مثلا ترازوی معیار برای زمین "متر" و برای جادهها "کیلومتر" است؛ آیا یک متر، دو متر، صد متر ، یک کیلومتر ، 10 کیلومتر مساحت یا طول را میشود به طور دقیق با چشم و با نگاه کردن درآورد؟
اگر شدنی بود که هیچ مهندسی و هیچ معماری دیگر لازم نداشت ترازوی مربوط به سنجش متر یا کیلومتر را به کار ببرد.
تمام دکترهای عالم از قدیم برای تشخیص بیماری، ترازوی مخصوصی به کار میگرفتند.
در سوره مبارکه الرحمن که بعد از سوره واقعه و سوره حدید است میبینیم که پروردگار عالم روی مسئله ترازو تاکید دارد و میفرماید " وَالسَماءَ رَفَعَها وَوَضَعَ المیزانَ"، "سما" در این آیه یعنی همه عوالم بالای سر ما، عوالم مادی است نه عوالم معنوی.
قرآن مجید میفرماید " هفت آسمان" ، حال علم به چند آسمان دست پیدا کرده است؟ نمیدانیم! عدد هفت بر چه ملاکی است؟ آن هم نمیدانیم ، فقط میدانیم واقعا دانشمندان از قبل از اسلام و پیش از سه هزار سال میلاد مسیح(ع) در جست و جوی عوالم بالا برآمدند؛ آن زمان سفینه فضایی نداشتند ، دوربین نجومی هم نداشتند، ولی حداقل در سه هزار سال قبل از میلاد مسیح درباره خورشید، ماه و تعدادی ستاره نظر دادهاند چون خداوند یک روحیه کاوشگری به انسان عنایت کرده که ازنعمتهای ویژه خداست و آدم میخواهد، بفهمد، درمقام تحقیق برآید وحقایق عالم را به دست بیاورد؛ حال یا با کمک عقل و علمش، یا با کمک علم دیگران که بهترین آن با کمک انبیاء و ائمه طاهرین (ع) است ؛ چون آنها در همه چیز عالم نظر دست دارند حتی در غیب عالم که پرورگار می فرماید "مخلُصین" ونه "مخلِصین " . فرق مخلِصین با مخلَصین در لغت یک زیر و زبرا ست مخلِص هنوز درراه است و مخلَص به همه مقصدها رسیده و بر اساس رسیدن آن بر مقصدها کار و فعالیت می کند.
مخلِص مسافر است و مخلَص به خانه رسیده است . مخلَصین را خدامی گوید هر چه بگویند، من امضا میکنم و جالب هم این است که آنها هر چه بگویند، از علم پروردگار استفاده میکنند و میگویند.
وقتی اراده مسائل جدیدی را داشته باشیم ، میتوانیم حقایقی را به دانش خودمان اضافه کنیم، چون علم نهایت ندارد و همه علم پیش هیچ کس نیست و علم را باید از منبع آن گرفت علم آن منبع هم بی نهایت است.
حضرت رضا (ع) میفرمایند: " وقتی ما ائمه اراده کنیم و به حقایقی که داریم اضافه کنیم به محض اراده کردن، نوری بین ما و عالم غیب پدیدار می شود و ما حقایقی را در آن نور، بیش از آنچه خودمان می دانیم ، میبینیم و به ما اضافه می شود". فکر هم نکنید وقتی ائمه شهید شدند بین اینها و آن نور ، قطع شده؛ این نور بین آنها و پروردگار ادامه دارد و دائمی و همیشگی است.
روایاتی داریم که بچههای نابالغ در عالم برزخ مورد تعلیم هستند؛ یعنی روحشان به اصطلاح شکل بدن دنیا را دارد ولی آن بدن وزن و سنگینی ندارد، در آنجا به آنها تعلیم میدهند. در قیامت هم همینطوراست و آیات قرآن صریح است که درقیامت خیلی چیزهایی که مردم نمیدانستند و نمیفهمیدند، به آنها یاد میدهند و میفهمانند که این هم از عنایات پروردگار است.
ولی در دنیا که ائمه (ع) بودند و با این نور، کشف حقیقت می کردند، در برزخ و در قیامت هم کاملا با آنهاست.
ترازو برای سنجش حق و باطل است تا من بفهمم جادهام باطل یاحق ا ست ؛ نگاهم باطل یا حق است؛ حرفم باطل یاحق است؛ عملم باطل یاحق است؛ این مجلسی که برای فرزندم میخواهم بگیرم ، حق است یا باطل و من خودم حق یا باطل بودن را نمیفهمم، خداوند متعال سه ترازو، معیار و خط کشی برای ما گذاشته است که کارها و اعمال خود را با آنها اندازه گیری کنیم؛ یکی "قرآن" است. قرآن حق نشان می دهد ، یک میزان دیگر "پیغمبر اسلام" است ، هم حرفش و هم اعمالش؛ یک میزان الهی هم "امام معصوم" ا ست ، مثل حضرت رضا (ع) که همه افعال، اطوار، اخلاق و فرمایشات ایشان ترازوی خداست.
منبع:روزنامه روشنگر
انتهای پیام/