگاه شهید و شهدا در قرآن کریم پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
در ادبیات قرآنی واژه «شاهد» به معنای مقتول فی سبیلالله را نداریم، البته این ادعایی است که بسیاری از مفسران دارند و از این زاویه موضوع را مطرح کردهاند. آنچه که در ادبیات قرآنی وجود دارد «مقتول فیسبیلالله» است. تقریباً کسانی که با تاریخ اسلام آشنا هستند میدانند در فضایی که قرآن نازل شده، قبایل همواره با هم در حال جنگ و درگیری بودند که هدف انسانی بلند و آرمان واقعبینانه و حقیقتگرایانه هم در این جنگ و جدالها حاکم نبود و افراد برای چیزهای خُرد و ریز جنگ میکردند.
قرآن کریم دو تحول بزرگ در این فضا ایجاد کرد، اولاً انسانها را یک سو به مسالمت و زندگی آرام و زندگی همراه با معنویت و کرامت دعوت کرد و در مرحله بعدی که اگر انسانها بخواهند علیه جریانی یا کسانی خیرهسرانه بخواهند حرکت کنند، به این دسته از افراد اجازه میدهد که بیخ و بنشان را بر کَنند. قرآن کریم فرمود؛ «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ» کسانی که مورد اذیت و آزار و مصیبت قرار میگیرند، اجازه دارند که نبرد کنند.
نکتهای که میخواهم اینجا اضافه کنم نکته دقیقی است و من جایی ندیدم غیر از شیخ محمدعبده به این مطلب بپردازد و مرحوم آیتالله واعظزاده به صورت احتمال در آیه «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً» کلمه شهدا که در اینجا به کار برده شده، مفسران از دیرباز این واژه شهدا را جمع شهید دانستهاند و شهید را به عنوان گواه گرفته و حاضر در حرکت و صحنه و نهایتش هم ملائکه که گواه بر اعمال انسان هستند و... .
شیخ محمدعبده یک تحقیق لطیفی در «المنار» انجام میدهد. میخواهم بگویم کلمه شهید و شهدا در این آیه که جمع واژه شهید است به همان مفهوم عام گواه بر مسیر و طریق است، اما در این آیه مصداق شهید مقتول فی سبیلالله را هم در بر میگیرد. تحلیل شیخ محمدعبده این است که قرآن کریم میفرماید، «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ» انبیا یعنی کسانی که حرکت اصلاحگرایانه، بیدارگرایانه ضدستم، ضدجهل را به حرکت میآورند و آن را رهبری میکنند، این حرکت را در سطح جامعه میگسترانند؛ «مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ»؛ سپس صدیقین این راه را با استواری در سخن و استواری در عمل و استواری در مسیری که همراه نبی حرکت میکنند را با صداقت و اپیش میبرند.
شهدا گواه بر حقیقتی هستند که آن انبیاء میآورند و این صادقان آن را میگسترانند. تحلیل شیخ محمد عبده این است که آن کس که گواه است بر صداقت راه، گاه گواه بر پاکی مسیر نیز هست. گفته میشود چنین حرکتی را نبی ایجاد کرده و صدیقین ادامه آن را گستراندند اما به طور کامل نمیشد کار را پیش ببرند، گواهانی هستند که در آن مسیر حرکت میکنند تا جایی که میرسد به مقتول فی سبیل الله یعنی جایی که انبیاء طرح و نقشه و مسیر حرکت را نشان میدهند، صادقان حرکت میکنند و کسانی که با ایثار جان بخواهند در این مسیر حرکت کنند که گویا ادعا میشود، وجود ندارند، کسانی هم در این مسیر با خون دادن و با حرکت کردن، جهاد کردن، گواه بر مسیر میشوند.
از این رو میخواهد بگوید که در این آیه عنوان کلی شهداء که همان گواهان در مسیر هستند بر مقتول فی سبیلالله هم اطلاق میشود. مرحوم آیتالله واعظ زاده یک مقالهای با عنوان «الشهید و الشهاده فی قرآن الکریم» دارند. ایشان هم کلام محمد عبده را آورده است و تحلیل کردهاند و گفتهاند بعید نیست که شهدا در این آیه، مفهومی عام دارند و مقتول فی سبیلالله را هم دربرمیگیرند، اما مفسران دیگر بر این باور نیستند بلکه معتقد هستند که ادبیات قرآنی، بیشتر به جای قتال،مقتول و یقتلون و قاتلوا و... واژه «جهاد» را به کار برده است و هر جا هم که واژه قتال را با ساختارهای متعددش به کار برده، «الله» را در مسیر آن گذاشت، یعنی «یقاتلون فی سبیل الله» تا اینکه نشان دهد به مخاطب، آنچه پذیرفتنی است در راه خدا حرکت کردن، برای خدا تلاش کردن و جنگ را هم برای خدا رقم زدن است، بنابراین اگر توصیه میکند با آن که با شما به جنگ پرداخته اما در ادامه دست دوستی دراز کرد، دستش را پس نزنید و با او صلح کنید.
حضرت سیدالشهدا علیهالسلام امام است و امام پیشوا و راهبر و جهتدهنده حرکت انسان به سوی مقصد اعلی و مقصود والاست و امام حسین(ع) عالیترین مصداق حرکت در مسیر خداست. شاید نکته جالبی باشد کلام مفسر بلند آوازه مصری «سیدقطب» در ذیل آیه «لَنَنصُرُ رُسُلَنَا» که ایشان به صراحت میگویند عالیترین و روشنترین مصداق یاری خداوند بر رسولان و کسانی که مسیر حق و الی الله را باز میکنند، قیام امام حسین(ع) است.
چون این سؤال را مطرح میکنند وقتی که خدا میفرماید ما انبیا را یاری میکنیم بسیاری از رسولان در مسیری که حرکت میکردند خیلی هم کامیاب نبودند. سیدقطب میگوید که نگاه، متفاوت است اگر انسان نگاه مادی نداشته باشد و پیروزی را حرکت زودگذر زندگی نداند و کششهای اجتماعی و مادی او را به محدوداندیشی وانداشته باشد و ارزشها را حاکم بداند و ارزشها را در گستره زمان، خواهد دید که حسین بن علی علیهالسلام روشنترین مصداق این آیه است که خداوند او را یاری کرد و ارزشهایی را که او بر آنها اصرار میداشت، پیروز شد و لذا خود امام حسین(ع) نیز در گستره تاریخ، پیروز شده است و سپس تأکید میکند و میگوید شما بنگرید که در گذر زمان، همه انسانها اعم از شیعه و سنی و فراتر از آن همه انسانهایی که دارای اندیشه انسانی با تفکر انسانی، اندیشیدن به انسان، حریت و کرامت و آزادی انسانی هستند به حسین بن علی(ع) عشق میورزند.
منبع:فارس
انتهای پیام/