جنگ چالدران که در سال 920 هجری قمری بین شاه اسماعیل صفوی و سلطان سلیم عثمانی رخ داد، نخستین نبرد صفویان با عثمانیها بود. در این جنگ سپاهیان عثمانی وارد خاک ایران شده و نبرد در منطقه شمال غربی ایران به وقوع پیوست که در نتیجه آن، سپاهیان شاه اسماعیل شکست سختی خوردند.
پیامد فوری شکست صفویان در جنگ چالدران، از دست رفتن دیار بکر بود، به علاوه بخشی از آناطولی شرقی و نیز امیرنشین ذوالقدر نیز به قلمرو عثمانی ضمیمه شد.
اما دامنهدارترین پیامد این جنگ، شکستن غرور ایرانیان و به ویژه شخص شاه اسماعیل صفوی بود. این نبرد که اولین شکست شاه اسماعیل در عرصه بینالمللی بود باعث شد تا قزلباشها نسبت به وی بیاعتماد شده و دچار بحران هویت شوند. همچنین شکست چالدران در اخلاق و رفتار شاه اسماعیل نیز تاثیر گذاشت بهطوری که بنابر گفته نصرالله فلسفی، «شاه اسماعیل پس از شکست چالدران غرق در اندوه شد؛ سیاه پوشید و دستار سیاه بر سر کرد و به همه بفرمود تا چنین کنند. درفشهای نظامی را سیاه رنگ ساختند.»
ضربه روحی ناشی از این شکست برای شاه اسماعیل خرد کننده بود؛ بهطوری که پس از این شکست در هیچ جنگی بهطور مستقیم فرماندهی عملیات را به عهده نگرفت و در بسیاری از موارد حتی از کارهای روزمره سلطنت نیز کناره گرفت.
جنگهای ایران و روس در دوران قاجار به مدت 25 سال ادامه داشت و در نهایت به شکست ایران ختم شد. در این جنگها، روسها به دفعات نواحی شمالی ایران را مورد تجاوز قرار دادند و بعضا با پاسخ ایرانیان مواجه شدند. اما در نهایت این ایران بود که به عنوان شکست خورده این جنگها معرفی شد و نتیجه آن جداشدن بخشهایی از ایران یعنی قفقاز و ترکمنستان امروزی بود.
اما تاثیر معنوی و روحی این شکست بسیار بیشتر بود. در نتیجه این شکستها، قراردادهای ننگینی بسته شد. در پی انعقاد عهدنامههای گلستان و ترکمانچای مناطق وسیعی از سرزمینهای قفقازی ایران به دولت روسیه واگذار شد و این مسئله ساکنان آن نواحی را به شدت سرخورده و ناامید کرد. شدت اندوه و غم شکست در جبهههای نبرد را میتوان در اشعار آن دوره مشاهده کرد.
به عنوان مثال میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، صدراعظم ایران در اشعار خود، پس از این شکست، شادی و شعف را ناروا میداند و میسراید:
گرگ با گله قرین است، چه جای طرب است؟ کفر را رخنه به دین است، چه جای شعف است؟
زان که از کـــشور اسلام کنون چندین شـهر به ستـــم مغتصـب است و به جفا معتسف است
هنوز مدتی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی با یک تجاوز همه جانبه مواجه شد. در 31 شهریورماه 1359، رژیم بعث عراق که حمایت کشورهای غربی و عربی را دارا بود به خاک ایران یورش برد. بعثیان به اندازهای از حامیان خود پشتگرمی داشتند که میپنداشتند در مدت کوتاهی به تهران خواهند رسید. اما در چنین فضایی، با روشنگریهای امام خمینی، غیرت و هویت ایرانی که از بهمن 57 سیر بازسازی خود را آغاز کرده بود، کارایی خود را در یک جنگ تمام عیار نشان داد.
