سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

آجرچینی جدید آمریکا در برجام

23 مهر زمانی است که طبق قانون وضع‌شده در کنگره آمریکا، رئیس‌جمهور ملزم است پایبندی ایران به برجام را تأیید کند یا نکند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ترامپ تاکنون دو بار پایبندی ایران به برجام را از سر اضطرار و نه انتخاب، تأیید کرده و این‌بار مصمم است یا دست‌کم این‌طور وانمود می‌کند که برخلاف دوره‌های پیشین، قصد دارد رأی به پایبندنبودن بدهد؛ امری که می‌تواند سرنوشت برجام را با ابهامات و پیچیدگی‌های جدیدی روبه‌رو کند.

ترامپ در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل هم چیزی در حمله به برجام کم نگذاشت و آن را مایه شرم آمریکا دانست. هرچند نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل، این‌طور توضیح داد که سخنان ضدبرجام ترامپ، لزوما به معنای اعلام آمادگی آمریکا برای خروج نیست و نشان‌دهنده ناخرسندی ترامپ از برجام است؛ اما سؤال اصلی آن است که چرا با وجود آنکه اولین ناقض برجام در معرض بیشترین انتقادات قرار خواهد گرفت، دولت ترامپ آهنگ خروج از این توافق را می‌زند؟

واقعیت آن است که دولت ترامپ با وجود تمام انتقادات وارده درباره ناپختگی در سیاست خارجی، به خطرات نقض برجام آگاه است. بنابراین درصدد است تا به‌جای «خروج آشکار» از برجام، زمینه تغییر جهت پیکان اتهام به سمت ایران را فراهم کند. یکی از سیاست‌های در پیش گرفته‌شده در این چارچوب، زمینه‌سازی برای ارائه تعریف دیگری از مفهوم «پایبندی» است که به‌تازگی از سوی نیکی هیلی در جریان یک سخنرانی چارچوب کلی آن ترسیم شد.

او چندی پیش در مؤسسه آمریکن اینرپرایز، یکی از منسجم‌ترین (نه واقعی‌ترین) دیدگاه‌های دولت ترامپ در قبال برجام را ارائه داد. درحالی‌که یکی از مهم‌ترین ایرادات به دولت ترامپ در حوزه سیاست خارجی، فقدان استراتژی و انسجام است، سخنرانی هیلی به طرز خطرناکی دقیق و منسجم تنظیم شده بود. استفاده او از اتهامات نادرست برای ارائه مفهوم جدیدی از پایبندی به برجام و سپس استفاده از مفهوم‌سازی جدید (جعلی) برای متهم‌کردن ایران به پایبندنبودن در ساختاری معنادار طرح‌ریزی شده بود. برای شناسایی حرکت‌های بعدی دولت ترامپ در زمینه برجام، لازم است فهم دقیقی از آجرچینی جدید آمریکا داشت؛ چراکه همان‌طور که آقای روحانی در جریان کنفرانس خبری خود در نیویورک اعلام کردند، اگر حتی یک آجر از ساختمان برجام جابه‌جا شود، چیزی از آن باقی نخواهد ماند.

مرجع نهایی برای تأیید پایبندی ایران به مفاد برجام، آژانس بین‌المللی اتمی است که تاکنون پایبندی ایران را تأیید کرده است؛ اما آمریکا این نوع از «پایبندی» را صرفا تکنیکی و در نتیجه ناقص می‌داند. بر اساس مفهوم‌بندی جدید آمریکا، «پایبندی» به برجام یک مفهوم ساده و صرفا تکنیکی و فنی نیست؛ بلکه سه محور اصلی دارد؛ برجام، قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل و در نهایت قانونی که برای نظارت بر برجام به تصویب کنگره آمریکا رسیده است و بر اساس آن، رئیس‌جمهور آمریکا ملزم است هر ۹۰ روز یک بار، تأیید کند که نخست ایران مفاد برجام را نقض نکرده است، دوم تعلیق تحریم‌ها مناسب و متناسب با رفتار ایران است و سوم آنکه تعلیق تحریم‌ها در راستای منافع امنیت ملی آمریکاست.

