تمام شهر سیاه پوش عزای جانبازی شده است که در مرام و مردانگی و غیرت، زبانزد است و شهادت غریبانه اش داغ سنگینی را بر دل برادرش نشاند و کمرش را شکست.
بزرگ مردی که وفاداری بی مثالش از قیام خونین عاشورا تا کنون در جان زمان و زمین جاری است و مردان سرزمین من پس از گذشت ۱۴۰۰ سال به او اقتدا کردند و نماز وفاداری و غیرت را واژه به واژه به امامت معرفت و مردانگی اش به پا داشتند.
آری تاسوعا سالروز شهادت بزرگ مردی است که در نهایت ادب و شجاعت، مردانه به میدان رفت و در دفاع از حریم با کرامت اهل بیت(ع) و برادرش امام حسین(ع) جانباز شد و پس از جانبازی نیز تا آخرین نفس ایستاد تا احدی از نیروهای دشمن، به اهل بیت پیامبر(ص) جسارت نکند.
جانبازان دفاع مقدس میراث دار حقیقی ارباب وفاداری و ادب، بزرگ جانباز کربلا «حضرت عباس علیه السلام» هستند و همچون او در دفاع از ناموس سرزمین خود، تا پای جان ایستادند.
روزگاری که شهرهای مختلف ایران زیر آتش سنگین دشمن بود و خودخواهی بعثیان، شب و روزهای مردمان نجیب را خونین و خاکستری کرد، قلب مردان باغیرت این آب و خاک تند و تندتر تپید و آگاهانه دل به راهی سپردند که مرگ را لحظه به لحظه با دل و جان لمس می کردند.
محمد رضا بارانی جانباز ۷۰ درصدی است که هنگامی که مسئول هماهنگی امور فرهنگی آسایشگاه خبر آمدن ما را به او داد با همان صندلی چرخدار خود به استقبال ما آمد.
چهره آرام و جسم نحیف محمدرضا روی ویلچر آنچنان صبورانه به نظر رسید که گویی از مشکلات ویلچرنشینی هیچ رد و نشانی نیست.
عکسی که از دوران دفاع مقدس و اعزامش به جبهه جنگ داشت را در گوشی تلفن همراه خود به ما نشان داد و از تصویر چنین به نظر میرسید که کمتر از ۱۲ سال سن داشته است. محمدرضا ادامه داد که در هنگام رفتن به جبهه نوجوانی ۱۱ ساله بوده است و با دستکاری کردن شناسنامه اش توانسته از مانع کم سن و سال بودن خود عبور کند و سرانجام به جبهه اعزام شود.
او پس از اعزام به جبهه در چند عملیات حاضر بوده و سپس در یکی از عملیات ها مجروح شده است و به دلیل شدت مجروحیت پس از چند روز که در یکی از بیمارستان های جنوب بستری بوده است به تهران و سرانجام به آسایشگاه جانبازان ثارالله منتقل شده است.
او گفت: ما برای دفاع از خاک و ناموس خود به جبهه رفتیم و از هیچ کسی توقع نداریم که در ازای این جبهه رفتن کاری برایمان انجام دهد. ما با خدا معامله کردیم و در راه ایثار و جانبازی به جانباز غیور سرزمین کربلا قمر بنی هاشم(ع) اقتدا کردیم. ما رفتیم تا ماجرای جانکاه کربلا برای زنان وطن ما تکرار نشود.
ما مردم مهربان و مومنی داریم، مردمی که حاضرند جان و مال خود را در راه حفظ وطن و در راه روضه های پرسوز اهل بیت(ع) خرج کنند و تنها توقع ما از مسئولان و مدیران در سمت های مختلف این است که برای رضای خدا و بهبود وضعیت معیشتی مردم تلاش کنند.
نعمت الله زرانگر جانباز ۷۰ درصدی است که این روزها به دلیل شدت گرفتن عوارض شیمیایی، دوباره به آسایشگاه جانبازان ثارالله بازگشته است و شب و روزهای خود را با جانبازان و همرزمان روزگار دفاع مقدس سپری می کند.
زرانگر در سن ۱۶ سالگی برای رفتن به جبهه ثبت نام کرد و علی رغم اینکه بزرگترین پسر خانواده است، مادرش هچون حضرت امالبنین(س)، بدون هیچ مخالفتی او را با دعای شهادت بدرقه میدان جنگ می کند.