امام خمینی در سخنرانیهای خود، نتایج شکست احتمالی را ننگین دانسته و از ملت ایران میخواستند تا در مقابل این تجاوز بایستند. ایشان در 23 تیرماه 1361 فرمودند: «شما ای برادران و جوانان ایرانی، به کمک برادران رزمندۀ خودبشتابید، که این لحظه از حساسترین لحظات سرنوشتساز است. یا پیروزی اسلام بر کفر عفلقیان و یا خدای نخواسته اگر غفلتی و یااهمالی شود شکست اسلام و ننگ ملت برای همیشه. و هیهات کهشما جوانان غیور زیر بار ذلت بروید. پس تکلیف اسلامی و میهنیشما اقتضا دارد که به سوی جبههها جوانمردانه هجوم آورید وبکوشید تا جامۀ ذلت نپوشید.»
در دوران دفاع مقدس، هویت دینی و ملی با هم تلفیق شده و مفهوم جدید ایرانی-اسلامی که از دهه 40 توسط امام خمینی پرورش داده شده بود و پیروزی در بهمن 57 را در کارنامه خود داشت، مورد آزمایش جدی قرار گرفت. لذا میتوان گفت ایرانیان در جریان دفاع مقدس با تکیه بر دو اصل ملی و دینی در برابر تجاوز عراق ایستادند.
علاوه بر این، تفاوت جنگ 8 ساله عراق علیه ایران با تجاوزهایی که در طول تاریخ به خاک ایران شده بود این بود که پس از این جنگ، حتی یک وجب از خاک ایران نیز نصیب دشمن نشد و اینبار پس از تجاوز یک دولت خارجی، ایران خاک خود را حفظ کرد.
جدایی بخشی از خاک ایران یکی از اهداف اصلی رژیم بعث عراق قبل از شروع جنگ بود بهطوری که آنها با همین اندیشه، خوزستان را "عربستان" و خرمشهر را "محمره" میخواندند. اما در طول جنگ تحمیلی، نه تنها عراق در این زمینه ناکام ماند بلکه رزمندگان اسلام توانستند وارد خاک دشمن نیز بشوند. در چنین شرایطی بود که سردمداران جهانی با مشاهده این وضعیت کوشیدند تا با صدور قطعنامههای متعدد، مانع از قدرتنمایی بیش از حد ایران شوند.
بدین ترتیب، جنگ تحمیلی نه تنها به تثبیت هویت و غیرت ایرانی منجر شد، بلکه باعث بازپروری هویت اسلامی نیز شد. همانطور که امام خمینی در این زمینه میفرمایند: «من امروز بر اين عقيدهام كه مقتدرترين افراد در مصاف با آن همه توطئهها و خصومتها و جنگ افروزیهايى كه در جهان عليه انقلاب اسلامى است، معلوم نبود موفقيت بيشترى از افراد موجود به دست مىآوردند. در يک تحليل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث 10 سال پس از پيروزى بايد عرض كنم كه انقلاب اسلامى ايران در اكثر اهداف و زمينهها موفق بوده است و به يارى خداوند بزرگ در هيچ زمينهاى مغلوب و شكست خورده نيستيم، حتى در جنگ پيروزى از آن ملت ما گرديد و دشمنان در تحميل آن همه خسارات چيزى به دست نياوردند...»
بنیانگذار انقلاب اسلامی فرمودند: «البته اگر همه علل و اسباب را در اختيار داشتيم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاترى مىنگريستيم و مىرسيديم ولى اين بدان معنا نيست كه در هدف اساسى خود كه همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شدهايم. هر روز ما در جنگ بركتى داشتهايم كه در همه صحنهها از آن بهره جستهايم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهايم، ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهايم، ما در جنگ، پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار زديم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهايم، ما در جنگ به اين نتيجه رسيدهايم كه بايد روى پاى خودمان بايستيم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شكستيم، ما در جنگ ريشههاى انقلاب پر بار اسلامىمان را محكم كرديم، ما در جنگ حس برادرى و وطن دوستى را در نهاد يكايک مردمان بارور كرديم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامى قدرتها و ابرقدرتها ساليان سال مىتوان مبارزه كرد، جنگ ما كمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد كه تمامى سردمداران نظامهاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت كنند، جنگ ما بيدارى پاكستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود كه صنايع نظامى ما از رشد آنچنانى برخوردار شد و از همه اينها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق يافت.... صداى اسلامخواهى افريقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسى مردم در امريكا و اروپا و آسيا و افريقا يعنى در كل جهان از جنگ هشت ساله ماست...»
انتهای پیام/