آمریکا سپس در بدعتی جدید، این‌طور عنوان می‌کند که «پایبندی » ایران نه‌تنها باید از سه منظر یادشده بررسی شود؛ بلکه باید در مجموع در چارچوب ماهیت و تاریخچه عملکرد حکومت ایران بررسی شود. حال سؤال آن است که چرا دولت ترامپ سعی دارد ماهیت حکومت ایران و عملکرد آن را از زمان وقوع انقلاب اسلامی به برجام گره بزند؟ واقعیت آن است که تأیید پایبندی ایران به برجام از سوی آژانس بین‌المللی اتمی، منجر به ارتقای موقعیت بین‌المللی ایران و بازنمایی تصویر بازیگری متعهد و مسئول از ایران شده است؛ امری که کار را برای آمریکا در برهم‌زدن برجام به هزینه ایران، مشکل کرده است.

بنابراین دولت ترامپ درصدد است تا بازیگران بین‌المللی را مجاب کند که حتی اگر ایران تاکنون به برجام پایبند بوده است، نمی‌توان و نباید به تداوم این رفتار امیدوار بود؛ چراکه ماهیت حکومت ایران به گفته دولت آمریکا، در تضاد بنیادین با قوانین بین‌الملل و نظم مسلط جهانی است. به بیان دیگر، دولت ترامپ بر آن است تا دوگانه احترام به «قوانین بین‌الملل» و پایبندی به «معاهدات بین‌الملل» را در کنار هم آورد و چنین استدلال کند که احترام به قوانین بین‌المللی پیش‌شرط پایبندی به معاهدات بین‌المللی است و رژیمی که به قوانین بین‌المللی احترام نمی‌گذارد (مثلا با اشغال سفارت و گروگانگیری)، باید نسبت به پایبندی آن به معاهدات بین‌المللی نیز تردید کرد. این سیاست آمریکا در بدبین‌کردن نگاه بازیگران بین‌المللی به ایران و آینده پایبندی آن به برجام، اگرچه با زیرکی طراحی شده است؛ اما از مشکلی بزرگ رنج می‌برد؛ این مشکل همان جابه‌جایی تقدم و تأخر در بیان «نیت» و «سیاست» است. در واقع ترامپ ابتدا اعلام کرد قصد و نیت اعلام تأییدنکردن پایبندی را دارد و سپس از اعضای کابینه و مشاورانش خواست زمینه اعلام پایبندنبودن را فراهم کنند. این نیت و سپس سیاست، نه از دید رسانه‌ها و نه متحدان اروپایی آمریکا مخفی نمانده است.

بنابراین دست‌کم در کوتاه‌مدت، زمینه‌چینی‌ها و سیاست‌گذاری‌هایی از این دست، توان مجاب‌کردن مخاطبان مؤثر را نخواهد داشت. شاید از همین ‌رو باشد که بعد از حمله مجدد ترامپ به برجام در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل، تعدادی از دموکرات‌های کنگره در نامه‌ای به برخی از مقامات دولتی خاطرنشان کردند تأییدنکردن پایبندی ایران به برجام از سوی ترامپ در ۲۳ مهر، مستلزم ارائه مدارک و شواهدی به کنگره است و نمایندگان تاکنون چیزی در‌این‌باره دریافت نکرده‌اند. این نمایندگان از دولت می‌خواهند که در صورت وجود مدرکی دال بر پایبندنبودن ایران، آن را تا ۱۴ مهر به کنگره ارائه دهد یا در کمیته مربوطه سنا برای ادای توضیحات حضور یابد.

در نهایت اقدام احتمالی ترامپ برای تأییدنکردن در ۲۳ مهر، هم با مخالفت‌های داخلی و هم بین‌المللی مواجه است؛ اما آنچه حائز اهمیت است، آن است که ویژگی‌های شخصیتی و فردی ترامپ چنان است که به همان اندازه که احتمال دارد سر حرف و وعده‌اش بماند، به همان میزان نیز احتمال دارد که به‌راحتی از آن برگردد. برجسته‌بودن این ویژگی فردی، این پیام را به همه بازیگران ازجمله ایران می‌دهد که باید برای تمام سناریو‌های ممکن برنامه داشته باشند.

منبع:روزنامه شرق

انتهای پیام/

 

اقدام احتمالی ترامپ برای تأییدنکردن در ۲۳ مهر، هم با مخالفت‌های داخلی و هم بین‌المللی مواجه است

 

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.