جای زخم های کوچک و بزرگ بر دستان نحیف او خودنمایی میکند و وقتی از او دلیل زخمها را پرسیدم، با لبخندی توأم با آرامش گفت: این زخم ها یادگار روزهای عشق بازی است و گاهی وقتی حالم وخیم می شود و داروهایی که برای عوارض شیمیایی مصرف می کنم بی اثر می شود، این زخمها بر دستانم ظاهر می شوند و برای درمان دوباره به آسایشگاه جانبازان ثارالله باز میگردم. جایی که ۳۲ سال پیش و درست چند روز پس از مجروحیت در جبهه، به آن منتقل شدم. حدود ۴ سال به طور کامل در آسایشگاه بودم و پس از بهبود نسبی به خانه رفتم. بیشتر از اینکه در خانه باشم، عمر خود را برای سپری کردن دوره درمان در آسایشگاه گذرانده ام.
این جانباز دوران دفاع مقدس می گوید: با آرزوی شهادت به جبهه رفتم و خیلی از دوستانم در چند قدمی من و جلوی چشمانم شهید شدند. اما روزی ام نشد که شربت شیرین شهادت را بنوشم و مانند حضرت ابوالفضل(ع) برادر آقا سیدالشهدا، جانباز شدم.
۳۲ سال از شروع ویلچر نشینی من می گذرد و خیلی از روزهای این ۳۲ سال به دلیل استفاده مداوم از ویلچر و راه نرفتن، به زخم بستر هم مبتلا بوده ام. اما هیچگاه حتی با وخامت حال جسمی ام از جبهه رفتنم پشیمان نشده ام. زیرا من به علمدار کربلا حضرت عباس(ع) اقتدا کردم و در این راه پر مشقت تنها با خدا معامله کردم.
حسین آقایی یکی دیگر از جانبازان دفاع مقدس است که در سن ۱۷ سالگی به درجه رفیع جانبازی نائل شده است. او که جانباز ۷۰ درصد است، هم اکنون به دلیل تشدید دردهای ناشی از جانبازی در آسایشگاه جانبازان ثارالله به سر می برد.
این جانباز دفاع مقدس همان طور که در صندلی چرخدار خود نشسته بود به یاد روزهایی که در جبهه حضور داشت، لبخندی زد و گفت: یادآوری خاطرات تمام سالهایی که تا پیش از مجروحیت در منطقه بودم به قول نوجوان رشید کربلا حضرت قاسم(ع) برایم «أَهلیٰ مِنَ الْعَسل» و شیرین است. زیرا من نیز مثل همه رزمندگان دلیر دفاع مقدس، حاضر بودم جان خود را بدهم، اما لحظه ای به اسارت رفتن ناموس سرزمینم را نبینم. هر چند که توفیق شهادت نصیبم نشد، اما از زمانی که مهر جانبازی بر سینه ام حک شده است هر روز صبور و صبورتر شده ام. این صبر هدیه حضرت زینب (س) به جانبازان جنگ تحمیلی است تا در برابر سختی های بیشمار ویلچرنشینی عیار صبرمان هر روز ذرین تر شود.
حسین راجع به شهدای مدافع حرم معتقد است: خلوص باطن و شجاعت جوانانی که امروز برای دفاع از حرم اهل بیت علیه السلام، راهی جبهه های جنگ در مقابل داعش می شوند، بسیار بیشتر از رزمندگان دفاع مقدس است. زیرا ما در مرزهای کشور با دشمنان بعثی جنگیدیم و مدافعان حرم، صدها کیلومتر آن طرفتر از این آب و خاک و در مقابل دشمنی می جنگند که هزاران برابر سنگدل تر و ناجوان مردتر از بعثیان هستند.
حال باید گفت که تاسوعا و عاشورای حسینی فرصت مغتنمی است که با دیداری هر چند کوتاه بتوانیم رسم قدردانی و تجلیل از جانبازان دوران دفاع مقدس را به جا بیاوریم و مرهم دردهای بی پایانشان باشیم.
گزارش از: فرزانه فراهانی
انتهای پیام/
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
الهی آمین
التماس دعا
اما ای کاش عکس های بیشتری در گزارش کار می کردین
چون اینطوری میشد با جانبازانی که مصاحبه شده تجسم ذهنی بهتری برقرار کرد.
دست مرا بگیر
السلام علیک یا ابوالفضل العباس
التماس دعا
امیدوارم که خداوند درد همه بیماران و به ویژه جانبازان عزیز رو شفا بده و ما رو شرمنده اونها نکنه
درود بر شما مردان باغیرت
السلام علیک یا قمر منیر بنی هاشم
السلام علیک یا زینب کبری (س)
السلام علیک یا قمر بنی هاشم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
درود بر تمام جانبازان ایران عزیز
خدا به همه جانبازان سلامتی ببخشد
التماس دعا
ای کاش آدرس آسایشگاه رو هم در پایان گزارش قید می فرمودید.
همه ما به جانبازان و خانواده های شهدا مدیونیم